شنبه, ۰۵ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۰۹:۲۹
شهید "احمد گلمحمدی" در وصیتنامه اش می‌نویسد: «از افرادی که در خارج از کشور تحصیل می‌کنند و با پول این مردم و مملکت تحصیل کرده‌اند و دارای تخصص هم می‌باشند، می‌خواهم که لااقل به خاطر مردم و مملکتشان برگردند و خدمت کنند به این جمهوری اسلامی.»

به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید احمد گلمحمدی در سال 1330 در شهر اراک به دنیا آمد. بعد از اخذ دیپلم به خدمت سربازی به پادگان عجب‌شیر رفت دوره سربازی را به پایان رساند. در سال 1352 به استخدام اداره غله درآمد و در سال 55 با همسری از خانواده‌ای مذهبی و معتقد با معیارهای اسلامی با رضایت و تفاهم خانواده ازدواج کرد. در سال 1360 جهت نبرد با دشمنان بعثی آماده رفتن به جبهه شد و برای دیدن دوره آموزشی ثبت‌نام کرد. دوره آموزش را در پادگان الغدیر اصفهان گذرانید و سپس در عملیات (ام الحسین) شرکت کرد پس از آن دوره‌های مختلف آموزش رزمی را گذراند (دوره تعمیر دستگاه‌های مخابراتی) و در سال 62 از طرف سپاه پاسداران به سنندج اعزام و به اتفاق همسر و فرزند تازه متولد شده‌اش مدت یک سال را در آنجا انجام وظیفه نمود و سپس به اراک بازگشت.

پس از آن در عملیات‌های مختلف و پی در پی مانند عملیات جزیره، جنوبی مجنون آزادسازی فکه - کربلای یک (مهران) - کربلای 4 و 5 شرکت فعالانه داشتند در عملیات کربلای 5 از ناحیه هر دو پا مجروح و مدتی ایشان را از رفتن به جبهه بازداشت و پس از بهبودی نسبی مجدداً در 13 آبان 66 عازم جبهه شد تا عاقبت هنگامی که به عنوان بسیجی در گردان علی بن ابی‌طالب(ع) خدمت می‌کرد از بوته آزمایش الهی موفق و سربلند بیرون آمد و با آنچه آرزو داشت رسید و در دوم آذرماه سال 1366 در منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل گشت و بنا بر تقاضای خودش در جوار دیگر سرداران رشید اسلام و هم‌سنگران در اراک به خاک سپرده شد.

افرادی که با پول بیت المال دارای تخصص شده اند به مردم خدمت کنند

وصیت‌نامه:

بسم الله الرحمن الرحیم

 إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا .[1]

با سلام و درود بر امام زمان(عج) و با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و سلام بر ملت شهیدپرور ایران، سپاس بیکران خداوند را که بار دیگر توفیق به جبهه نبرد علیه ظلمت را نصیبم کرد. این وصیت‌نامه را در حالی می‌نویسم که هیچ نشان لیاقتی از شهید شدن در خود نمی‌بینم ولی از آنجا که قطع امید از رحمت پروردگار موجب کفر می‌گردد از خداوند متعال خواستارم که مرگ من را در راه خودش قرار دهد، باشد تا بدین‌وسیله مقداری از سنگینی بار گناهانم کاسته شود.

با توجه به این مسئله که وجود من در این جامعه اثر مثبتی نداشت امیدوارم که عدم من و دفن من باعث شود که تحولی در افراد جامعه خصوصاً در فامیل به وجود آورد تا معنی این انقلاب اسلامی را بفهمند، این انقلاب و قیام امام حسین(ع) احتیاج به خون دارد تا زنده بماند پس هیچ باکی نیست و در این راه نیز ما باید از جان و دل مایه بگذاریم، از تمام مردم و فامیل خصوصاً پدرم و خانواده‌ام می‌خواهم در برابر ناملایمات و سختی‌ها و مصیبت‌های دنیوی صبور و بردبار باشند که إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ .[2]

آنان که به حادثه سخت و ناگواری دچار شوند صبوری پیشه گرفته و گویند ما به‌فرمان خدا آمده‌ایم و به‌سوی او برگشت خواهیم کرد.

مرگ حق است و سراغ همه کس خواهد آمد و مرگ یک انتقال است از این دنیای فانی به دنیای باقی، لباس کهنه را از تن درآوردن و لباس نو پوشیدن است.

 از همسرم در این مدتی که زندگی مشترک داشته‌ایم کاملاً راضی می‌باشم و امیدوارم اگر از طرف من خطایی سر زده و به ایشان ناراحتی رسیده عفو نماید و همچنین می‌خواهم که پسرمان محمدرضا و دخترمان فاطمه را خوب تربیت کند تا بتوانند در راه اسلام قدم بردارند.

از تمام دوستان و آشنایان و فامیل و همکاران اداری و انجمن اسلامی و مخصوصاً پدرم که امیدوارم از دست من راضی باشد طلب عفو می‌نمایم و می‌خواهم که برای من دعا کنند که خداوند این بنده حقیر و ناتوان را ببخشد و همچنین از همه این‌ها می‌خواهم که قدردان این انقلاب اسلامی که ثمره خون هزاران شهید است باشند.

دیگر اینکه از آن عده از افراد فامیل که هنوز بعد از اینکه چند سال است از انقلاب اسلامی می‌گذرد و خود را با این انقلاب و مردم شهید داده وفق نداده‌اند توقع دارم که تا دیر نشده به وظیفه خود که پیروی از رهبر انقلاب است عمل نمایند. همچنین از افرادی که در خارج از کشور تحصیل می‌کنند و با پول این مردم و مملکت تحصیل کرده‌اند و دارای تخصص هم می‌باشند می‌خواهم که لااقل به خاطر مردم و مملکتشان برگردند و خدمت کنند به این جمهوری اسلامی.

در پایان این نکته را یادآوری می‌نمایم که این راه من خود با آگاهی انتخاب کرده‌ام و از طرف هیچ‌کس به من اجباری نبوده و راضی هم نیستم که در این مورد احیاناً به همسرم ایراد بگیرند، اگر در این راه لیاقت پیدا کردم که در ردیف شهدا قرار می‌گیرم اگر جنازه‌ام برگشت در کنار دیگر شهدای اراک به خاک بسپارید.

 

  1. سوره فصلت، 31.
  2. سوره بقره، 156.

 

منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده