همزمان با روز پزشک منتشر شد
شنبه, ۰۱ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۳۲
نوید شاهد - دکتر مرضیه حاج‌علی محمدی، فرزند جانباز اظهار کرد: خاطرات بسیار خوبی با پدرم داشتم. ای‌کاش کتابی از خاطرات پدرم نوشته شده بود. به او قول داده بودم که دندان‌پزشک شوم.

دکتر مرضیه حاج‌علی محمدی، فرزند مرحوم جانباز محمد حاج‌علی محمدی به خبرنگار نوید شاهد گفت: من فارغ‌التحصیل رشته دندان‌پزشکی از دانشگاه شاهد هستم. پزشکان شاهد و ایثارگر شرایط دشواری را برای رسیدن به جایگاه فعلی خود سپری کرده‌ا‌ند. افزون بر این، پدرانمان در راه اعتلای کشور خون داده‌اند.

دکتر محمدی: به پدرم قول داده بودم دندان‌پزشک شوم

 

وی با اشاره به این‌که پدرش از خلبانان هلیکوپتر بود و در دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس دچار مجروحیت شد، گفت: پدرم دانش‌آموخته دانشگاه‌های خلبانی آمریکا و شاگرد اول بود. زمانی که به ایران بازگشت، چند مستشار نظامی آمریکایی به کشور خودشان بازگشتند چون دیگر نیازی به خدمات آن‌ها نبود. پدرم به راحتی هلی‌کوپترها و هواپیماها را اورهال می‌کرد.

دکتر محمدی ادامه داد: پدرم در دوران جنگ به سختی مجروح و دچار ضایعه نخاعی و عارضه شیمیایی شد و 29 سال روی تخت بود. با آن‌که روی ویلچیر بود اما باز هم در قلعه‌مرغی به تخصص او احتیاج داشتند و برای تدریس به آن‌جا می‌رفت.

 

وی با اشاره به این‌که برادرش نیز از نخبگان شاهد و ایثارگر بود و در دانشگاه شریف تدریس می‌کرد، افزود: متاسفانه پدرم را سال 1390 در اثر آسم (به دلیل حضور در منطقه شیمیایی) و برادرم را یکسال بعد از او از دست دادم. 
 
دکتر محمدی: به پدرم قول داده بودم دندان‌پزشک شوم

 

این فرزند جانباز در بیان دلایل انتخاب رشته دندان‌پزشکی توضیح داد: من عاشق رشته مامایی بودم. پدرم مردی بسیار قوی بود و با آن‌که از عوارض مجروحیت رنج می‌برد، هرگز گریه‌اش را ندیده بودیم. زمانی که سال سوم دبیرستان بودم، پدرم را دیدم که در بالکن خانه گریه می‌کند. گفتم من هرگز گریه شما را ندیده بودم. بعد از پرس و جوی فراوان متوجه شدم دندانشان درد می‌کند و چون خلبان بود و همیشه دندان‌های سالمی داشت، می‌گفت دندان‌درد بدترین دردی است که تجربه‌کرده‌ام. من همان‌جا به پدرم قول دادم که رشته دندان‌پزشکی بخوانم.

وی ادامه داد: هرچند بنیاد شهید و امور ایثارگران فیلم مستندی را درباره فعالیت‌های پدرم تهیه کرده است اما ای‌کاش زمانی که پدرم زنده بود، خاطرات او در کتابی ثبت و ضبط می‌شد. او خاطرات بسیار ارزشمندی از دوران‌ انقلاب و جنگ در سینه داشت.

دکتر محمدی با اشاره به دفترچه کوچکی که از خاطرات روز‌نوشت پدرش به جا مانده است، گفت: خاطرات زیادی با او داریم. با آن‌که پدرم روی ویلچیر می‌نشست، به این علت که خلبان و عاشق ارتفاع بود، من و مادرم همیشه او را به توچال می‌بردیم.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده