شهادت افسر وظیفه شناس به دست منافقین در سال آخر جنگ

   به گزارش نوید شاهد اردبیل، امیرشهید ایاز محمدزاده تولون از فرماندهان غیور و وظیفه شناس اردبیل بود که در عملیات های مختلف در هشت سال دفاع مقدس حضور داشت. مصاحبه ای با برادر این شهید سرافراز انجام داده ایم که به صورت مختصر قسمتی از این مصاحبه جهت استفاده مخاطبان را پیاده سازی کرده ایم که در زیر می خوانید:

  سال 1360، اياز هنگام درگيري با دشمن در منطقه سرپل زهاب از ناحیه پا مورد اصابت ترکش قرار گرفت و مجروح شد. با پسر عمويم براي ديدنش به منطقه رفتيم او را در حالي که با عصا راه مي رفت و يگان خود را فرماندهي مي کرد ديدم .

  گفتم: تو مجروح شده اي چرابه عقب بر نمي گردي؟

  گفت : هر قدر اين جنگ طول بکشد وظيفه ما اين است که جبهه را خالي نگذاريم. اگر من الان بر گردم روحيه سربازانم خراب مي شود.

  برادر شهيد ایاز محمدزاده مي گويد: اياز، فرمانده گردان 14 ميانه بود. سال 1364؛ گردان 14 ميانه در نزديکي هاي ابوقريب مستقر بود. ما کمي عقب تر بوديم. به ما خبر آوردندکه عراقي ها به محور ابو قريب حمله کرده اند و تمام سربازان عقب نشيني کرده اند.  به محل باز گشت سربازان رفتم اما ديدم برادرم به عقب بر نگشته است . سخت نگران شدم. خودم را با يک وانت تويوتا به جلوي سنگر فرماندهي رساندم با تعجب ديدم برادرم جلوي سنگرش در حالي که دفتر پرسنلي را در دستش گرفته ، قدم مي زند. 

   پرسيدم: اينجا چه کار مي کني !؟

   جواب داد: همه سربازان، جلو هستند پس من هم بايد اينجا باشم . موضوع عقب نشيني نيروهاي خودي را به او گفتم و با هزار مکافات او را متقاعد کردم که با هم بر گرديم . سوار وانت شديم و زير آتش شديد دشمن از پل يا زهرا(س) گذشتيم و خودمان را به منطقه امن پشت جبهه رسانديم.
برادر شهيد خاطره ديگري را از مجروحيت برادرش چنين نقل مي کند:

 به خاطر شجاعتهاي فراواني که برادرم در جنگ از خود نشان داده بود به او درجه ارشديت اعطا کرده بودند. در مورد نحوه شهادتش باید بگویم:

  در تاريخ 29خرداد 1367منافقين به همراه نيروهاي بعثي در منطقه مهران حمله بزرگي را آغاز کردند. در آن زمان برادرم در منطقه مهران خدمت مي کرد با شروع حمله دشمن ، برادرم به همراه ديگر همرزمانش مقاومت جانانه اي را از خود نشان دادند تا اينکه دشمن منطقه را محاصره کرد و خط دفاع نيروهاي خودي شکسته شد. با تنگ تر شدن محاصره، عده اي از سربازان به همراه اياز به اسارت دشمن در آمدند.

   بعد از اينکه تمام نيروهاي خودي به اسارت دشمن در آمدند از آنها پرسيده بودند که چرا اين قدر مقاومت کرديد و زودتر تسليم نشديد؟

  يکي از سربازان از ترس جانش به اياز اشاره کرده و گفته بود: او فرمانده ماست و اجازه نمي داد ما تسليم شويم.

  در اين هنگام، منافقین اياز را با طناب به پشت جيپ بستند و او را با سرعت روي زمين کشيدند. بعد از چندين ساعت شکنجه، چند تير به سر و سينه اش شليک کردند و پيکرش را در منطقه گذاشته و رفتند. شهید ایاز محمدزاده، افسر وظیفه شناسی بود که به دست منافقین به شهادت رسید.
 

انتهای پیام/