سه‌شنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۰۶:۳۹

با گذشت سال ها، مادر همچنان چشم انتظار محمد است تا به سلامت بازگردد. دوازده سال است كه خانوادۀ "محمد نصر اصفهاني" از او خبري ندارند. مادر محمد در خوابي كه مي بيند، مطمئن مي شود كه فرزندش شهيد شده است. به همين خاطر از خدا مي خواهد كه استخوان هايش را به او بازگرداند. سرانجام در سال 1375 زماني كه گروه تجسس در منطقه طلائيه مشغول به كار هستند، ساعت هشت شب متوجه تخته سنگي مي شوند كه در آن زمان در جاده عراقي ها بوده است.
وقتي حاجي تخته سنگ را كنار مي زند، بوي عطر عجيبي به مشامشان مي رسد. بعد از كندن زمين در كنار جنازۀ محمد جنازۀ ديگري را پيدا مي كنند. جنازۀ محمد سالم مانده است. پدر شهيدي كه در كنار محمد پيدا مي شود، مي گويد كه در وقت عمليات، سراغ پسرش را از او مي گيرد و محمد قول مي دهد كه او را برگرداند و حال بعد از دوازده سال به قول خود وفا مي كند و پسر آن مرد را با خود مي آورد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده