شهید «محمّدحسين باقری» از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در وصیتنامهاش مینویسد: «در پایان تنها وصیّت من به شما عزیزان توصیه به صبر و بردباری است.»
شهید«علیاصغر بذرپاچ» از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در وصیتنامهاش نوشته است: «خون من که از خون علی اکبر حسین(ع) و علی اصغر حسین(ع) رنگین تر نیست. با خدا معامله کردن که ناراحتی ندارد.»
«سحر ظهیری» در «نامه ای برای پدرم» نوشت: «آری! من یک سردار سلیمانیام چون به وطنم عشق دارم و به آن عشق می ورزم عمر حقیقی انسان سال هایی است که به نیکی سپری شده و تو با سیرت و صورت نیکی که داشتی، هنوز زنده هستی و در ذهن و قلب ما وجود داری. ای سردار بی ادعا، سردار دلها، راهت را ادامه خواهیم داد و اجازه نمی دهیم کسی نامت را بدنام کند. دعایمان کن سردار.»
«حسین قشقائینژاد» در نامهای برای پدرم نوشت: «پس دشمنانمان هم بدانند سرداران سیدعلی خامنهای همین کودکان نوجوانان و جوانان امروزند و انتقام خون به ناحق ریخته سردار دلها را خواهند گرفت. امروز همه ما قاسم سلیمانی هستیم.»
«بهنوش رجبنژاد» در «نامهای برای پدرم» نوشت: «یاد آن دست خونین... یاد آن پیکر اربا اربا... یاد آن انگشتر عقیق، روحمان و جسممان را شرحه شرحه میکند...»
«طهورا قربانیمقدم» در نامهای به پدرم نوشت: «میدانی حاجی!؟ وقتی تو آغوشت را در برابر انفجار باز کردی درِ قلب خیلی از ما دیگر به روی خوشی باز نشد! یا وقتی گریه آقایمان را دیدیم چشمانمان هیچ وقت مثل قبل بارانی نشد! ولی سردار خیالتان راحت!»