دوشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۰۷

عمو شيرازي در دوران اسارت در تقوا و ايمان ميان بچه ها محبوبيت دارد، او سيگاريست و مدتي است كه بچه ها متوجه ضعف مالي او در خريد سيگار مي شوند. به همين خاطر براي خوشحال كردن او، هر روز بدون اينكه خود متوجه شود، يك سيگار داخل كيسه اي كه بالاي سر اوست، مي گذارند. تا اينكه عمو شيرازي پي به موضوع مي برد.
بچه ها بعد از مدتي متوجه مي شوند كه تعداد سيگارهاي عمو شيرازي بيشتر مي شود و او ديگر سيگار نمي كشد.
آن ها روزي از عمو شيرازي علت را مي پرسند و او مي گويد: نامردي است كه بچه ها از پول توجيبي خودشان، از غذا و تنقلاتشان بزنند و به من بدهند تا دود كنم!
عمو شيرازي از خدا مي خواهد تا به جاي رهايي از اردوگاه، او را از اسارت سيگار آزاد كند و به محمود حميدي مي گويد: حالا كه با تو صحبت مي كنم، انگار يك پاكت سيگار كشيده ام و ديگر ميلي به آن ندارم.
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده