نوید شاهد - شهيد "محمدحسين بهروزی" در وصیت نامه خود می نویسد: «از پدر و مادرم مي خواهم که اگر شهيد شدم در صورت امکان دست هايم را از کفن بيرون آوريد تا مال دوستان و دنيا پرستان ببينند که هيچ با خود نمي برم و چشم هايم را باز بگذاريد تا...» متن کامل وصیت نامه شهید را در نوید شاهد بخوانید.

وصیت نامه

 به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد "محمدحسين بهروزی" یکم شهریور سال 1351 در ماه مبارک رمضان در روستای شاه داوود از توابع شهرستان خشت دیده به جهان گشود. خانواده سه سال پس از تولد او به علت مشکلات مالی به خشت عزیمت کردند. شش ساله بود که راهی مدرسه شد و این دوران را با موفقيت پشت سر گذاشت و قدم به مدرسه راهنمايي شهيد ساجدي خشت گذاشت. سال اول راهنمایی ممتاز مدرسه شد از این رو به پیشنهاد معلش مقاطع دیگر را جهشی خواند. بدین ترتیب دوران راهنمایی را با موفقیت پشت سر گذاشت .
"محمدحسين" از همان دوران کودکي علاقه زيادي به امام داشت تا جايي که 200 سخن امام را حفظ کرده بود. او در 12 سالگي به بسيج مستضعفين پيوست. با اينکه جهت ادامه تحصيل به دبيرستان مي رفت اما دلش با رزمندگان بود. در همين راستا با کسب اجازه از مادر با جمعی از دوستانش راهي جبهه حق شد و 45 روز را در منطقه شلمچه به اسلام خدمت کرد.
"محمد حسین"در مرخصی بود که خبر عملیات جدید به گوشش رسید. او بی صبرانه با تعدادی از دوستانش براي شرکت در عمليات بيت المقدس 7 به جبهه رفتند و سرانجام در شب 26 خرداد 1367 به شهادت رسید.

متن وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحيم / ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احيا عند ربهم يرزقون / اشهد ان لا اله اله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علي ولي الله
بنام خدايي که از نيستي هستي آفريد و از خاک فرومايه موجودي عالي پس در اين کالبد بي روح با نفس خويش دميد و موجودي بي تحرک را به حرکت در آورد و با سلام و درود بر پويندگان راه حق و عدالت از حضرت آدم تا پيامبر خاتم و سلام بر ائمه اطهار عليه السلام اين سفينه هاي نجات و چراغان هدايت انسان خصوصاً شهيد دشت کربلا که راه و رسم آزاد زندگي کردن را به ما آموخت و امام زمان عجل الله تعالي فرجه آن که در انتظارش قلب ها در خود مي تپند اما متاسفانه دنياي مادي هنوز ظرفيت پذيرش آن بزرگوار را ندارد و سلام بر امام امت نائب بر حق مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه.

آرزوی چند ساله

بنده هدفم از اين که به جبهه مي روم نه براي کسب نام و شهرت بوده و نه براي ماديات بلکه براي رضاي خدا و اداي وظيفه شرعي زيرا بر خود وظيفه مي دانستم که بايد براي زنده ماندن نهضت حسين عليه السلام و تثبيت انقلاب اسلامي جنگيد و خون داد. من در اين چند سال جنگ بارها تصميم گرفتم که به جبهه بروم اما هر بار مشکلي سد راهم شد.
 کمي بار سنگين مشکلات زندگي ساده پدرم و گاه بي گاه نفس شيطان دروني اما اين بار خوشحالم که بر همه مشکلات فائق آمدم و با سرافرازي تمام به جبهه آمدم و آرزوهاي چند ساله ام به مقصود پيوست.

قلم، سلاح دانش اموختگان

اما پدر و مادر عزيزم خود ياد ندارم که در طول زندگي با شما گاهي اسباب زحمت و ناراحتي شما را در حدي که قابل بخشش نباشد فراهم آورده باشم ولي اگر سهوا این اتفاق افتاده باشد انتظار بخشش دارم. حال که در جبهه هستم نمي دانم لياقت شهادت و پيوستن به لقاء الله را دارم يا نه. اگر اين توفيق نصيبم شد از همه دوستان و آشنايان بخصوص خانواده گرامي طلب مغفرت دارم. برادران محصل و قشر فرهنگي الخصوص همکلاسان عزيز در اين برهه حساس وظيفه شما سنگين است قلم به دست گرفتن کار آساني نيست ترويج انقلاب و تبليغ پيام شهدا وظيفه شماست. پر کردن جبهه ها و خنثي کردن تبليغات سوء پشت جبهه از وظيفه شماست.

ممتاز مدرسه
 اي کساني که در پشت جبهه داريد آگاهانه يا ناآگاهانه نيروي رزمي دشمن را تقويت مي کنيد با تبليغات سوء خويش روحيه نيروهاي خودي را تضعيف مي کنيد بدانيد جنايت شما بيش از جنايت صدام است. زماني که پشت جبهه بودم اين مسئله ورد زبان عده کثيري از مردم بود که دانش آموزان از درس عاجزند به جبهه مي روند. من جداً اين تهمت را تکذيب مي کنم خودم و دوستان هم شهري که اکنون با هم در جبهه هستيم از ممتازترين دانش آموزان مدرسه بوده ايم اگر قبول نداريد از مدارک تحصيلي موجودمان شهادت بخواهيد و ديگر با اين تبليغات ناسزا روحيه دانش آموزان رزمنده را تضعيف نکنيد.


دستهای خالی بیرون از کفن، پیامی برای دنیا پرستان
 در پايان از همه حلاليت مي طلبم و از خانواده گرامي و در راس اين اجتماع دوست داشتني از پدر و مادرم مي خواهم که اگر شهيد شدم صبر را پيشه کنند و به جاي شيون و زاري خوشحالي کنند چون آدم بايد خيلي پاک باشد تا به اين درجه از مدارج عالي الهي برسد. در صورت وجود جسدم و در صورت امکان دست هايم را از کفن بيرون آوريد تا مال دوستان و دنيا پرستان ببينند که هيچ با خود نمي برم و چشمهايم را باز بگذاريد تا آنها که کور کورانه فکر مي کنند بدانند که من اين راه را با بصيرت کامل و با آغوشي باز پذيرفته ام. از دوستانم مي خواهم جبهه را خالي نکنند و تبليغات سوء و زخم زبان هاي پشت جبهه هيچ گونه خللي در اراده آهنين آنها وارد نکند. والسلام.


انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی مرکز اسناد ایثارگران فارس  


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده