تلاش برای رساندن آب به اسیر در بند؛
نوید شاهد - آقای «علی نظری» از آزادگان سرافراز دوران مقدس است که فروردین ماه 1365 در منطقه زبیدات خوزستان به اسارت نیروهای بعثی در می آید و مهرماه 1369 پس از تحمل 4 سال و 6 ماه رنج اسارت با 40 درصد جانبازی با افتخار به میهن بازمی گردد. نوید شاهد ایلام به ذکر خاطره ای از این آزاده عزیز با عنوان «ساقی» که تلاش وی برای رساندن آب به یک جوان اسیر در بند بود می پردازد که با هم می خوانیم.

به گزارش نوید شاهد ایلام، آخرهای شب که می شد،صدای چکمه های نگهبان عراقی به همه خبر می داد که از این لحظه به بعد، استفاده از سطل آب ورودی آسایشگاه ممنوع می باشد! آن سطل فلزی که بیشتر به یک دلو شبیه بود، با آن حجم نه چندان بزرگش، روزها 70 نفر از آب آن سیراب می شدند و باقی مانده اش می ماند برای روز بعد.بنابراین شب ها نوشیدن و طلب آب کردن، مساوی با تنبیه و شکنجه بود!

یک شب که جمعی از اسرا در یک حلقه اندوهگین نشسته بودیم، کم کم از جایمان پا شدیم که برویم بخوابیم. هوا هم به شدت گرم بود. بعضی ها از غصه خوابشان نمی گرفت، بعضی از فرط فکر خانه و خانواده، بعضی ها هم از شدت درد و ناراحتی.
آن شب یکی از اسرا که حدود 17 یا 18 سال بیشتر نداشت، به خاطر هوای دم کرده آسایشگاه و تشنگی مفرط، بی حال سرجایش دراز کشیده بود. از او پرسیدم: چی شده، چرا خوابت نمی بره؟ در جواب گفت: تشنه ام، دهانم خشک شده!

مروت و مردانگی حکم می کرد، هر طوری شده، لیوانی آب برایش فراهم کنم. این در حالی بود که نگهبان عراقی، مثل شمر کنار پنجره در چند قدمی سطل آب قدم می زد! و هر لحظه مراقب اوضاع بود.
من بلافاصله به یکی از دوستانم گفتم، کمک کن تا به یک شکل ممکن، مقداری آب به این اسیر تشنه لب برسانیم، اما دوستم گفت: اگر عراقی ها بفهمند، اذیتمان می کنند. یعنی همه مان را اذیت می کنند، چه مجرم، چه غیر مجرم. ولی من دوباره در جوابش گفتم: ان شاءالله مشکلی پیش نیم آید. ابتدا دوستم از سرجایش بلند شد و با لیوان خالی آهسته به سمت سطل پر از آب به راه افتاد. من توی دلم دعا کردم که خدایا کاری کن، نگهبان عراقی متوجه حضور این اسیر نشود. همین که دوستم به نزدیک سطل آب رسید، نگهبان عراقی با زبان عربی گفت: باچر شوف شویلک!(فردا حسابت را می رسم!) دوستم ترسید و دست خالی برگشت.
بعد از نیم ساعت این بار خودم تصمیم گرفتم که برای اسیر تشنه لبمان آب بیاورم. بنابراین، پاورچین ، پاورچین، خودم را به سطل آب رساندم. مقداری از آب را برداشتم. هنوز نگهبان عراقی متوجه حضورم نشده بود. موقع برگشت متأسفانه نگهبان عراقی مرا دید. حالا من با لیوان آب در دستم، در چند قدیم آن اسیر سرپا ایستاده بودم. نگهبان عراقی داد زد! جیب المای(آب را برگردان!) ابتدا سعی کردم که خودم را بی تفاوت نشان بدهم، یعنی اصلاً متوجه صدا زدنش نشده ام، که این بار نکهبانِ عراقی با عصبانیت بیستر داد زد و گفت: جیب المای للسطل!(باید آب را به سطل برگردانی!) رویم را که برگرداندم، با چشم های از حدقه بیرون زده نگهبان عراقی مواجه شدم. سرباز خشمگین، تجسم عینی نگاه سربازان یزید، به ابوالفضل العباس(ع) مشک به دست بود. چاره ای نبود، باید آب را به سطل بر می گرداندم.

سرباز تشنه لب، در مظلومیت تمام، شاهد تلاش بی نتیجه من بود. به ناچار آب را در سطل خالی کردم، سپس مأیوس و ناامید، سرجایم نشستم.
خوابم نمی گرفت. دوست داشتم گلوی سرباز عراقی را در دستم می فشردم و خفه اش می کردم. بغض گلویم را گرفته بود. اسیر تشنه لب، آن طرف تر همچنان بی رمق کنارم دراز کشیده بود. چه نقشه هایی در سرم می رویید:«دوباره برگردم، شاید این بار بتوانم... خدا کند نگهبان چند لحظه خوابش بگیرد تا ... چرا کسی او را صدا نمی زند! تا من سریع بروم و ... کاش یک لحظه به دستشویی نیاز پیدا کند ...»
اما بی فایده بود. نگهبان عراقی همچنان مصمم از جایش تکان نیم خورد، ساعاتی دیگر هم گذشت، حالا آن دوستم، که یک بار رفت تا برای آن اسیر تشنه آب بیاورد،خوابش گرفته بود، فقط من و آن اسیر تشنه لب بیدار مانده بودیم. او از فرط تشنگی و من از فرط بی کسی. به اسیر تشنه لب گفتم: چاره ای نیست تا صبح تحمل کن و پتو  را رویم کشیدم.

صبح عراقی ها من و دوستم را به خاطر تلاش دیشب مان، در بیرون از آسایشگاه، کتک کاری کردند. هنگامی که ما را با بدن های کوفته به آسایشگاه برگرداندند، هیچ از کدام از اسرا علت تنبیه مان را نمی دانستند. اما هنگامی که ماجرای دیشب را برایشان بازگو کردیم، خشم و نفرتشان از آن نگهبان عراقی، دو چندان شده بود. من به محض اینکه به آسایشگاه برگشتم، از آن اسیر تشنه لب پرسیدم که: صبح آب نوشیدی؟ آن اسیر در جوابم گفت: آره، کمی نوشیدم. گفتم: خدا را شکر. اما در دلم با خود گفتم: شرمنده ام، دیشب برایت اصلاً ساقی خوبی نبودم!


منبع: اداره اسناد و انتشارات، پرونده فرهنگی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده