نوید شاهد - برادر شهید "حسن خانبیکیان" نقل می‌کند: «جنازه‌اش روی دست مردم دست به دست می‌شد؛ به یاد حرف‌هایش افتادم. روزی که می‌خواست برود گفت: «اگه من شهید شدم، دستم رو از تابوت بیرون بگذارید تا همه بدونن من دست خالی از این دنیا رفتم.» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقمندان منتشر می‌کند.

ل


به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید حسن خانبیکیان دوازدهم مهر ۱۳۴۴ در شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش رمضانعلی، کارگر کارخانه ذوب آهن بود و مادرش ساره نام داشت. دانش‏‌آموز چهارم متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سیزدهم تیر ۱۳۶۱ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای فردوس‌‏رضای زادگاهش واقع است.


این خاطرات به نقل از حسین خانبیکیان برادر شهید حسن خانبیکیان است که تقدیم حضورتان می‌شود.

کاش یک روز به آرزوم برسم

یکی از دوستانش شهید شده‌بود. گوشه‌ای نشسته‌بود و فکر می‌کرد.

گفتم: «چی شده؟»

گفت: «خوش به حالش که به آرزوش رسید. خدا رو شکر می‌کنم. راضی‌ام به رضای خدا. فقط کاش یک روزی من هم به آرزوم برسم!»


می‌دونم که دیگه برنمی‌گردم

از دور او را دیدم که داشت با یکی از همسایه‌ها صحبت می‌کرد. به خانه که آمد، گفتم: «کجا بودی؟ داشتی چه کار می‌کردی؟»

همین طور که وسایلش را جمع می‌کرد، گفت: «داداش! می‌دونم که دیگه برنمی‌گردم؛ رفته بودم از همسایه‌ها حلالیت بطلبم.»


دستم را از تابوت بیرون بگذارید

جنازه‌اش روی دست مردم دست به دست می‌شد؛ به یاد حرف‌هایش افتادم. روزی که می‌خواست برود گفت: «اگه من شهید شدم، دستم رو از تابوت بیرون بگذارید تا همه بدونن من دست خالی از این دنیا رفتم.»


تشییع، روز تولد امام حسن (ع)

روز تولدش مصادف بود با روز شهادت امام حسن مجتبی (ع). روز پانزدهم ماه مبارک رمضان جنازه‌اش روی دست مردم به طرف مزار شهدا برده می‌شد. مردم شعار می‌دادند: «تولد امام حسن، حسن فدایی حسن!» 


منبع: کتاب فرهنگ نامه شهدای استان سمنان / نشر فاتحان-قائمی


مروری بر زندگی شهید حسن خانبیکیان

ولی‌فقیه جانشین عترت است؛ وصیت‌نامه شهید حسن خانبیکیان 


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده