نوید شاهد - از شهید «اسدالله پازوکی» روایت شده است: «پرسیدم که چرا فرمانده پازوکی یک دست دارد؟ گفت: در عملیات والفجر یک بود که به دستش تیر می‌خورد و چون شدت جراحتش زیاد بود مجبور می‌شوند دستش را قطع کنند.» ادامه این ماجرا را در نوید شاهد بخوانید.

همانند حضرت عباس(ع) بود

به گزارش نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: اسدالله مسئول واحد آموزش نظامی لشکر 27 محمد رسول الله (ص) بود. او بعنوان فرمانده در آخرین عملیات شرکت می کند. قبلا او را در صف اول گردان می دیدند حتی به هنگام خواندن نماز جماعت در ردیف اول می ایستاد. لقب او در بین دوستانش حاجی بود. به یاد دارم که روزی اسدالله سرگرم صحبت کردن با رزمندگان گردان بود که از بلندگو نوحه‌های آهنگران به گوش رسید: کربلا منتظر ماست، بیا تا برویم.

لحظه‌ای بعد اسدالله سکوت کرد و به دور دست‌های بیابان خیره شد. رزمندگان، بسیار به او احترام می‌گذاشتند. چون او با یک دستش دوست داشت در جبهه باشد و تاجان دارد با تجاوزگران بجنگد. روزی از سید پیری که مسئول چای صلواتی بود. پرسیدم که چرا اسدالله فرمانده یک دست دارد؟ گفت: در عملیات والفجر یک بود که به دستش تیر می‌خورد و چون شدت جراحتش زیاد بود مجبور می‌شوند دستش را قطع کنند بعد ادامه داد و گفت: قبل از آنکه یک دستش را قطع کنند در ماه محرم اسدالله میدان دار هیات حضرت عباس (ع) بود و به آن حضرت ارادت خاصی داشت.

هر وقت دو دستش را بلند می‌کرد و به سینه فرود می‌آورد شور و حالش همه را منقلب می‌کرد. هر وقت هم می‌خواست نامه‌ای بنویسد و برای خانواده‌اش بفرستد، تاکید فراوان می‌کرد به همسرش که پسرانش را به هئیت‌های عزاداران حسین مظلوم ببرد تا از بچگی فرزندانش با امام حسین(ع) و واقعهِ کربلا آشنا شوند. سید گفت: مردی شجاع و بی‌باک بود و طوری حرکت می‌کند و کارهایش را انجام می‌دهد که گویی از بدو تولدش یک دست داشته...

وقتی از خط مقدم برمی گشتیم به سراغ سیدمان می‌رفتیم تا چای صلواتی بخوریم. دیدم سید ناراحت است گفتم: چی شده سید چرا ناراحتی؟ گفت: دو روز پیش خبر آوردند که در عملیات والفجر هشت به اسدالله(حاجی) گلوله‌ای اصابت می‌کند و به شهادت می‌رسد. روحش شاد. قند را از روی لبانم برداشتم و درون نعلبکی گذاشتم و از چادر بیرون آمدم و به پرچم علمدار حسین نگاهی انداختم.

شهید اسدالله پازوکی در روز دوم اردیبهشت ماه در سال 1336 در ورامین به دنیا آمد. پس از گرفتن دیپلم در پاکدشت به کمک پدر و مادرش در کشاورزی مشغول شد و به عضویت سپاه پاسداران درمی‌آید و بعنوان فرمانده گردان مسئول آموزش نظامی خدمت می‌کند. در عملیات والفجر یک، یک دستش را از دست می‌دهد و در عملیات والفجر هشت در منطقه فاو در تاریخ دهم اسفند ماه سال 1364 به درجه رفیع شهادت نائل شد.  

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده