همیشه به یاد شهداء باشیم
سردار شهید «حاج یونس زنگی آبادی» در وصیت نامه خود آورده است: میخواستم سخنی هم با ملت داشته باشم، اما می‌بینم که فهم ملت بالاتراز سخنان من است و بالاتر از صحبت‌هایی که من می‌کنم، ولی بخاطر یادآوری چندکلمه‌ای میگویم همانطور که دیگر شهدای عزیز ما در وصیتنامه‌های خود ذکر کرده‌اند و همانگونه که شما به آن عمل می‌کنید این است که مواظب منافقین داخلی باشید و نگذارید آن‌ها پا روی خون شهدای ما بگذارند و ثمره خون شهدایمان را پایمال کنند و همانگونه که تا به حال ثابت قدم بوده‌اید از این به بعد نیز پا در رکاب باشید.

مواظب منافقین داخلی باشید و نگذارید آن‌ها پا روی خون شهدای ما بگذارند

برای دریافت و مشاهده فایل اصلی پوستر کلیک کنید.

به گزارش نوید شاهد کرمان، سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی در اول فروردین ۱۳۴۰ در روستای زنگی آباد بیست کیلومتری کرمان، به دنیا آمد. چون در روز عید قربان تولد یافت حاجی اش نامیدند و، چون پدربزرگش یونس نام داشت، نام یونس را زیبنده تن و روح او دانستند، یونسی که پیام آور خالق هستی است. در هنگامه‌ای که او پا به عرصه حیات نهاد، خانواده اش در فقر نسبی بسر می‌بردند. پدرش که به ملاحسین معروف بود، با هیزم فروشی و کشاورزی امرار معاش می‌کرد. لقمه‌های حلالش زمینه ساز تولد فرزندی به قامت یک سردار شهید شد. مادرش قمر نام داشت، اما بهتر است او را ام قمر بنامیم چرا که قمری پر فروغ همچون سردار یونس به دنیا آورد.

ایمان و تقوای پدر و مادر شهید زبانزد خاص و عام بود و هر دو مبادی احکام اسلام و قاری آیات الهی بودند. یونس از همان اولین روز‌های حیاتش طعم تلخ فقر و محرومیت را چشید و در خانواده‌ای رشد یافت که اگرچه فقیر بودند، اما خود را مقید به اجرای احکام شرعی می‌دانستند؛ و پاکی و نجابت و عشق به اسلام و اهل بیت (ع) ویژگی ممتاز آنان بود. حاج یونس هنوز به سن تکلیف نرسیده بود که روزه گرفتن را آغاز کرد و به همراه پدرش در نماز جماعت مسجد روستا حضور می‌یافت و در جلسات قرآن حضوری فعال داشت. دو و نیم ساله بود که خداوند وجودش را قرین برادری به نام مرتضی کرد. سال‌های آغازین درس خواندن را در دبستان روستای محل زندگی اش به پایان رسانید؛ و در سال ۱۳۵۱ وارد مدرسه راهنمایی فواد زنگی آباد شد. دوازده سال از عمر پر برکت او نگذشته بود که پدرش دار فانی را وداع گفت.

فصل جدیدی در زندگی اش گشوده شد و مسئولیت سرپرستی خانواده را با از دست دادن پدر که نان آور خانواده بود، پذیرفت. او با کار و درس توأمان هم در جبهه تحصیل علم و هم در جبهه تحصیل معاش، سرپرستی برادر کوچکتر و مادرش را به عهده گرفت. دوران راهنمایی که به پایان رسید برای ادامه تحصیل ناچار شد زادگاه خود را ترک کند و راهی کرمان شود. بالاخره پس از حضور در مدرسه سعادت و دبیرستان امام خمینی (ره) در سال تحصیلی ۱۳۵۶-۱۳۵۵ موفق به اخذ مدرک دیپلم شد. شرایط حاکم بر جامعه آن زمان بی دینی و ظلم و جور ستم شاهی بود، حاجی از این بابت دلی آزرده داشت و هر لحظه آرزو می‌کرد که زمینه‌های یک حرکت اسلامی و انقلابی فراهم آید تا بتواند با یاد خدا و عشق به رهایی مردم مسلمان از ستم و جنایات رژیم طاغوت در جهاد فی سبیل الله امت قهرمان ایران، سهیم گردد.

در سال‌های پر التهاب اواخر عمر حکومت پهلوی، و با شروع حرکت مردم مسلمان تحت رهبری حضرت امام خمینی (ره)، حاج یونس که عشق و علاقه خاصی به امام پیدا کرده بود با به دست آوردن نوار سخنرانی امام (ره) و گوش سپردن به بیانات رهبر کبیر انقلاب اسلامی، با تلاش مضاعف سعی در رساندن نوار‌ها به دیگر همرزمان خود داشت و با پخش اعلامیه‌های حضرت امام (ره) و چسباندن آن‌ها بر دیوار‌های روستایش نقش اساسی در به ثمر رساندن مبازرات انقلابی در زادگاه خود داشت. حاجی در تمام تظاهرات و راهپیمایی‌هایی که در شهر کرمان برگزار می‌شد حضوری فعالانه و پرثمر داشت و شور و هیجان توأم با شعور و آگاهی و ایمان به مکتب رهایی بخش اسلام و پذیرش بی قید و شرط ولایت امر او را در پیگیری راهی که انتخاب کرده راسخ و پا برجاتر می‌کرد. بالاخره مبارزات مردم به ثمر نشست و انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسید.

حاجی که بخاطر کفالت مادرش از خدمت سربازی معاف شده بود مشتاقانه تمایل داشت که فنون جنگی را بیاموزد تا در صحنه دفاع از انقلاب نوپای اسلامی آمادگی لازم را داشته باشد. وی که از اعضای اصلی شورای اسلامی روستای زنگی آباد به شمار می‌رفت به محض شروع غائله کردستان با حضور در پادگان قدس کرمان و طی نمودن آموزش‌های کوتاه مدت نظامی، به منطقه نبرد با ضد انقلاب در خطوط مرزی میهن اسلامی اعزام شد؛ و این سرآغاز فصل نوینی در زندگی پر رمز و راز شهید اسلام حاج یونس زنگی آبادی بود. حاج یونس یکی از استوانه‌های لشکر اسلام بود که خالصانه برای خدا در هر موقعیتی که قرار گرفت بدون کوچکترین چشم داشت و غروری به تلاش و فعالیت شبانه روزی پرداخت. با شکوه‌ترین فراز زندگی سردار شهید، خاک شلمچه و عملیات کربلای ۵ بود. حماسه شور انگیز حاجی در این عملیات نام زیبای او را برای همیشه در کنار بزرگ مردان قرار داد. ایشان روز پنجم یا ششم عملیات، مورد اصابت ترکش قرار می‌گیرد و از ناحیه گردن، دست و پا مجروح می‌گردد. حاج یونس را با تنی چند از برادران ایثارگر از جمله بیسیم چی ایشان با یک وانت به طرف سه راه مرگ می‌آورند تا از آنجا با قایق به پشت جبهه انتقال دهند که در همین اثنا منطقه بمباران هوایی می‌شود و سردار رشید اسلام با اصابت راکت به شهادت می‌رسد. در حالی که سر و دستش از بدن جدا شده بود به آرزوی دیرینه اش که شهادت حسین گونه بود می‌رسد، و این عملیات بهانه‌ای شد تا او به معشوقش برسد و شربت شیرین شهادت را بنوشد. البته ایشان نحوه شهادت خود را قبلا پیش بینی کرده بود. حاج یونس درتاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۲۳ به لقاء الله پیوست و در زنگی آباد به خاک سپرده شد.

این گونه بود که سرداری از سلاله پاک سرداران دلاور سپاه اسلام، فرماندهی از فرماندهان اسلام، همانند حمزه سیدالشهداء و ابوالفضل العباس (ع) در رکاب امام زمان خود، در راه اعتلای کلمه توحید جان خود را تقدیم کرد و به عرش الهی پیوست. مزار این سردار رشید اسلام در روستای محل زندگی اش" زنگی آباد کرمان" ملجأ و مأمن آزادگان و شیفتگان راه حق می‌باشد.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده