رييس جمهور دوست داشتني!
يکشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۰۰:۰۰
فروتن بود و ساده زندگي ميكرد؛ مثل همه مردم عادي ايران، بدون هيچ مراقب و نگهباني توي شهر رفت و آمد ميكرد. مردم تصور ميكردند اين مردي كه ميبينند رييس جمهور نيست. شايد كسي است كه شبيه رييس جمهور است!
حادثه تلخ
در سال 1360 در چنين روزي حادثهاي خيلي تلخ، اتفاق افتاد. حادثهاي كه همه مردم ايران و رهبر عزيزمان امام خميني (رحمت الله عليه) را داغدار كرد. در اين حادثه تلخ، با انفجار بمب در دفتر رياست جمهوري، متأسفانه رييس جمهور محبوب ما آقاي محمد علي رجايي و نخست وزير عزيزمان آقاي دكتر محمد جواد باهنر شهيد شدند. روحشان شاد.
روح بزرگ
محمد علي كوچك سالها پيش، در شهرستان قزوين در خانوادهاي مذهبي به دنيا آمد. او در سن چهارسالگي پدرش را از دست داد. محمد علي بابايش را خيلي دوست داشت. همان طور كه شما بابايتان را خيلي دوست داريد. بعد از مرگ پدر، داداش بزرگترِ علي و مادر مهربانش جاي خالي پدر رابرايش پركردند. محمد علي كوچكترين فرزند خانواده رجايي بود؛ محمد علي رجايي.
كار سخت
روزها گذشت. محمد علي بزرگ و بزرگ تر شد. او در سن سيزده سالگي به خاطر درآوردن خرج خانواده به همراه مادر به تهران آمد و شروع به كار كرد. مدتي دست فروشي كرد و مدتي در بازار تهران شاگرد بود. علي خيلي شجاع بود. از سختيها و مشكلات هيچ ترسي نداشت. از همان كودكي و نوجواني به فكر پيدا كردن راه حلي براي مشكلاتش بود. هرگز در برابر سختيها تسليم نشد. آخر او روح بزرگي داشت. درست مثل همه آدمهاي بزرگ. سالها بعد همين دانشآموزِ موفق با تلاش و كوشش زياد به مقام رياست جمهوري رسيد و امروز روز شهادت آن مردِ بزرگ است؛ شهيد محمد علي رجايي.
ورود به ارتش
شهيد رجايي در سن 17 سالگي وارد آموزشگاه نيروي هوايي ارتش شد. مدت پنج سال در آن جا مشغول به تحصيل بود. بعد از مدتي،از ارتش استعفاء كرد. او در اين پنج سال كه در نيروي هوايي بود با كوشش زياد ادامه تحصيل داده بود و موفق شده بود كه ديپلم بگيرد. بعد از استعفاء از ارتش، در شهر بيجار به معلمي مشغول شد. او در كنار كار، درس هم ميخواند. رجايي نميتوانست در برابر ظلمهاي شاه ساكت بماند. او با شاه مخالفت ميكرد. بارها ساواك او را دستگير كرد. او را زياد اذيت و شكنجه كردند؛ اما او هرگز تسليم نشد.
احترام به مادر
شهيد رجايي از همان دوران كودكي خيلي باادب بود؛ به مادر و برادر بزرگش كه سرپرستي او را به عهده داشتند خيلي احترام ميگذاشت. يكي از برادرانش ميگويد: «محمد علي، مادر را خيلي دوست داشت. او را خيلي احترام ميكرد. گاهي وقتها كه به خانه ميآمد و ميديد كه مادر ناراحت است، آنقدر با او شوخي ميكرد تا خنده روي لبهاي مادر مينشست. دست به سينه، روبه روي مادر ميايستاد. هرگز حرف بدي به برادر بزرگش نميگفت و آنها را خيلي دوست داشت.»
توجه به محرومان
شهيد رجايي خيلي مهربان بود و همه او را دوست داشتند. هنوز هم كه بيست و سه سال از شهادتش ميگذرد، همه بزرگترهاي شما از او به خوبي ياد ميكنند. چون شهيد رجايي توجه زيادي به مردم فقير و كم درآمد جامعه داشت و خودش را خدمتگزار مردم ميدانست. شهيد رجايي طرحي را در كميته امداد اجرا كرد كه به فقيران بالاي شصت سال كمك كند، نام اين طرح، طرح شهيد رجايي است.
محمد علي، پيرو حضرت علي عليهالسلام
شهيد رجايي فروتن بود و ساده زندگي ميكرد؛ مثل همه مردم عادي ايران. او با اين كه رييس جمهور شده بود، بدون هيچ مراقب و نگهباني توي شهر رفت و آمد ميكرد. مردم تصور ميكردند اين مردي كه ميبينند رييس جمهور نيست. شايد كسي است كه شبيه رييس جمهور است! شهيد رجايي از حضرت علي عليهالسلام الگو ميگرفت؛ چون از پيروان او بود. روحش شاد و يادش گرامي باد!
برگرفته از : گلبرگ ، شماره 54
نظر شما