شهید سیدمصطفی جعفری؛ پرواز تا بلندای اقتدار

به گزارش نوید شاهد خراسان رضوی، در میان برگهای زرین تاریخ ایثار، نامی میدرخشد که با صداقت، ایمان و عشق به وطن گره خورده است: شهید سید مصطفی جعفری، متولد ۷ آبانماه ۱۳۶۵ در مشهد مقدس. کودکیاش در دامان عمهای مهربان، در روستایی آرام سپری شد؛ جایی که گرمای محبت جای خالی پدر و مادر را پر میکرد و روحش را برای روزهای بزرگتر آماده میساخت.
نوجوانی پرشور، جوانی پرتلاش
با ورود به مدرسه، به مشهد بازگشت و نوجوانیاش را با حضور در جلسات مذهبی، نماز جماعت و فضای معنوی شهر سپری کرد. صداقت در گفتار، خلوص در نیت و تلاش برای رضایت اطرافیان، از همان سالها در رفتار او موج میزد. شهادت را نه پایان، بلکه اوج زندگی میدانست و از دوستانش میخواست برای رسیدن به این آرمان دعا کنند.
مسیر تحصیل و عشق پنهان
تحصیلات متوسطه را در هنرستان فنیحرفهای گذراند و در سال ۱۳۸۴ وارد دانشگاه ثامن مشهد در رشته مکانیک شد. در همان سالها، به پیشنهاد پدر، از دخترخالهاش خواستگاری کرد؛ اما فاصله و سن کم مانع شد. با این حال، عشق در دلش جوانه زد و انگیزهای شد برای تلاش بیشتر. پس از دریافت فوقدیپلم، وارد خدمت سربازی شد و همزمان در دانشگاه کرج برای کارشناسی پذیرفته شد. شور تحصیل و امید به آینده، او را به یکی از دانشجویان ممتاز تبدیل کرد.
ازدواجی با طعم تعهد
پس از فارغالتحصیلی، زمزمههای ازدواجش در فامیل پیچید. با اجازه پدر، سفری یکروزه به همدان داشت تا رضایت شوهرخالهاش را جلب کند. جملهای ساده اما عمیق، آغازگر پیوندی عاشقانه شد:
«قول میدهم دخترت را سعادتمند کنم.»
در ۵ فروردینماه ۱۳۹۰، این ازدواج صورت گرفت و حاصل آن دو دختر و یک پسر بود؛ فرزندانی که امروز یادگار مردیاند که جانش را برای وطن فدا کرد.
از آرزوی پرواز تا عشق به وطن
آرزوی خلبانی، او را به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رساند. اما با گذشت زمان، عشق به پرواز جای خود را به عشق به خاک داد. مأموریتها را با اشتیاق میپذیرفت و همواره داوطلب بود. هیجان شغلی برایش نه خطر، بلکه افتخار بود.
آخرین مأموریت، آخرین پرواز
در ۲۴ خردادماه، همزمان با عید غدیر، در حالیکه همراه خانواده در تدارک مراسم جشن بودند، راهی مأموریتی شد که پایانش رسیدن به آرزوی دیرینهاش بود.
بامداد ۲۶ خرداد، سید مصطفی جعفری به آرمانش رسید.
و آنگاه که آسمان، آغوش گشود، سید مصطفی با بالهای ایمان پر کشید؛ نامش بر تارک افتخار این سرزمین نقش بست، و یادش چون چراغی روشن، راه عاشقان را تا همیشه روشن خواهد کرد.