بيانات ماندگار
دوشنبه, ۰۱ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۳۶
اولين كنفرانس خبري شهيد عباس موسوي پس از انتخاب به عنوان دبير كل حزب الله لبنان
درآمد:
سيد عباس موسوي روز بيست و چهارم ماه ذي القعده سال 1412 هجري قمري پس از انتخاب به دبير كلي حزب الله كنفرانس خبري در مقر دفتر سياسي حزب الله در بخش جنوبي بيروت تشكيل داد، و ديدگاه هاي خويش درباره اوضاع آن روز لبنان و توطئه هاي آمريكا و رژيم صهيونيستي در منطقه را بيان داشت. بحث هاي اين كنفرانس خبري مي تواند خوانندگان شاهد ياران را بيشتر به ديدگاه هاي اين شهيد گرانمايه و اوضاع و تحولات آن روز لبنان آگاه كند.با هم مي خوانيم:
بسم الله الرحمن الرحيم
دو روز پيش در مراسم گراميداشت دومين سالگشت ارتحال اماممان و راهبرمان امام خميني بزرگ(ره)شركت داشتيم.اين يادبود آزموني دردناك براي فقدان يك پدر، يك الهام بخش و يك پيشوا بود.فرصتي بود براي تجديد بيعت با خط امام(ره)و تصميم بر ادامه راه جهاد و مقاومت و انقلاب با عزم و اراده پولادين.امروز ششم ژوئن، مصادف با نهمين سالگرد يورش نيروهاي چند مليتي به لبنان است. نيروهاي فرانسه، انگليس و ايتاليا به سركردگي آمريكا در جريان اين يورش وحشيانه وحشتناك ترين جنايت را به مردم مان و امت مان وارد كردند.ارتش هاي غرب و در رأس آنها فرانسه و انگليس به راه افتادند تا از روزهاي سياه و تاريك استعمارگري شان انتقام بگيرد.همچنين اسرائيل با همه مزدورانش به درون لبنان كشتار بيافريند.اين در حالي است كه شيطان بزرگ، آمريكا كه رهبري اين يورش را بر عهده دارد، پرچم دوستي و محبت را در جهان برافراشته است.
در اين مناسبت دردناك به ياد مي آوريم كه لبنان به تنهايي شاهد صحنه هاي زنده ويرانگري ها بوده است.ماه ژوئن امسال خاطره تكرار جنگ هاي منطقه اي آمريكا را زنده مي كند.آمريكا با اين يورش گسترده سعي دارد ترتيبات جديد امنيتي در خليج فارس و در خاورميانه برقرار كند. آمريكا در عين حال مي كوشد از راه هاي ديپلماتيك و اقدامات نظامي راهبردي، موجوديت كيان غاصب صهيونيستي را در منطقه تقويت كند.از تشويق مهاجرت يهوديان شوروي به فلسطين گرفته تا مهاجرت يهوديان اتيوپي، تا سفرهاي پي در پي وزير دفاع آمريكا به منطقه و اعلام موجوديت كيان صهيونيستي به عنوان پايگاه نظامي آمريكا در خاورميانه، تا ابتكار بوش مبني بر حفظ برتري نظامي اسرائيل، تا حمله هاي پيوسته نيروهاي رژيم صهيونيستي به جنوب لبنان، همه اين اقدامات از تلاش هاي خطرناك محافل غربي به منظور تقويت رژيم صهيونيستي در منطقه خبر مي دهد.همه اين تهديدها اصل حضور و موجوديت تمدن و ارزش هاي فرهنگي خويش را در اين سرزمين به خطر مي اندازد.بنابر اين وظيفه داريم بالاترين مراتب آگاهي و هوشياري خويش را حفظ نماييم.تا بتوانيم موقعيت شناس باشيم و حجم اين توطئه ها را شناسايي و با آنها مقابله كنيم.
در پرتو اين تهديدات فزاينده و سرنوشت ساز، حركت دشمن در دو محور به روشني تجلي يافته است.
محور اول:تلاش هاي دامنه دار آمريكا براي به سازش كشاندن اعراب و فلسطيني در راستاي حفظ منافع صهيونيست ها، با بهره گيري از نتايج سياسي و نظامي جنگ دوم خليج فارس.
محور دوم:تلاش براي افزايش توانمندي هاي رژيم صهيونيستي در زمينه نيروي انساني و نظامي و سياسي به گونه اي كه عامل تهديد جدي براي سرزمين، جوامع انساني و هويت و سرنوشت مردم مان باشد.
ما به عنوان بخش اساسي و پيشگام توانايي هاي دروني و جهادي اين امت هستيم. وظيفه داريم در كنار مردم شريف و غيور و مخلص اين منطقه باشيم، و به طور مشترك با تهديدهاي فزاينده رويارويي مستقيم داشته باشيم.وظيفه داريم همه امكانات امت را در مسير اين مبارزه توانمند و بسيج نماييم تا آينده درخشان و شكوفا و پيروزمندانه داشته باشد.من معتقدم كه لازم است تلاش هاي مخلصانه همه نيروهاي امت اسلامي و همه ملت هاي منطقه در دو محور صرف شود:
محور اول:برانگيختن عوامل توانمندي و بسيج امكانات امت:به رغم وجود اختلال در موازنه قدرت مادي ميان امت و دشمنان اما، بي ترديد فرزندان امت با برخورداري از قدرت مقاومت و انتفاضه و پايبندي به ارزش هاي معنوي و هويت اصيل ملي و آمادگي براي شهادت قادرند، به اقدامات راهبردي دست بزنند.بنابر اين علماي آگاه و متعهد كه رهبران امت هستند و نيز همه افراد مخلص و فداكار وظيفه دارند روح مقاومت را در اذهان اقشار امت تزريق كنند، و آن را به سطح شهادت ارتقا دهند.اين وظيفه به يك گروه خاص محدود نيست، بلكه وظيفه همه رهبران بلند پايه سياسي و دستگاه هاي اطلاع رساني و مراكز فرهنگي و پژوهشي است.
محور دوم:تلاش براي يكپارچگي و ايجاد هماهنگي در موضع گيري ها و ديدگاه هاي گوناگون و سياست هاي مشترك به منظور رد هرگونه سازش پذيري به هر نحو و به هر شكلي.چرا كه سازش در تحليل نهايي مفهوم تسليم شدن و تأمين خواسته هاي دشمنان را مي رساند.
بر اين اساس معتقديم كه امضاي معاهده همكاري ميان لبنان و سوريه و آغاز گفت و گوهاي سازنده ميان سوريه و همه گروه هاي مبارز فلسطيني بهترين گام هاي مناسب و تاريخي براي دستيابي به موضع مشترك سياسي مي باشد.ما در چارچوب اصل مخالفت با سازش و دادن هرگونه امتياز به دشمنان مي توانيم راه هاي مناسبي را براي مهار تهاجم همه جانبه غرب و صهيونيسم به ملت هاي منطقه و رهنمون سازي مبارزات خستگي ناپذير مقاومت اسلامي پيدا كنيم.در اين زمينه شايسته است همه تلاش هاي مقاومت اسلامي، سوريه، لبنان و فلسطين با پشتيباني جمهوري اسلامي ايران يكپارچه گردد.اين همكاري مشترك و يكپارچگي مي تواند تلاش هاي دامنه دار آمريكا را براي تحميل سازش بر مردم منطقه خنثي كند.
رژيم صهيونيستي براي تحقق اهداف راهبردي از پيش تعيين شده راهش را ادامه مي دهد، و هيچ واكنشي به اقداماتي كه بر ضد او روي مي دهد نشان نمي دهد.اهداف اين رژيم به تحكيم و تقويت موجوديت سياسي خود در خاورميانه نيست بلكه مي كوشد خود را به بزرگ ترين قدرت منطقه تبديل كند.تا از يكطرف همه قدرت منطقه را متلاشي كند، و از طرف ديگر تلاش هاي كشورهاي منطقه را بر شكل گيري قدرت و توانمندي قدرت خنثي نمايد.رژيم صهيونيستي در اين مسير گام هاي بسيار مهمي برداشت كه عبارتند:از نابودي ماشين نظامي عراق در نتيجه سياست هاي احمقانه و مشكوك صدام، گسترش حضور مستقيم نظامي و سياسي آمريكا به عنوان مهمترين هم پيمان بين المللي رژيم صهيونيستي در خليج فارس به منظور تثبيت موجوديت اين رژيم در نقشه سياسي خاورميانه، مهاجرت فزاينده يهوديان شوروي به فلسطين اشغالي به منظور افزايش جمعيت رژيم صهيونيستي و تحقق اسرائيل بزرگ، طرح جرج بوش(پدر)براي خلع سلاح كشورهاي منطقه و در عين حال گسترش روابط و همكاري هاي راهبردي بين آمريكا و اسرائيل كه به تحكيم قدرت رژيم صهيونيستي منجر مي شود.در حقيقت امروزه آمريكا با گسترش حضور مستقيم نظامي در منطقه نقش تعيين كننده در شكل دادن «اسرائيل بزرگ»در جغرافياي سياسي خاورميانه دارد.بنابر اين رژيم صهيونيستي براي تحقق اهداف راهبردي ياد شده طبق برنامه هاي از پيش تعيين شده گام بر مي دارد.
لذا شايسته است، سياست هاي تفرقه افكنانه اسرائيل در لبنان از اين ديدگاه مورد بررسي قرار گيرد.صهيونيست ها در راستاي اهداف راهبردي خود، همه توان خود را براي دامن زدن به تفرقه و پراكندگي و ناامني در لبنان به كار گرفته اند.مردم ما بايد آگاه باشند كه تحركات نظامي دشمن صهيونيستي، واكنشي به عمليات مقاومت اسلامي نيست.همان گونه كه عمليات مقاومت واكنشي به تجاوزگري هاي مستمر دشمن نمي باشد. بلكه مقاومت گزينه اي است كه همه افراد امت اسلامي براي رويارويي با استعمارگران و همه گونه عوامل سلطه طلبي و دنباله روي و بهره كشي در طول تاريخ آن را انتخاب كرده اند.بنابراين مردم جز تداوم راه مقاومت راه ديگري ندارند وگرنه به نابودي و تباهي كشيده مي شوند.
انقلاب اسلامي ايران كه امام خميني(ره) آن را پديد آورد و تا آخرين نفس رهبري آن را برعهده داشت، يك حادثه تاريخي زودگذر نيست بلكه نقطه عطفي در تاريخ معاصر است.گزينه ها و راهكارهايي كه امام امت به مردم نشان داد، تنها گزينه هاي طبيعي هستند كه امت زنده و آزاده و شريف اسلامي آن را برمي گزيند.بي ترديد مردم لبنان براي رويارويي با دشمنان قسم خورده از ابزار و عوامل قدرت مادي و توانمندي هاي نظامي برابر با دشمن برخوردار نيستند.و جز برانگيختن عوامل قدرت دروني راه ديگري ندارند.آيا قدرتي بالاتر از قدرت امتي كه شهادت را بر ذلت و خواري ترجيح داده وجود دارد؟
از زماني كه انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني(ره)آغاز شد، نقش تعيين كننده و سرنوشت ساز در برابر دشمنان ايفا كرد.در نتيجه اين انقلاب توده هاي مردم به صحنه آمده و ديوار سكوت و بي تفاوتي را فرو ريختند.چون يك گزينش طبيعي را انتخاب كردند.در نتيجه اين انقلاب، انتفاضه و قيام همگاني در كالبد امت از ايران انقلابي گرفته تا لبنان مقاوم و تا فلسطين اشغالي جريان گرفت.
در لبنان كه اولين سنگر و خط مقدم جبهه رويارويي با دشمن صهيونيستي است، مقاومت اسلامي همچنان به مبارزه و جهاد در برابر اين خطر بالقوه و بالفعل ادامه مي دهد و ملت هاي تحت ستم را بيدار مي كند.بي ترديد مقاومت اسلامي به وظيفه جهادي خود در چارچوب حركت راهبردي امت اسلامي عمل مي كند.براي پاسداري از موجوديت اين جامعه همه امكانات خود را بسيج كرده و اجازه نمي دهد ضعف و ترس و سستي امت را فرا گيرد.اجازه نمي دهد بين جامعه و مقاومت شكاف ايجاد شود.پيدايش يك جامعه مبارز و جنگجو مهم ترين شرط تداوم مقاومت است كه همواره اين هدف را دنبال مي كند.بنابر اين ما بر ضرورت تأمين و فراهم نمودن همه امكانات تحكيم و تقويت جامعه مقاوم در مناطق رويارويي با اشغالگران و دشمن صهيونيستي در جنوب لبنان پافشاري مي كنيم.
با وجود اينكه فضاي آرامش و ثبات و صلح داخلي و منطق گفتمان و آشتي ملي به طور نسبي در لبنان به ويژه ميان نيروهاي مقاومت و پيكارگر در برابر دشمن صهيونيستي تأمين شده است، شايسته است اين نيروها تلاش خود را روي دگرگوني ريشه اي نظام طايفه گري سياسي لبنان متمركز نمايند.بي ترديد بروز فضاي آرامش به يكپارچگي تلاش ها و پيكارها به سوي تقويت جبهه مبارزه با رژيم صهيونيستي و تحكيم مقاومت و به بهبودي روابط لبنان با برادران عرب كمك كرده است.ما ضمن تأكيد مجدد بر موضع روشن خود مبني بر مخالفت سياسي با منشور آشتي ملي كه در شهر طايف در عربستان سعودي به امضا رسيد، اعلام مي كنيم كه اين منشور نتوانسته زشتي ها و پليدي هاي نظام سياسي لبنان را برطرف كند.اما ترديدي نيست كه نسبت به دستاوردهاي پيدايش فضاي گفتمان و آرامش نسبي در لبنان بسيار خوشبين هستيم.
در شرايطي كه شاهد تهاجم فزاينده دشمن صهيونيستي به لبنان هستيم، ضروري مي دانيم كه مردم راهكار مقاومت را ادامه دهند.شهروندان لبناني گمان نكنند كه بجز راهكار مقاومت راه هاي ديگر آنان را به پيروزي مي رساند.
چرا كه تجربيات گذشته نشان داده كه فشارهاي سياسي و ديپلماتيك بين المللي بر دشمن صهيونيستي (كه هرگز وجود ندارد)كارآمد نبوده و هيچ تأثيري بر توقف جنايات دشمن ندارد.اما تجربه مقاومت در لبنان ثابت كرده كه تنها گزينه مقاومت و شهادت است كه دشمن را به عقب نشيني و انزوا وادار كرده است. لذا از همه نيروهاي ملي و جريانات سياسي و اقشار مردم انتظار داريم با حفظ وحدت و يكپارچگي دوشادوش مقاومت حركت كنند تا لبنان بتواند پيام خود را به سمع مردم دنيا برساند.
در اين فرصت لازم مي دانم يادآوري كنم كه نظام سياسي لبنان در ميدان رويارويي با دشمن صهيونيستي حضور ندارد، نظام سياسي حاكم بر لبنان هيچ مسئوليتي را براي تأمين امكانات اجتماعي و سياسي و اقتصادي و فرهنگي به منظور فراهم نمودن زمينه پايداري و مقاومت مردم مجاهد روستاهاي جنوب و مناطق حاشيه مرز فلسطين اشغالي قبول نمي كند.و از آنجا كه هيچ گروه و يا حزب خاصي مدعي احتكار مقاومت نيست، اولين كسي كه بايد وظيفه مقاومت در برابر تجاوزگري دشمن صهيونيستي را بر عهده گيرد دستگاه هاي رسمي و نهادهاي نظامي دولت لبنانند.
البته من در اين گفت و گو قصد ندارم سياست گذاري ها و راهكارهاي نظام حاكم را ارزيابي كنم.و گرنه اين نظام در برابر يك نگرش و ارزيابي جامع به طور كامل نمره صفر مي گيرد.فقط لازم مي دانم به اوضاع آموزشي و برنامه هاي آموزشي نظام سياسي لبنان اشاره نمايم. در حقيقت ادبيات و مفاهيم و برنامه ها و راهكارهايي كه سياست گذاري وزارت آموزش و پرورش بر مبناي آن تنظيم مي شود كهنه است و به دوران هاي گذشته باز مي گردد.با اين ادبيات مي خواهند لبنان را از اصالت تاريخي و هويت عربي و اسلامي آن جدا كنند، و اين كشور را به انزوا بكشانند.
ما از گزافه گويي هاي زياد درباره پشتيباني از نهادهاي آموزشي دولتي و رسمي بستوه آمده ايم.بخش آموزش و پرورش دولتي پناهگاه مستمندان مي باشد و در عين حال قادر است در برابر مدارس تبشيري و تبليغي مسيحي بيگانه بايستد. بنابر اين زمان آن رسيده تا وزارت آموزش و پرورش در ارتباط با پشتيباني و كمك به مراكز آموزشي و دانشگاهي دولتي از دايره كلام خارج شود و به دايره عمل و اجراي برنامه هاي آموزشي ملي درآيد.
من در اين گفت و گو مسئوليت هاي نظام حاكم را يادآور مي شوم.هر چند كه از نظام انتظار كار خيري ندارم.پس از خداي متعال اميدمان به ملت مجاهد ماست كه مانند صخره پولادين يورش اسرائيل و آمريكا در سال 1982 به لبنان را متلاشي كرد.امروز به ملت هاي اسلامي چشم اميد دوخته ايم كه با ايمان و صلابت وصف ناپذير همه توطئه ها و دسيسه هاي دشمنان و مستكبران را در سرتاسر جهان اسلام خنثي كردند.
پرسش و پاسخ:
سيد عباس موسوي دبير كل پيشين حزب الله لبنان پس از اين مقدمه به پرسش هاي خبرنگاران پاسخ داد:
*در جريان آخرين بازديد از روستاهاي جنوب لبنان اعلام كرديد كه يورش نظامي اسرائيل به جنوب لبنان را بعيد مي دانيد، ولي، در سه روز اخير شاهد گسترش حمله هاي هوايي و توپخانه اي اسرائيل به جنوب لبنان بوده ايم آيا همچنان بر اين باور هستيد كه اسرائيل بار ديگر به جنوب لبنان يورش نخواهد آورد؟
در واقع تجربه يورش اسرائيل به لبنان در سال 1982 يك آزمون تلخ و سخت براي دشمن بود.در پي اين آزمون سران بزرگ دشمن صهيونيستي از جمله مناخيم بگين شيخ اسرائيلي ها و يكي از بنيانگذاران رژيم صهيونيستي بود.ولي، در پي اين يورش از صحنه سياسي اسرائيل كاملا ناپديد شد.خاطرات تجربه ناكام اسرائيل در مرداب لبنان در سال 1982 و در برابر پايداري رزمندگان شجاع مقاومت همچنان در اذهان سران اسرائيل زنده است.سران دشمن هرگز پايمردي و مقاومت مجاهدان جان بر كف و شهادت طلب لبناني را فراموش نخواهند كرد.بنابر اين ما مطمئن هستيم كه اسرائيل بار ديگر به جنوب لبنان يورش نخواهد كرد.چرا كه جرأت ارتكاب چنين حماقتي را ندارد.اسرائيلي ها خاطرات تلخي در لبنان دارند.
اگر خواسته باشند آزمون خود را تكرار كنند، بي ترديد دوباره در باتلاق شكست در جنوب لبنان غرق خواهند شد.بنابر اين اسرائيل به حمله هاي موشكي و بمباران هوايي دست مي زند كه ما براي رويارويي با نيروي هوايي دشمن ناتوان هستيم.لذا طبيعي است اسرائيل كه از يورش گسترده نظامي ناتوان است، حمله هاي هوايي و توپخانه اي را ادامه مي دهد.
*در چند روز اخير تحركات نظامي غير عادي صهيونيست ها را در مرز فلسطين اشغالي شاهد هستيم.آيا نكاتي كه به آن اشاره كرديد و نيز امضاي معاهده همكاري بين لبنان و سوريه خطر يورش اسرائيل را منتفي مي كند؟
اگر بخواهيم موقعيت اسرائيل در شرايط كنوني بدور از تجربيات گذشته و آمادگي كنوني مقاومت را بررسي كنيم بايد گفت كه امضاي معاهده همكاري بين سوريه و لبنان ضربه شكننده اي به اسرائيل وارد كرده است.اسرائيل در شرايطي كه اوضاع داخلي لبنان بهبود يافته و جنگ هاي داخلي پايان يافته است، هرگز نمي تواند اين معاهده را بپذيرد.از سوي ديگر ضربه هاي سخت و شكننده اي كه رزمندگان مقاومت بر پيكر دشمن صهيونيستي وارد آوردند.در دل اسرائيلي ها ترس و هراس ايجاد كرده است.با اين وصف اسرائيلي ها براي دست زدن به هر اقدامي محاسباتي به عمل مي آورند.بنابر اين هر گونه حمله گسترده اسرائيلي ها را بعيد مي دانم.مقاومت كه براي دفاع از اين جامعه به وجود آمده در عين حال در دل دشمن ترس و رعب خاصي ايجاد كرده است.دشمن پيش از هر اقدامي بايد صدها بار بينديشد.
*ماه گذشته طرح مبادله دو اسير اسرائيلي با تعدادي از اسراي لبناني و فلسطيني را اعلام كرديد.اسرائيلي ها نيز در برابر اين طرح واكنش مثبت نشان دادند.آيا تحول جديدي وجود دارد؟
در واقع هر چه اتفاق افتاده اعلام كرده ايم و مطلب جديدي درباره اين موضوع براي گفتن ندارم.
*در روزهاي اخير بحث هاي زيادي درباره امكان ايجاد شهرك هاي صهيونيست نشين و يا اسكان مهاجران يهودي شوروي و يهوديان اتيوپي در نوار اشغالي جنوب لبنان مطرح شده است. همچنين در مراسم بزرگداشت امام خميني (ره)در سفارت جمهوري اسلامي ايران در بيروت اعلام كرديد كه مقاومت در روزهاي آينده در صدد اجراي عمليات غافلگيركننده مي باشد.آيا مقاومت قصد دارد به عمليات مسلحانه دست بزند؟
در واقع همان طوري كه در كنفرانس خبري گفتم، مقاومت نماد حركت جهادي اين امت است.جوانان حزب الله و رزمندگان مقاومت اسلامي بر مبناي وظيفه شرعي و مسئوليت ملي با دشمن صهيونيستي مبارزه مي كنند.مبارزه آنان واكنشي به اقدامات دشمن صهيونيستي نمي باشد.مقاومت در موقعيت پاسخ گويي به «عمليات سليمان»مبني بر انتقال هزاران يهودي اتيوپي به فلسطين اشغالي و يا هر اقدام نظامي ديگر دشمن نيست.مقاومت وظيفه خود مي داند هر گاه شرايط مساعد فراهم شود ضربات شكننده خود را بر پيكر دشمن وارد نمايد. حركت و تلاش و جهت گيري حزب الله روي مبارزه با دشمن متمركز مي باشد. اكنون مهم ترين و اساسي ترين وظيفه و هدف مقاومت فعال نمودن و گسترش عمليات مسلحانه و مقاومت ضد صهيونيستي است.همان گونه كه مقاومت در سال هاي گذشته مردم را به انجام عمليات غافلگير كننده و كيفي عادت داده، اكنون هم تأكيد مي كنم به ياري خداوند متعال عمليات غافلگيركننده نزديك خواهد بود.
*انتوان لحد فرمانده شبه نظاميان مزدور رژيم صهيونيستي مستقر در نوار اشغالي جنوب لبنان قطعنامه 425 شوراي امنيت سازمان ملل متحد را مرده اعلام كرده است.او همچنين نسبت به تجزيه لبنان بين سوريه و اسرائيل اظهار نگراني كرده است.نظرتان چيست؟
مگر قطعنامه 425 شوراي امنيت هنوز زنده است كه او (انتوان لحد)خبر مرگش را اعلام مي كند؟ اصولا اين قطعنامه از زماني كه صادر شد مرده به دنيا آمد.از زماني كه اعضاي شوراي امنيت براي تهيه اين قطعنامه نشستند و فكر كردند، اسرائيل براي آن حكم اعدام صادر كرد و آن را در نطفه به قتل رساند.از زماني كه اين قطعنامه در سال 1987 صادر شد نه اسرائيل و نه انتوان لحد هيچ اقدامي براي اجراي آن و عقب نشيني از نوار اشغالي جنوب لبنان به عمل نياوردند.از طرف ما سخن گفتن درباره اين قطعنامه هيچ موضوعيتي ندارد.
نظر شما