استعداد و نبوغ بالایی در طراحی نظامی
داشت
راوي: حشمت حسن زاده
نشستيم وبعد از بحثها وچون وچراها نوشتيم كه از چهار محور به عراقيها حمله مي
كنيم واز هرمحور 20نفر وهمه راازپا در مي آوريم و اسير مي كنيم. ديگر از ماچه
مي خواهند؟ اين طرح مكتوب.
بعد از آن هم چون روحيه ما با اين حرفها وجلسات سازگار نبود آن را پاره كرديم
اما مجيدكه دست بردار نبود باز تأكيد كردكه من نمي دانم بايد طراحي بنويسيد
وتهيه كنيد.
گفتيم: چطور وچه بنويسيم؟ ماكه براي رضاي خدا حمله مي كنيم وعراقيها راعقب مي
زنيم ديگر نوشتن براي چيست؟ چرا بيهوده ما را به زحمت مي اندازند.
آقا مجيد درجلسه مذكور حاضر شد وتوافق آنان را جلب كرد آن موقع ماندانستيم كه
چرا موافقت شد. اما درسال پيش (75) در مطالعات استراتژيك تهران پرونده ها وطرح
وبرنامه هاي سپاه را نگاه مي كردم كه طرحي باخط خوش وزيبا وبا امضايي آشنا نظرم
راجلب كرد بله درست مي گويم آن طرح از دكتر بقايي بود از همان موقعي كه ماشفاهاً
بحث مي كرديم ولي تجربه ومهارت ونيز حوصله مكتوب كردن آن را نداشتيم وي
بااعتماد به نفس وتدبير خاصش، آن راتهيه وتدوين كرده وبه ارتش داده بود خدا را
شاهد مي گيرم كه به طراحهاي( دافوس) خيلي شباهت داشت. فقط اينكه بجاي 5بند
داراي 6بند بود ومثلاً بجاي الفاظ آنچناني، بي تكلف نوشته بود.استعداد ونبوغ
بالايي لازم است تايك طراح نظامي طرحي شبيه طرح دافوس بدهدتاچه رسد، يك جواني
كه دوره هاي تخصصي وكلاسيك نديده وتنها با اتكا به خداي دانا وعشق به امام
وشهدا وملت و روحيه بسيجي قد بر افراشته بود اين همان طرحي بود كه مجيد عرضه
كرده بود وديگران در مقابل او حرفي براي گفتن نداشتند سرادارپذيرفته بودكه
فرماندهي با ارتش اما معاونت ونيروها از بچه هاي سپاه وبسيج باشدو ارتش در
جزئيات مسائل دخالت نكند. آنان هم قبول كرده بودند و عملا ميدان و تجهيزات و
اختيار امور را به بچه ها سپردند. واين همان چيزي بودكه مي خواستيم ولي طريق
دست پيدا كردن به آن را ما بلد نبوديم.
|