«وقتی آمد ریش‌هایش بلند شده‌بود. پرسیدم: مادر جان! آنقدر کار داری که نتونستی ریش‌هات رو کوتاه کنی؟ گفت: می‌خوام وقتی شهید شدم محاسنم به خون رنگین بشه.» آنچه خواندید به نقل از مادر شهید "مرتضی قاسمی" است. نوید شاهد سمنان در سالروز ولادت، خاطراتی به نقل از مادر این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
ی
 
به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید مرتضی قاسمی بیست و دوم تیر ۱۳۴۱ در شهر ایوانکی از توابع شهرستان گرمسار به دنیا آمد. پدرش غلامرضا، فروشنده مصالح ساختمانی بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا سوم متوسطه در رشته انسانی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. پانزدهم آبان ۱۳۶۲ در پنجوین عراق به شهادت رسید. پیکر او هفت سال در همان منطقه بر جا ماند و پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. 
 

این خاطرات به نقل از مادر شهید مرتضی قاسمی است که تقدیم حضورتان می‌شود.

من مال آخرتت

گفت: «مادر! می‌خوام با خدا معامله کنم. باید جبهه برم و شهید بشم.»

گفتم: «مرتضی! من طاقت ندارم.»

گفت: « مادر! این بچه‌ها مال این دنیات و من مال آخرتت. نمی‌خوای در قیامت شفاعتت رو بکنم؟»

 

توی جبهه که بالش ندارن!

تازه از جبهه آمده بود. خسته بود. رفتم برایش بالش و تشک آوردم. دیدم روی فرش خوابیده، بدون تشک و بالش.

گفتم: «پسرم! بگیر بالش رو زیر سرت بذار!»

گفت: «همین جوری خوبه مادر، نمی‌دونی بچه‌ها چه سختی‌هایی می کشن! توی جبهه که بالش ندارن.»

 

می‌خوام محاسنم به خون رنگین بشه

وقتی آمد ریش‌هایش بلند شده‌بود. پرسیدم: «مادر جان! آنقدر کار داری که نتونستی ریش‌هات رو کوتاه کنی؟»

گفت: «می‌خوام وقتی شهید شدم محاسنم به خون رنگین بشه.»

 

منبع: کتاب فرهنگ‌نامه شهدای استان سمنان-شهرستان گرمسار/ نشر زمزم هدایت

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده