آخرين آرزو
يکشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۰۷:۴۲
در سال هاي قبل انقلاب از نشانه هاي مردانگي، داشتن زور و بازو و خالكوبي بر روي بدن است. او نيز به رسم مديان روزگار و با داشتن قد و قامتي رشيد و استوار، عكس اژدها را بر روي بازوهايش خالكوبي مي كند.
بعد از انقلاب جوانمردي و مردانگي معناي ديگري پيدا مي كند. حالا او در صف اول مقدم است و نماز و عبادتش رنگ و بوي خاصي دارد.
هميشه با نگراني دعا مي كند كه اگر زماني شهيد شود، جنازه اش را به شهر نبرند. آرزويش شهادت است، ولي نمي خواهد با بازگرداندن او به شهر بدن خالكوبي اش باعث شرمندگي خانواده اش شود.
روز عمليات روي مين مي افتد و از شكم تا گلويش در حرارت آن مي سوزد و او به آرزوي خود مي رسد.
نظر شما