حميد مكوندي
چهارشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۸۶ ساعت ۱۵:۴۰
خواهر هلالي

بسم الله الرحمن الرحيم
حمد و سپاس و ستايش بيكران خدايي را، كه فضلش همه جا گسترده است و دست عطايش را به طرف همه كس دراز نموده است ... نمي‏دانستم از كجا و چگونه، بايست كلام را آغاز كنم و تنها نوشتن نامه‏اي به عنوان تشكر از زحمات و محبتهاي بي‏دريغ شما نيز، نمي‏توانست پاسخگوي اينهمه خلوص و محبت شما عزيزان، در راه رضاي خدا و رفاه و آسانتر شدن تنها وسيله ارتباط ما، با عزيزانمان باشد؛ اما دستمان در مقام پاسخگويي بسته است و خود، اين را مي‏دانيد. امروز دستنوشته‏اي از يكي از شما عزيزان به دست يكي از دوستانمان در اينجا رسيد و همگي آن را خوانديم و بسيار خوشحال و شادمان شديم. اين بود كه تصميم گرفتم من هم برگي تازه دردفتر ارتباطمان با دنياي آزاد بگشايم و برايتان نامه‏اي بنويسم؛ تا رشته‏اي بر رشته‏هاي ارتباطمان با دنياي آزاد بيفزايم و اميد كه، دست محبتي كه به سويتان دراز شده، به گرمي بفشاريد و پاسخمان را بدهيد. دل شادمان، شفاي نيكو مي‏بخشد، اما روح شكسته استخوانها را خشك مي‏سازد... براي آدمي روشني لازم است. هر كسي وارد سياهي شود، احساس فشردگي قلبش مي‏كند... در خسوف، در شب، در ظلمتهاي دودۀ بي‏رنگ، براي هركس و براي قويترين اشخاص نيز، اضطرابي وجود دارد. متهوري نيست كه در اين موقع، نلرزد و مجاورت و سنگيني غم را احساس نكند و اينچنين! دست محبت به سوي آنان كه بي‏دريغ محبت خالصانه‏شان را در راه رضاي يكتا قادر متعال، به سوي نيازمندان نثار مي‏كنند، دراز مي‏كنند... شايد تا چندي پيش خود را فراموش شده مي‏دانستم، اما نامه‏هاي پرمهر و محبت شما اين دلگرمي را به ما داد كه، فهميديم يادمان را با وجود فاصله مكاني، به فراموشي نسپرده‏ايد.... چشم انتظار پاسخ نامه هستم و افزايش رشته‏اي تازه، در ارتباطمان با دنياي تازه و آزاد. والسلام. (ارادتمند شما ـ برادر دور از وطنتان 9/11/64)
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده