روایت پیشکسوت دفاع مقدس از یک سردار شهید؛
سه‌شنبه, ۱۷ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۱۷:۴۷
«حسین علیزاده» در بیان خاطرات از سردار شهید «حسین حیدری» می‌گوید: جوانی بود که آرامشی خدایی در چهره اش موج می زد.

شهید«حسین حیدری» جوانی که آرامشی خدایی در چهره اش موج می زد

  به گزارش نوید شاهد اردبیل، پیشکسوت دفاع مقدس، حسین علیزاده در مورد سردار شهید حسین حیدری تعریف می‌کند: آشنايی من با سردار شهید حسین حیدری به سال 1362 برمی‌گردد. سال 1358 جزو اولین نفراتی بودیم که وارد سپاه شدیم و در گزینش سپاه اردبیل همکار بودیم. 

آشنایی با شهید حیدری

 علیزاده بیان کرد: اولین برخورد من با شهید حیدری در گزینش سپاه اردبیل بود. فردی بسیار باتقوا و خوش‌رو بود. خصلت عالی این شهید عزیز، آرامش و ایمانی بود که در وجود او جریان داشت. به هیچ عنوان ندیدم که عصبانی شود. از او پرسیدم که این همه آرامش از کجا می‌آید؟ تا حالا عصبانی نشده‌اید!؟ تبسمی کرد و جواب داد: یادم نمی آید! واقعا متعجب مانده بودم در بدترین شرایط هم عصبانی نمی شد و این ملکه ذهن و رفتار او شده بود. جوانی بود که آرامشی خدایی در چهره اش موج می زد.

نحوه رفتارش با خانواده و دوستان 

 وی ادامه داد: بسیار خانواده دوست بود. در مورد نحوه رفتارش در خانواده پرسیدم؛ خودش جواب داد: «ما باید در خدمت خانواده باشیم.» از همسرش بسیار راضی بود و در مورد خانواده‌اش همیشه با احترام یاد می کرد. با دوستانش هم همین طور بود یعنی خصوصیات اخلاقی و ارزشی که در او بود باعث شده بود که همه او را به عنوان الگو بپذیرند و از نظر رفتاری و اخلاقی، او اسوه همه دوستانش و ما بود و باید اذعان کنم که با رفتن حسین، هم خانواده اش و هم ما، از نعمت بسیار بزرگی محروم شدیم.

مسئولیت پرسنلی سپاه اردبیل

این پیشکسوت دفاع مقدس افزود: بارزترین خصوصیات اخلاقی حسین حیدری بعد از خصلتی که بیان کردم، مدیریت فوق العاده او بود که همین خصوصیات باعث شد تا او را به عنوان مسئول پرسنلی سپاه اردبیل انتخاب کردند. نظم خاصی به مجموعه داده بود و با توکل بالایی که به خدا داشت توانست در مدت کوتاهی پرسنلی سپاه را متحول کند.

خبر شهادت حسین حیدری

علیزاده ادامه داد: در پشت خط بودم که خبر شهادت حاج حسین را آوردند. تعجبم نکردم. با اینکه مسئول پرسنلی بود و نیروهای پرسنلی به خط نمی رفتند اما رفته بود و در عملیات شرکت کرده بود. وی در عملیات کربلای 5 در شلمچه به شهادت رسید. خبر شهادت بچه ها را می آوردند و من در نیروی انسانی از شهادت بچه ها خبردار می شدم. خبر شهادت حسین حیدری مرا داغون کرد. نامش را که شنیدم از خود بی خود شدم. به چادرم رفتم و نمی دانم چه مدت گریه کردم. کاری از دستم نمی آمد و خبر شهادتش برایم بسیار سخت بود.

مراسم تشییع و تدفینش 

این دوست شهید رحیمی درمورد شرکت علت شرکت نکردنش در مراسم تشییع و تدفین شهید گفت: من در این مراسم شرکت نکردم، مجبور بودم در منطقه بمانم و به وظیفه‌ام عمل کنم. نتوانستم در مراسمش شرکت کنم. راستش را بگویم تا حالا سر مزارش هم نرفته‌ام. یعنی نمی‌توانم بروم. از دور به مزارش ادای احترام می‌کنم و برایش فاتحه می خوانم. اما شهدا به ما نیاز ندارند. این ما هستیم که نیازمند هدایت و شفاعت آن ها هستیم. 

وی سخن پایانی‌اش را آرزوی شفاعت عنوان کرد و گفت: امیدوارم شهید حیدری‌ها ما را هم شفاعت بکنند و به خاطر روزها و لحظه‌هایی که با ایشان بودیم مورد لطف و عنایت خدا قرار بگیریم و از شفاعت این عزیزان محروم نباشیم و امیدوارم نوجوانان و جوانان و نسل امروز بتوانند این الگوهای اصیل را بشناسند و مطمئن هستم که با این چراغ های هدایت، نسل امروز راهش را پیدا خواهد کرد.

 

انتهای پیام/

 

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده