انديشه سبز
سهشنبه, ۰۲ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۰۷:۲۱
انديشه هاي راهبردي شهيد حجت الاسلام سيد عباس موسوي، زمينه ساز پيروزي ملت فلسطين
گفت وگو با احمد جبريل، دبير كل جبهه خلق براي آزادي فلسطين (فرماندهي كل)
درآمد:
جبهه خلق براي آزادي فلسطين (فرماندهي كل) به رهبري احمد جبريل يكي از گروه هاي دهگانه فلسطيني است كه هرگونه سازش با رژيم صهيونيستي را رد مي كرد.اين جبهه تلاش هاي شهيد سيد عباس موسوي، دبير كل پيشين حزب الله براي يكپارچگي اين گروه هاي مبارز فلسطيني و مخالفت با كنفرانس صلح مادريد و موافقتنامه اوسلو را فراموش نمي كند.احمد جبريل در اين گفت و گو نقش شهيد موسوي در صحنه فلسطين را بازگو مي كند.
ابتدا بفرماييد چگونه با شهيد سيد عباس موسوي آشنا شديد؟
اولين بار هنگامي كه در سال 1991 به دبير كلي حزب الله انتخاب شد، با سيد ديدار كردم.البته نام و نشان و ويژگي هاي اين مرد بزرگ را از قبل شنيده بودم.در آن ديدار به من گفت كه از سن 15 سالگي و پس از فاجعه شكست اعراب در جنگ پنجم ژوئن سال 1967 با اسرائيل، به جنبش مقاومت فلسطين پيوسته است.او در آن مرحله در يك عمليات مسلحانه ضد صهيونيستي شركت كرد، و از ناحيه ساق پا آسيب ديد و نمي توانست راه برود، و مدتي تحت درمان قرار گرفت.ابو ياسر (سيد عباس)تعريف مي كرد كه خيلي به قدس و مسجد الاقصي عشق و علاقه دارد، و براي آرمان فلسطين با شور و حماسه تلاش مي كرده است.هنگامي كه درباره قدس و فلسطين با من صحبت مي كرد اشك از گونه هايش جاري مي شد.
از اين ديدار چه احساسي داشتيد؟
احساس كردم در زمينه پيكار و مقاومت با اشغالگران صهيونيست و لزوم ادامه مبارزه تا آزاد سازي سرزمين فلسطين، با يكديگر ديدگاه مشترك داريم.او را يك رهبر جهادگر خستگي ناپذير يافتم، كه به رزمندگان مقاومت لبنان و فلسطين در ميدان مبارزه و پيكار روحيه مي بخشد. شجاعت و پايمردي او وصف ناپذير بود. هنگام بمباران جبهه هاي جنگ و محورهاي استقرار رزمندگان مقاومت اسلامي در جنوب لبنان از اين محورها بازديد مي كرد.ميان من و او پيوندهاي مشترك روحي و معنوي وجود داشت.اين پيوندها بر مبناي صداقت و راستي و درستي استوار بود.رفتار او با اقشار گوناگون مردم به ويژه با رزمندگان مقاومت نيز بسيار متواضعانه و اخلاقي و انساني بود.
فرزندم مرحوم جهاد جبريل، در دوران حيات، شيفته شخصيت سيد عباس موسوي شده بود.او شهيد موسوي را يك رهبر عملياتي به تمام معني توصيف مي كرد كه هنگام حضور در محورهاي رزم جنوب لبنان، عمامه اش را از سر بر مي دارد و اسلحه به دست مي گيرد، و دوش به دوش مجاهدان مقاومت حركت مي كند.شنيدن خبر شهادت سيد، فرزندم جهاد را بسيار غمگين ساخت.در پي شهادت سيد بيدرنگ تصميم گرفتم به لبنان بروم. فرزندم اصرار كرد كه همراه من به لبنان بيايد تا در مراسم تشييع و خاكسپاري سيد شركت كند.چرا كه او نسبت به سيد عباس بسيار عشق و علاقه داشت.
در پيكار و تلاش براي آزادي فلسطين چه نوع همكاري با هم داشتيد؟
هرگز جلسات مشترك كاري را كه با هم داشتيم فراموش نمي كنم.در اين جلسات درباره راه هاي مقابله با تلاش ها و توطئه هاي دولت هاي عربي و غربي و نيز توطئه برخي محافل فلسطيني براي سركوب و توقف انتفاضه در سرزمين هاي اشغالي فلسطين بحث و تبادل نظر به عمل مي آورديم.به ياد دارم كه چند روز پيش از برپايي كنفرانس صلح مادريد در سال 1991 همراه يكديگر عازم تهران شديم، و در كنفرانس گسترده احزاب و جنبش هاي عربي و اسلامي شركت كرديم.او از طريق سخنراني و يا گفت و گو با هيئت هاي شركت كننده، به منظور پيشبرد مبارزات ملت فلسطين طرح هاي شجاعانه و منطقي ارائه داد.من و سيد عباس موسوي در حاشيه همايش تهران كه (همايش همياري ملت فلسطين)نام داشت به توافق رسيديم تا جايي كه در توان داريم به فعاليت هاي گوناگون در لبنان و سوريه بپردازيم.سيد عباس پس از بازگشت به بيروت بخش وسيعي از مردم لبنان را در رويارويي با مقررات اجلاس مادريد و پشتيباني از انتفاضه فلسطين بسيج كرد، و تعهدات خود در اجلاس تهران را به مورد اجرا گذاشت.
با اين وصف توده فلسطيني به سيد عباس موسوي چگونه نگاه مي كرد؟
شكي نيست كه مردم فلسطين سيد عباس موسوي را فلسطيني تر از خود مي دانستند.من نيز اين احساس را داشتم، حضور فعال در صحنه پيكار، مبارزات خستگي ناپذير، و تلاش براي تحقق اهداف و خواسته هاي امت اسلامي زبانزد همه شده بود.او با دورانديشي به آرمان فلسطين نگاه مي كرد.روزي با صراحت و با قاطعيت به من چنين گفت: «ابوجهاد، گمان نكن كه ما فقط براي آزادسازي جنوب لبنان پيكار مي كنيم! هدف نهايي ما آزادسازي بيت المقدس است.چرا كه قدس اولين قبله مسلمانان و سومين حرم شريف الهي است.» همچنين در جريان ديدارهاي خصوصي به من مي گفت كه او از نسل بني هاشم است پدر و مادر او از سادات علوي و از نسل اهل بيت اند.بنابر اين چگونه مي پذيرد كه از فلسطين چشم پوشي كند!
براي آزادي فلسطين چگونه مي انديشيد، و چه گام هايي برداشت؟
دبير كل شهيد حزب الله عقيده داشت كه ابتدا لازم است صفوف جنبش ها و سازمان هاي مبارز فلسطيني، در برابر جريان هاي سازشكار فلسطيني كه با رژيم هاي خائن عرب همگام و همراه شده اند، متحد و يكپارچه شود.او توافقنامه سازشكارانه «كمب ديويد» ميان مصر و اسرائيل را به شدت رد كرد.هنگامي كه گروه هاي جهادي جديدي چون، سازمان جهاد اسلامي و جنبش حماس در فلسطين شكل گرفتند، سيد بر اساس باورهاي خود، اين جنبش ها را به وحدت و يكپارچگي و تشديد مبارزه فرا خواند.او معتقد بود كه وحدت جنبش هاي مقاومت فلسطيني بر سرنوشت مناقشه اعراب و اسرائيل نقش تعيين كننده خواهد داشت.سيد عباس از انديشه و ديدگاه راهبردي برخوردار بود، و همواره تأكيد مي كرد كه پيروزي ملت فلسطين بر دشمن صهيونيستي حتمي است، و خداوند وعده اين پيروزي را داده، و به ياري خدا اين وعده تحقق خواهد يافت.بي ترديد نشانه هاي اين پيروزي در لبنان نمايان گشته است.اكنون رزمندگان مقاومت سلاح به دست در مرز فلسطين اشغالي استقرار يافته اند، و سربازان اسرائيلي از شدت ترس و نگراني هيچ واكنشي نشان نمي دهند.حزب الله هم اكنون توان بازدارندگي قدرت ارتش اسرائيل را دارد، و همان گونه كه در جنگ 33 روزه سال 2006 شاهد بوده ايد، نوعي موازنه رعب با اسرائيلي ها در جنوب لبنان برقرار كرده است.من بر اين باورم كه به رغم شكست و ناكامي رژيم هاي عربي و يا اسلامي در برابر اسرائيل، از هم اكنون نشانه هاي مثبت تحقق آرمان هاي مقدس شهيد سيد عباس موسوي نمايان شده است.
منبع: ماهنامه شاهد ياران، شماره 40
نظر شما