همسر شهید مدافع حرم:
نوید شاهد – همسر شهید مدافع حرم «حسینعلی داوودی» می‌گوید: هرچند زندگی بدون حضور همسرم سخت می‌گذرد اما فرزندانم را برای مجاهدت در راه خدا تربیت می‌کنم.

خدیجه داوودی همسر شهید حسینعلی داوودی به خبرنگار نوید شاهد گفت: پنج سال از شهادت همسرم در حلب سوریه می‌گذرد. ما هنوز در افغانستان زندگی می‌کردیم که همسرم شهید شد. وقتی خبر شهادتش را شنیدم، همراه با چهار فرزندم راهی ایران شدیم.

فرزندانم برای مجاهدت در راه خدا تربیت می‌کنم

این همسر شهید مدافع حرم یادآور شد: همیشه به ما توصیه می‌کرد که با حجاب باشید و رعایت این اصل را فراموش نکنید. می‌گفت که چادر حضرت زینب (س) باید بر سر خواهر، همسر و دختران من باشد. باید کاری کنید که شیوه زندگی حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) فراموش نشود و این بانوان بزرگ اسلام باید الگوی زندگی شما باشند.  

وی درباره توصیه‌های همسرش به خانواده توضیح داد: وقتی از سوریه با ما تماس می‌گرفت، با فرزندانم خیلی گرم و صمیمی صحبت می‌کرد و در کنار توصیه‌های پدرانه‌اش می‌گفت که من با علاقه خودم و برای حفظ حرم حضرت زینب (س) به سوریه رفتم. به پسرانم توصیه می‌کرد که پیرو مکتب امام حسین (ع) باشند.

همسر شهید داوودی با بیان این‌که همسرش همواره آرزوی شهادت داشت، افزود: او کنار ضریح حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) بودن را دوست داشت و خداوند هم او را به آرزویش رساند. امیدوارم خداوند کمک کند تا همه جوانان، مخصوصا فرزندان افرادی که در راه او جهاد می‌کنندف همیشه سربلند باشند و در کارهایشان موفق شوند.

وی ادامه داد: من دو فرزند دختر و دو فرزند پسر دارم. بزرگ‌کردن فرزندان بدون حضور همسرم دشوار است اما از راهی که او رفته ناراحت نیستم. شهادت راهی است که هر کسی نمی‌تواند آن را برگزیند و به نتیجه برسد. من دو پسر دارم و آن‌ها را هم برای مجاهدت در راه خدا و دفاع از مظلومان آماده و تربیت می‌کنم.

فرزندانم برای مجاهدت در راه خدا تربیت می‌کنم

شهید «حسینعلی داوودی» سال ۱۳۵۸ در شهر مزار شریف افغانستان به دنیا آمد.  دوران کودکی‌اش را در همان شهر گذراند تا زمان جنگ در افغانستان که نتوانست تحصیلاتش را ادامه دهد. در زمان جنگ شوروی به مجاهدین پیوست و دورانی از زندگی‌اش را به جهاد گذراند.

داوودی بعد‌ها ازدواج و به دلیل مشکلاتی که داشت، در سال ۹۱ به ایران مهاجرت کرد. به تهران رفت و نزد اقوام و خویشان ماند و مشغول به حرفه کارگری شد. اینگونه زندگی‌اش را می‌گذراند و از مقدار حقوق کمی که می‌گرفت بخشی‌ را برای خانواده‌اش در افغانستان می‌فرستاد.

زمانی که ندای جنگ در سوریه بلند شد، در آبان سال ۱۳۹۴ از شهر ری عازم سوریه شد. مدتی در آموزش بود و چند ماهی هم به عنوان کادر آشپزخانه کمک می‌کرد. بعد از آن به عنوان یک سرباز پیاده به خط مقدم جهاد رفت تا مستقیم با دشمنان اهل بیت (ع) مبارزه کند.

او به مدت هفت ماه در منطقه ماند در حالی‌که خانواده‌اش هنوز در افغانستان بودند تا اینکه نهایتا در یازدهم مرداد سال ۱۳۹۵ در حلب سوریه بر اثر یک انفجار به همراه چند تن از همرزمانش به شهادت رسید. خبر شهادت او به وسیله بستگان به خانواده‌اش در افغانستان رسید و آن‌ها برای مراسم تشییع به ایران آمدند. پیکر او پس از تشییع در بهشت زهرا (س) تهران به خاک سپرده شد.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده