دوره طلايي عمر شهيد تندگويان
چهارشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۰۰:۰۰
نويد شاهد:سيدعلي اصغرتقوي،پژوهشگر و داراي تحصيلات عاليه حوزوي، مدرس دانشگاه هاي آزاد و دولتي و نويسنده و فيلم ساز، از سال 1373 نويسندگي را با نوشتن خاطراتي از دو برادرشهيدش آغاز كرده و تاكنون زندگي تعدادي از شهداي جنگ تحميلي را مورد پژوهش و مطالعه قرار داده است. در اين گفت وگو، تقوي، ضمن برجسته داشتن دوره جواني و زندگي شهيد تندگويان آن را دوره طلايي عمر شهيد مي داند و به بررسي ويژگي هاي اين دوره مي پردازد.
ازآن جايي كه مي دانيم مدت هاست در زمينه جمع آوري و نوشتن زندگي نامه شهدا و ايثارگران هشت سال دفاع مقدس فعاليت مي كنيد و آثاري را نيز در اين زمينه به چاپ رسانده ايد،قصد داريم از شما درباره زندگي شهيد محمدجواد تندگويان سؤال كنيم،درابتدا كمي از انگيزه و اهداف خود در انتخاب اين موضوع براي نوشتن بگوييد.
اززماني كه 7 يا8 سال بيشتر نداشتم، يعني حدود سال هاي 1363 و 1364 ،نسبت به موضوعاتي ازقبيل جبهه جنگ،شهيد و شهادت احساس خوبي داشتم.
البته محيط زندگي ام در ايجاد اين احساس دروني بيشترين تأثير را بر من داشت، چون از همان روزهاي اول نهضت و انقلاب و بعد جنگ تحميلي، خانواده ما به طور كلي درگير اين مباحث بودند و من ناخودآگاه به حوادث انقلاب و جنگ نزديك بودم. هر چند به واسطه صغرسني اي كه داشتم بروز احساس،ازمن انتظار نمي رفت، اما اين احساس براي بروز و ظهور در زمان خودش در درون ما فعال بود.خانواده ما در انقلاب و جريان نهضت در دوران نهضت فعال بودند و درزمان جنگ و دفاع مقدس هم از مجموع خانواده هاي من و عموهايم شهداي زيادي تقديم انقلاب شد و فقط از خانواده ما دو برادرم كه در جريان انقلاب هم فعال بودند درجنگ تحميلي به شهادت رسيدند، لذا از همان زمان احساس تعلق خاطر زيادي به اين موضوعات مي كردم و تاكنون لحظه اي خودم را بيگانه با اين موضوعات و دورافتاده از اين مفاهيم نپنداشته ام كه همواره حس اداي دين و وظيفه به شهدا و ايثارگري هاي مردم فداكارمان مرا به حداقل كاري كه مي توانستم دراين سال ها انجام بدهم يعني نوشتن درباره شهدا فرا خوانده است. مهم ترين انگيزه براي من، همين احساس رابطه عميقي است كه به لحاظ قلبي نسبت به شهدا و ايثارگران دارم وديگري احساس تعهدي كه نسبت به جوانان اين مرز و بوم دارم و تمام تلاشم را به كار مي بندم تا لحظه اي بتوانم جوانان عزيزمان را به جوانان جان بر كف روزگارجهاد و از خود گذشتگي وصل كنم. دره اي توفيق،براي ثابت قدم بودن در اين راه را كافي مي دانم و براي رسيدن به آرمان هاي بلندتردرمسير فرداهاي خوب و خوب تر تلاش مي كنم.
پس شما هم ازجمع ايثارگران و خانواده شهدا هستيد،اگرچه اميدواريم در يك فرصتي هم به شهداي عزيزتان بپردازيم و از شما بخواهيم تا در يك فرصت مناسب كمي هم ازآن ها براي مان تعريف كنيد، اما موضوع ما زندگي شهيد محمد جواد تندگويان است كه بدون توضيح اوليه اي، از شما مي خواهيم مقدمه اي را درباره اين شهيد عزيزبفرماييد تا مسائل بعدي را به طور تفصيلي از حضرت عالي جويا شويم.
لازم مي دانم پيش از هرگفتاري درباره شهيد سعيد- محمد جواد تندگويان- كه در خلال تحقيقاتي كه پيرامون زندگي ايشان كه در زمره عُمرهاي پربركت براي بشريت و اسلام و ايران بوده است و من از حركت و نشاط و فعاليت اين شهيد عزيز در دوران جواني اش كه مصادف با حوادث سرنوشت ساز براي انقلاب بود،حقيقتاً درس گرفته ام، نكاتي را براي استفاده جوانان ميهن عزيز اسلامي مان گوشزد كنم،چراكه احساس مي كنم به طورقطع و يقين؛جوانان پرشور و با نشاط ما،امروز با مسؤوليت هاي سنگين تري براي تداوم انقلاب مواجه اند و راه هاي دشوارتري را براي تكفل آينده در پيش روي خود دارند.
لذا اميدوارم كه با طرح مباحثي ازاين دست كه سعي خواهيم كرد همراه با درس هايي از زندگي شهداي عزيزمان باشد،به نقش جوانان عزيز در تداوم راه شهدا نيز بپردازيم.
آن چه اين شهيد عزيز را در روزگارجواني براي من ممتاز كرد تا بتوانم به تفصيل زندگي ايشان را از بدو تولد تا حيات معنوي اش كه هم چنان ادامه دارد به رشته تحريردربياورم،برخورداري ايشان از يك سري ويژگي
هاي ممتاز فردي بود كه جمع آن ها براي هرجواني در آن روزگار بحران، سخت و دشوار مي نمود.
يعني شما جز پژوهش گراني
هستيد كه پرداختن به وجوه برجسته و شاخصه هاي شهدا را بر ديگر ويژگي هاي شان مقدم مي دانيد؟
بله، شهيد محمدجواد تندگويان كه روزگار جواني اش مصادف با تحولات جدي براي نهضت بود،همزمان در صحنه هاي مختلف-اعم از كار، تحصيل، تدريس و فعاليت هاي انقلابي و مذهبي- حضور فعال داشت.شورانقلابي،خلاقيت فردي، هوش و ذكاوت سرشار دركنارشعورو آگاهي سياسي، مطالعه عميق ديني، توان بالاي مديريتي، همواره از محمد جواد تندگويان فردي ممتاز در بين هم سن و سالان خود مي ساخت و قدرت هضم مسائل و دورانديشي نيزبه همراهي اين ويژگي هاي فردي توان او را براي اداره امورخانه و خانواده و كارخانه و پالايشگاه و وزارت خانه روز به روزبالاتر مي برد،تا جايي كه در سپردن مسؤوليت هاي مهم به ايشان، هيچ كس ترديد نمي كرد. حفظ اين روحيات در كنارهم،چه در فضاي انقلابي سال هاي پيش از انقلاب و چه در فضاي بحراني روزهاي پس از پيروزي انقلاب تا روزهاي جبهه و جنگ،سبب شده بود تا شهيد تندگويان حتي در شرايط ويژه اي كه بيشتر مواقع در اطراف ايشان پيش مي آمد،پا را ازدايره مكتب اسلامي ناب محمدي و قرآن بيرون نگذارد و همواره ازهرگونه تذبذب و التقاط به دور بماند،تا جايي كه مبارزه با التقاطي ها و شبه كمونيست ها در يك دوره خاص از اهم برنامه ها و فعاليت هايش پس از انقلاب بود كه درادامه به آن نيز به تفصيل خواهيم پرداخت.
همه ما به خوبي مي دانيم كه انقلاب اسلامي تحولي بنيادي در همه عرصه هاي زندگي در كشور به وجود آورد.افق آرماني اين نهضت مقدس،چنان است كه هرگز با غفلت و سهل انگاري،سازگاري نداشته است و ندارد.نسلي كه امروز پرچم دارجلوه هاي ايثار و مقاومت اسلامي و مشعل دار كاروان تمدن و فرهنگ ايراني است، بايد به همان اندازه كه در فراگيري علم و دانش و تهذيب نفس وتزكيه اخلاق تلاش و مجاهده مي كند،نسبت به مسائل و مشكلات اجتماعي و سرنوشت مردم و جامعه اسلامي احساس تكليف و مسؤوليت كند.التزام به ارزش ها و تعهد به معيارها،ازجمله مسائلي است كه جوانان را باسرنوشت اجتماعي مردم پيوند مي دهد و آنان را درپيمودن مسيردشوار انقلاب و ترسيم آينده روشن،ياري مي بخشد.
شهيد تندگويان روزگارجواني را چگونه گذراند و نقاط ويژه و برجسته زندگي او در دوره جواني چه بود؟
چگونه است كه شما نسبت به اين دوره از زندگي ايشان تأكيد بيشتري داريد؟
درست است كه شهيد تندگويان وزير نفت مادردوره شهيد رجايي بود،اما اويك جوان نمونه بود كه به واسطه برخوردش با مسائل از سنش فراتررفته بود.ايشان متولد 22 خرداد 1329 هجري شمسي بود و در زمان صدارتش دروزارت نفت تنها 29 سال داشت.او دراين زمان به لحاظ علمي به جايگاه خوبي رسيده و دوره فوق ليسانس را به اتمام رسانده بود.به لحاظ فني و مديريتي تجربه هاي زيادي را كسب كرده بود.از پالايشگاه تهران و گازبوتان گرفته تا كارخانه توشيباي سابق و مسؤوليت در پالايشگاه نفت آبادان،مسؤوليت هاي داشت كه به خوبي ازعهده آن ها برآمده بود.
او درفاصله همين سال ها درسال 1352 ازدواج مي كند و درهمين مدت صاحب فرزنداني مي شوند و در همين سال ها- فاصله 1350 تا 1358 كه دوره جواني اين شهيد است-اوج درگيري ها و مسائل انقلاب پيش مي آيد كه نقش وي دراين جريانات از پخش اعلاميه تا زمينه سازي براي اعتصابات دانشجويي و سخنراني و روشنگري درجريان به ثمرنشستن انقلاب، فراموش نشدني است. اين هشت سال، دوران پربركت عمرشهيد تندگويان در حقيقت دوره طلايي عمراوست كه با حوادث بسياري براي او و انقلاب اسلامي همراه بوده است. اين شهيد جوان و انقلابي در اين سال ها هم چنان از عمق مطالعه مكتبي و ديني اش نكاسته و از تشويق ديگران براي خواندن و مطالعه فروگذارنكرده است و اين در حالي است كه لااقل 11 ماه ازهمين فرصت هشت ساله را در زندان انفرادي ساواك و زندان كميته شهرباني شكنجه شده است.جواني او با تلاطم هاي زيادي همراه بود كه از محمد جواد با همه ملاحظاتي كه بايد مي كرد،يك انقلابي پرشور و با شعور،اما با رفتارهايي پخته و سنجيده ساخت كه همواره از او چهره اي سالخورده تر از يك جوان بيست و چند ساله دراذهان تصوير مي كرد.او بايد ملاحظه مادرش را كه بيمارقلبي داشت مي كرد و نيزملاحظه همسر و فرزند را براي تحمل دوري اش،ولي با اين همه، اقداماتش،حتي بعد ازپيروزي انقلاب،همان روحيه انقلابي اي را از خود به نمايش مي گذارد كه درانتشار و پخش اعلاميه هاي امام(ره) داشت.
به انقلابي بودن و سوابق انقلابي شهيد اشاره اي داشتيد.
شهيد تندگويان از چه سوابق مبارزاتي اي دراين زمينه برخوردار بود و تحت چه عنوان هايي فعاليت مي كردند؟
شهيد تندگويان به واسطه اين كه از خانواده هاي متوسط مناطق جنوب تهران بود- كه عموماً خانواده هاي مذهبي و متدين در اين مناطق سكونت دارند-ازكودكي اهل مسجد رفتن و شركت در مجالس مذهبي بود. پدر و پدربزرگ ايشان از اعضاي هيأت بني فاطمه و فاطميون در خاني آباد تهران بودند. و در آموختن درس حق طلبي و حقيقت جويي به محمد جواد نقش عمده و به سزايي داشتند.او درس خضوع و خشوع در برابر و ايستادگي درمقابل ظلم و استكبار را در جلسات همين هيأت ها كه به طور خصوصي برگزارمي شد آموخت.
او مبارزه مكتبي را ازمسجد آموخت و تا پايان عمر به بركتش درهيچ گروه و دسته اي عضو نشد مبارزات او جنبه حق طلبانه داشت و هيچ سند قابل ملاحظه اي از وابستگي گروهي به طور واضح از ايشان موجود نيست.عوامل ساواك با شكنجه هاي زياد قصد احراز وابستگي ايشان را به گروه هاي انقلابي داشتند و درحقيقت باورشان نمي شد كه اين جوان از روي آموزه هاي مكتبي و درس هايي كه خود از اسلام وزندگي ائمه(ع) گرفته بود،درمسير نهضت قرار گرفته و هيچ گونه آموزشي براي مبارزه با رژيم نديده بود و عضو هيچ گروه خاصي نبود.شهيد تندگويان مبارزه با ظلم طاغوت را ازمسجد و با آموزه هاي ديني آغازكرد و تا آخرين دقايق عمر از مبارزه مكتبي دست نكشيد؛به گونه اي كه برخي از همراهان ايشان،دردوره اسارت، به ياد دارند كه تا آخرين لحظات، شهيد تندگويان، دست از دعا و نيايش و حق خواهي و حق طلبي به وسيله همين آموزه هاي مكتبي بر نداشت.
از دستگيري شهيد تندگويان توسط ساواك و وضعيت ايشان در زندان ساواك و شهرباني سابق بگوييد؛ چه اتفاقي افتاد كه ايشان را دستگير كردند؟
با توجه به اين كه شهيد تندگويان در زمان دستگيري يك جوان بيست و چند ساله بود و تحمل شكنجه هاي شديد ساواك براي ايشان سخت مي نمود،فكر مي كنيد چه چيزي اين شكنجه ها را براي شان آسان مي كرد؟
دوره تحصيل شهيد تندگويان در دبيرستان، با اتفاقات مهمي ازجريان نهضت اسلامي مردم ايران همراه بود؛واقعه 15 خرداد 1342 و اتفاقات متعاقب آن در تهران از جمله رخدادهاي آن روزها بود. خانواده تندگويان هم به علت ارادت ويژه اي كه به حضرت امام(ره) داشتند،وقايع نهضت و اتفاقات آن روزها را به خوبي دنبال مي كردند و محمد جواد هم به سهم خودش، از همان اوايل، نقش آفريني لازم را مي كرد. از جمله مواردي كه در آن روزگار اهميت فراواني داشت، با توجه به اين كه موضوع اطلاع رساني هم در جريان نهضت از اهميت بالايي در آن روزگار خفقان برخوردار بود،پخش و انتشار اعلاميه ها و بياناتي بود كه توسط رهبري نهضت،حضرت امام(ره)،ايراد مي شد. شهيد تندگويان اين اهميت را دريافته بود نسبت به پخش و انتشاراطلاعيه هاي حضرت امام(ره) اقدام مي كرد.البته اين اقدام شهيد تندگويان در رابطه با جريان خاصي در آن روزگارنبود و كاملاً يك اقدام خود جوش و از سرتعهد نسبت به دين و مكتب بود.به عنوان مثال، زماني كه رساله حضرت امام(ره) ممنوع بود و در هر خانه اي كه رساله معظّم له ديده مي شد، افراد آن خانواده را تحت تعقيب قرار مي دادند و مي گرفتند، پدر محمد جواد، يك زرنگي به خرج داده بود و جلد رساله امام(ره) را با جلد رساله يكي ديگر از علماء عوض كرده بود تا بتواند هم چنان از رساله امام(ره) استفاده كند. اين خانواده تا اين حد به امام(ره) ارادت داشتند و تمام افعال و اعمال شان را با فرمايشات ايشان تنظيم مي كردند.
شهيد تندگويان هم در جريان پخش اعلاميه ها در يكي از مواردي كه اقدام به پخش اعلاميه كرده بود،پس از دستگيري يكي از افراد ضعيف النفسي كه اعلاميه را از وي كشف كرده بودند،توسط ساواك شناسايي و دستگير شد. اين اتفاق مربوط به سال 1352 است كه درنهايت ايشان پس از دستگيري توسط ساواك،ماه ها در زندان كميته شهرباني و در زندان ساواك مورد شكنجه هاي شديد عوامل ساواك قرار گرفت كه برخي مدت زنداني ايشان را تا 11 ماه هم اعلام كرده اند و آزادي تندگويان، به سال 1353،يعني يك سال پس از دستگيري، برمي گردد.
شكنجه هايي هم كه ايشان در سال 1352 در زندان ساواك متحمل شد خيلي سنگين بود، از جمله اين كه نقل مي كنند ناخن هاي ايشان را كشيده و كف پاهاي شان را با مته سوراخ كرده و شوك هاي عصبي شديدي هم به ايشان داده بودند،اما يك فرد بايد به چه حدي ازپاي بندي به اهداف و آرمان هايش رسيده باشد كه اين گونه آزارها را به جان و دل بخرد و ذره اي از مواضع اصولي اش عدول نكند؟به نظرحقير،شهيد تندگويان وامثال ايشان در درجه اول،از يك شناخت و بصيرت كامل و جامعي نسبت به خود و حيات شان و آن چه در قالب اهداف آن ها به عنوان يك آزاده مسلمان مي گنجيد، رسيده و آن وقت دست به انتخاب زده بودند. اگرمقدمه انتخاب، يك آگاهي و بصيرت جامع باشد، يقيناً تحمل سختي ها را به دنبال دارد و ديگر تحمل سختي براي فرد،مثل دويدن درسرازيري است. شهيد تندگويان چه در زندان ساواك و چه در زندان عراق يعني چه در آن يازده ماه و چه در اين يازده سال،شكنجه ها و آزار دژخيمان را به نيروي ايمان به جان و دل خريدار بود، زيرا كه آن چه براي او جلوه اي داشت و رخ مي نمود،تنها رضايت حق تعالي بود. او نظر به وجه الله داشت، نگاه مي كرد و خشنودي خدا را مي ديد و از راحتي خودش مي گذشت. اين گونه بود كه تنها به فراق معبود مي انديشيد و وصالش را طلب مي كرد.
درصحبت هاي تان راجع به شهيد تندگويان، بيشتر بر مسأله مكتبي بودن و مبارزه مكتبي ايشان تأييد مي كنيد...
بله، درحقيقت اين مكتبي بودن از ويژگي هاي منحصربه فردي است كه در مورد ايشان بايد گفته شود. اگرچه بارها در صحبت هاي ديگران راجع به اين شهيد عزيز اشاره شده است، اما در مجموع، در حد يك ويژگي خاص مورد توجه ماست. در واقع اين ويژگي شهيد،همان موقع هم مورد توجه بود، تا جايي كه ايشان به مكتبي ترين عضو كابينه شهيد رجايي معروف بودند. اين كه ايشان مكتب و مبارزه مكتبي را از مسجد و هيأت مذهبي و با خواندن دعاي كميل در مسجد محل شروع كردند تا مبارزه ايشان با نيروهاي التقاطي وشبه كمونيست ها درجريان پاك سازي پالايشگاه نفت آبادان بر كسي پوشيده نيست.ماندن ايشان در خط مكتب تا آخرين لحظات تحت شكنجه هاي رژيم بعث عراق كه سال ها طول انجاميد و به گفته برخي ازهمراهان شهيد تا اين اواخر يعني سال 1368 كه در زندان بوده اند،اين ها همه شواهدي است كه از مكتبي بودن ايشان پرده برمي دارد.برخي از كساني كه در زندان عراق،صداي شهيد تندگويان را از سلول انفرادي مي شنيدند، در تعرف هايي كه از آن روزها مي كنند، صداي ايشان را در هنگام قرائت قرآن و اذان با صداي بلند مي شنيدند و شب هاي جمعه را با دعاي كميل ايشان كه در زندان با صداي بلند مي خواندند، به خاطر مي آورند.
از مبارزه شهيد با التقاطي ها در پالايشگاه آبادان بيشتربگوييد.
آيا ماجراي خاصي در آن جا اتفاق افتاد كه نقش شهيد تندگويان در آن قابل ملاحظه بوده باشد؟
به هرصورت اگر در روشن شدن بحث به ما كمك مي كند، راجع به اين مسأله هم توضح بدهيد.
بله، در سال 1358 كميته هاي پاك سازي براي جلوگيري ازخراب كاري هاي برخي نيروهاي منافقين و به اصطلاح كمونيست ها و نيروهاي جنبشي كه قصد براندازي داشته اند،فعال شده بود.شهيد تندگويان كه مسؤول راه اندازي پالايشگاه نفت آبادان بود، همزمان ازطرف آيت الله اشراقي كه از سوي امام(ره) مسؤول هيأت هاي پاك سازي بودند،براي پاك سازي پالايشگاه از نيروهاي خراب كار،مأموريت پيدا مي كنند، اما ازآن جايي كه اين افراد درآن زمان كانوني براي فعاليت خود تحت عنوان شوراي اسلامي داشتند،مبارزه باآن ها كار دشواري بود.
شهيد تندگويان كه در جريان اين پاك سازي ها از افراطي گري هاي اين گروه ها به اسم هيأت پاك سازي و تحت عنوان شوراي اسلامي به ستوه آمده بود، به شناسايي دقيق اين افراد همراه با مدارك مستدل و مستند پرداخت و در يك اقدام هوشمندانه پس ازاعلام انحلال كميته پاك سازي پالايشگاه آبادان فتنه گري هاي ايشان را به خودشان برگرداند.
به غيرازمكتبي بودن به برخي از ويژگي هاي اخلاقي و فردي ايشان اشاره داشتند، آن چه ازاين خصوصيات را كه بارزتربه نظر مي رسد كمي بيشتر توضيح دهيد و بفرماييد كه ايشان چه ويژگي خاص ديگري داشته اند؟
خانواده ازمهم ترين عناصر تربيتي براي فرد است كه دركانون توجه شهيد تندگويان قرار داشت. اهميت به جايگاه خانواده و تعصب نسبت به افراد خانواده از ويژگي هاي او بود تا بتواند در كوران حوادث و اتفاقات، فشاركمتري را متوجه آن ها سازد و ازشدت آسيب ها كاسته و بالاخره تأثيراتي را كه فقدانش براي اهالي به جا مي گذارد جبران كند.
در خاطرات همسراين شهيد بزرگوار خوانده ام كه:«يك باركه ساواك براي تفتيش به منزل ما مي آمد،شهيد تندگويان به آن ها سفارش كرده بود كه مادرم قلبش ناراحت است و استرس برايش ضرردارد و از آن ها خواهش كرده بود كه در مقابل مادرم با ايشان برخوردي نداشته باشيد.ازطرفي هم خودشان به مادرگفتند كه اين ها از دوستان من هستند و وقتي كه از در بيرون رفتند، گفتند كه تا شب برمي گردم.» غرض اين بود كه بگوييم ايشان سعي داشته اند كه همواره با يك هضم و دورانديشي خاصي خانواده را ازاسترس ها و فشارها حفظ كنند.به زندان ساواك هم كه مي افتند،تمام تلاش خودشان را مي كنند تا خانواده را از شكنجه هايي كه مي شدند،بي اطلاع بگذارند تا فشار كمتري به خانواده بيايد.يكي از شكنجه هايي كه ايشان در ساواك مي شوند، سوراخ شدن كف پاهاي شان با مته بوده است كه اتفاقاً بعدها ازآن به عنوان علامت شناسايي جسد شهيد تندگويان در عراق استفاده مي شود.
ويژگي هاي فردي ايشان البته قابل توجه است، خلااقيت از خصوصيات بارز شهيد بود كه همواره براي حل هر مشكلي روش و طرحي ارائه مي كردند و آن ها چه موجب پيشرفت كاري ايشان در شركت هاي مختلف مي شد،همين خلاقيت تندگويان بود كه براي توسعه شركت ها برنامه ارائه مي كردند و طرح مي دادند و وقتي طرح هاي ايشان موفق مي شد،پيشنهاد هاي تازه اي به آن بزرگواربراي مديريت پروژه ها و طرح هاي جديد از سرگرفته مي شد. دوران 40 روزه شهيد در سمت وزير نفت دولت شهيد رجايي از نمونه هاي اين كارآمدي است كه طراحي و برنامه ريزي وي را براي توسعه فعاليت ها و تحولات عمده درصنعت نفت آشكار مي سازد.
زبدگي و هوش سرشاراين شهيد از همان دوران تحصيلات ابتدايي زبانزد خاص و عام بود،هرچند دوران تحصيلات تندگويان از سال هاي اول ابتدايي تا دوران تحصيلات دانشگاهي هيچ گاه رنگي از رفاه نداشت،اما محمد جواد همواره كسب مقام بهترين را درزمينه هاي علمي در پرونده خود داشت. در فاصله بين سال هاي 1332 تا 1336 اوضاع سياسي اقتصادي كشور دگرگون شده و دراين سال ها اتفاقاتي روي داده بود كه بالاخره منجر به بروز جريان 15 خرداد 1342 گرديد. جمله اين اتفاقات تأثيرات بدي را بر وضع خانواده هاي جنوب شهر مثل خاني آباد تهران داشت. اين وقايع بر وضع زندگي شهيد تندگويان و خانواده اش نيز بي تأثيرنبود.ركود كسب و كار ازيك طرف و مخالفت با رژيم شاه و بحران مالي خانواده از طرف ديگر، هم چنان به خانواده محمد جواد در آن سال ها فشار مي آورد، اما در همين سال ها وي با كسب معدل بيست، دوره دبستان را پشت سر گذاشت و اين درحالي بود كه در منطقه جنوب شهراين معدل درپايان دوره دبستان در آن موقع،نادر به نظر مي رسيد و محمدجواد درهمين ايام نفر اول مناطق جنوب شهر تهران شناخته شد.
چطور شد كه شهيد تندگويان به اسارت رفت و جريان اسارت ايشان چگونه بود؟ براي آزادي ايشان چه تلاش هايي صورت گرفت؟
روح انقلابي و پرشور شهيد تندگويان كه از وي شيدايي بي پروا براي خدمت خالصانه ساخته بود و او را از تهران و مركز وزارت به شهرها و مناطق مختلف نفتي مي كشاند تا ازپيشرفت طرح ها و برنامه ها، همواره،آگاه باشد. شهيد تندگويان كه براي بازديد از پالايشگاه نفت آبادان بارها به اهواز رفته و به دليل بسته بودن راه ها و نظامي بودن جاده ها موفق به بازديد نشده بود، اين بارازيك جاده فرعي براي رسيدن به پالايشگاه آبادان اقدام كرده بود كه در مسير با دژخيمان بعثي عراق كه ساعاتي پيش ترجاده را تصرف كرده بودند،روبه رو و توسط آن ها به اسارت گرفته مي شوند. براي آزادي جناب تندگويان تلاش هاي مختلفي صورت گرفت؛ يك سري تلاش هاي ديپلماتيك و يك سري تلاش هاي غيرديپلماتيك كه در همان ابتداي آگاهي از دستگيري ايشان تلاش هاي غير رسمي صورت گرفت و شهيد چمران به همراه عده اي از چريك ها براي آزادي ايشان دست به يك سري عمليات چريكي زدند تا درصورتي كه تندگويان را از مرزهاي ايران خارج نكرده باشند،آزادش كنند. اما نيروهاي بعثي از اهميت موضوع مطلع شده و سريعاً براي خروج ايشان از مرزها و انتقال به بصره اقدام كرده بودند از طريق نهادهاي بين المللي و صليب سرخ نيز براي آزادي ايشان اقدامات زيادي از سوي وزارت خارجه وقت صورت گرفت. اما مهم ترين نتيجه اي كه براي خانواده ايشان در برداشت يكي ابراز هم دردي برخي از اين نهادها با خانواده شهيد و دوم نامه اي بود كه از ايشان به دست خانواده اش رسيد.
البته گزارش هايي هم حاكي از اين بود كه دولت عراق براي آزادي وزير نفت جمهوري اسلامي ايران شرايط سختي را تعيين كرده بود كه با روحيه آن شهيد عزيز و اهداف و آرمان هاي ايشان و موقعيت خاص نظام سازگارنبود؛ لذا رايزني ها براي آزادسازي ايشان موفق نبود.
از شهادت تندگويان در زندان بعث عراق بگوييد و اين كه چگونه پيكرمطهر اين شهيد به كشور بازگشت؟
تا سال 1367، گزارش هاي متفاوتي مبني بر سلامتي اين تندگويان و ادامه حيات وي درزندان هاي بعث عراق به داخل كشور مي رسيد نامه دوم ايشان به خانواده اش نيز درهمين سال به دست خانواده اش مي رسد كه اتفاقاً درآن نامه به خانواده و همسرش دلداري داده بود.دركل،ازگفته هاي برخي از همراهان ايشان برمي آيد كه اين شهيد عزيز تا سال 1368 نيز زنده بوده اند.
به طوركلي،اطلاع دقيقي ازتاريخ شهادت تندگويان در زندان عراق در دست نيست، چون كه درابتدا دولت بعث عراق از تحويل جسد واقعي اين شهيد خود داري مي كرد و با تحويل يك جسد ناشناس قصد تمام كردن ماجرا را داشت كه جمهوري اسلامي هيأتي را براي پي گيري موضوع و تحويل گرفتن جسد واقعي شهيد به عراق فرستاد.اين هيأت كه متشكل ازنمايندگان وزارت خارجه، پزشكي قانوني و خانواده شهيد تندگويان بود، به همراهي يك متخصص از صليب سرخ سرانجام جسد شهيد را از روي همان زخم هايي كه از ساواك در كف پاهايش باقي مانده بود شناسايي كردند، اما به دليل اين كه دولت عراق، جسد شهيد را- با هدف،مجهول ماندن تاريخ شهادتش -سه بار موميايي كرده،نتوانستند تاريخ دقيق شهادت ايشان را ذكركنند؛اين گونه است كه تاريخ درستي از شهادت اين شهيد عزيز در دست نيست.
به نظر شما چه درس و پيام خاصي از زندگي شهيد محمد جواد تندگويان مي توان گرفت؟
با توجه به اين كه در ابتداي مطلب هم توصيه هايي براي جوانان داشتيد، مطالعه زندگي اين شهيد وبه طوركلي شهداي دفاع مقدس را تا چه اندازه براي جوانان مفيد مي دانيد و به آن ها توصيه مي كنيد؟
الحق و الانصاف، زندگي شهداي ما، براي جوانان سراسر پيام و نكته است. در زندگي اين شهيد عزيز نيز- به طريق اولي- براي جوانان ما پيام هايي هست كه در ابتداي مطلب نيزبه آن اشاره اي داشتم. البته در اين جا مخصوصاً از عبادت جوانان استفاده كردم. گرچه در زندگي شهداي ما، براي تمام مردم درس ها و پيام هايي هست ليكن جوان بودن اين شهيد- به لحاظ سني- و بزرگ بودن او- به لحاظ شخصيتي- براي ما مسأله اي است كه جوانان را به تأمل در آن توصيه مي كنيم.حوصله و تواني كه در يك جوان براي اداره امور مملكت تا دفاع از ميهن و آرمان هاي مذهبي و ملي اش بايد به دنبال آن بود،درامثال شهيد تندگويان به وضوع ديده مي شد.شهيد تندگويان، در دوران جواني و نوجواني، توانايي نگهداري روحيات مختلفي را كه برخي از اين روحيات به اقتضاي سن جواني است- مثل شور ونشاط انقلابي- و البته برخي از آن ها ممتازاست و از يك جوان به اقتضاي سنش انتظار نمي رود، در كنار هم و رساندن نتيجه عمل برآمده از اين روحيات،كه همانا كاري است عاقلانه و پخته و كارآمد،ازجمله مواردي است كه اين شخصيت را براي ما ممتاز مي كند تا به جوان امروز توصيه كنيم كه تو هم مي تواني با تكيه بر همين روحيات از شور ونشاط انقلابي ات استفاده كني و در پيشبرد مملكت با آرمان هاي اصيلش،عاملي مؤثر در توسعه و پيشرفت و فزاينده تا رسيدن به قلل آرماني نظام باشي، وهم دررسيدن به بالاترين مدارج علمي و توان و شناخت علمي برسي و هم ازعهده معنا و معرفت بر بيايي و نافذ در قلوب مؤمنين باشي و هم مثل اين شهيد عزيز تا آخرين لحظات در خدمت به مكتب و ميهن خودت، لحظه اي و آني را فرو گذارنكني.تندگويان، نشاط و شور جواني را داشت،اما اين شور، مانع از حركت علمي او نشد و او هم چنان در ميان فاميل و بستگان و در ميان محله و مدرسه و منطقه به لحاظ علمي زبانزد خاص و عام بود.
اين شهيد عزيز، هم آن شورجواني را داشت و هم در كنار آن شور براي افزودن بر شعور،مطالعات مكتبي را با تعمق در آثاربزرگان ديني و مكتبي تا نهايت امكان ادامه مي داد.اين گونه بود كه در زندان ساواك و درسلول هاي انفرادي شهرباني و تحت سخت ترين شكنجه ها،حاضر به ترك مواضع اصولي اش نشد و تا آخرين قطره خون در زندان بعث عراق،ذره اي و لحظه اي، رنگ تذبذب و التقاط به خود نگرفت و درآرمان هايش كه همان آرمان هاي اصيل اسلامي و انقلابي بود،ثابت قدم و استوارماند. البته و قطعاً اين گونه است كه خداوند اين ثبات قدم را در راه انديشه و آرمان ها به همه عطا نمي كند،آن هايي از اين ويژگي خاص بهره مند مي شوند كه پيش از اين،درراه خدا تمام توان خودشان را براي مجاهده با نفس مصروف داشته اند،تا مبادا لحظه اي در مبارزه با ظلم و باطل و در دفاع ازحق و حقيقت، نفس شان، آن ها را به خود وابگذارد. تحقيق و مطالعه در زندگاني اين شهداي عزيز بايد مورد توجه و عنايت مسؤولان امر باشد تا در سايه دقت آن ها درنگارش شرح حال و زندگي و آثار ايشان، مطالبي از زندگي شهدا در اختيار مردم و جوانان ما قرار گيرد، كه پيش از هر چيزآن ها را براي بارغبت خواندن اين آثار برانگيزد.
منبع: ماهنامه شاهد ياران، شماره 47
انتهاي پيام/ز
نظر شما