همرزم شهید «علی بهزادی» آمده است: در مدتی که کردستان بودیم، هر وقت برای پاکسازی روستاهای اشغال شده توسط دموکراتها و کومله ها نیرو می خواستیم، اولین نفری که اعلام آمادگی می کرد، علی بود.
نوید شاهد- در خاطرات همسر شهید " محمد اسدی خانوکی" آمده است: محمد، نذر کرد که اگر خدا به او فرزندی عطا کرد، عازم جبهه شود. پسرش که به دنیا آمد، گفت: باید به عهدی که با خدا بسته ام،وفادار باشم و طبق نذری که کرده ام، به جبهه بروم. او راهی جبهه شد، روزی که جنازه اش را برای خاکسپاری به زادگاهش آوردند، پسرش، سه ماه بیشتر نداشت.
نوید شاهد- در خاطرات پیرامون شهید "محمدتقی ابوسعیدی" آمده است: برای منافقین خیلی مهم بود، محمدتقی راکه مدت ها سد راهشان شده بود، از جلوی رویشان بردارند؛ لذا همیشه اسم او بین سه یا چهارنفر اوِل لیست ترور منافقین بود.
نوید شاهد - در منطقهي عملياتي والفجر چهار هيچ كدام از واحدها حمام نداشتند. حاج علي با ابتكار عمل دو عدد بشكه يكي براي آب سرد و يكي براي آب گرم تهيّه كرد، شيري روي بشكه ها نصب كرد و بر روي بلندي قرار داد و با هيزم آب را گرم ميكرد. هر كس اين ابتكار او را ميديد، دهان به تحسين ميگشود. حتي سردار سليماني
نوید شاهد – در خاطرات «علی نظری» همرزم شهید "علی ایرانمنش" آمده است: خیلی سریع خبر بازگشایی ادارات و مدارس در اطراف پیچید و مردم کم کم به سوی شهر پیرانشهر روان شدند. 4 مقر برای بازرسی در اطراف شهر مستقر کردیم که ضد انقلاب از این فرصت برای حمل سلاح و بمب و مواد منفجره استفاده نکند. علی در یکی از این مقرها خدمت میکرد و هر کاری از دستش برمیآمد دریغ نداشت.
نوید شاهد - حاج قاسم سليمانی برای دلجويی از پدر و مادر شهيد حسين خزاعی به منزل پدر شهيد آمد. وی خطاب به آنها گفت: «حسين عاشقی بود که همه عاشقش بودند.» حسين عاشق اباعبـدالله الحسين (ع) بود. برای امام حسين(ع) میسوخت و با تمام وجود اشک مي ريخت. از روي سوز، از روي اعتقاد اشک مي ريخت. وقتي دعا مي خواند، قبل از همه و بيشتر از همه گريه ميکرد. بچه ها هم دوستش داشتند.