برگی از خاطرات زنان امدادگر قزوین؛
«به منزل که رسیدم شروع کردم به بحث درباره جنگ و اینکه هر کسی باید وظیفهاش را در قبال آن بهدرستی انجام دهد و در نهایت بحث را به این رساندم که من هم کمکهای اولیه بلدم و شاید بتوانم در جیب مؤثر باشم. ننجون هاج و واج من را نگاه میکرد و کمکم داشت به قصد و غرض من از این حرفها پی میبرد ...» ادامه این خاطره از زبان «طاهره طاهریها» یکی از زنان امدادگر استان قزوین را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.