نامه به یادگار مانده شهید کاویانی؛
نوید شاهد البرز - شهید "مجتبی کاویانی" از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در نامه‌ای به یادگار مانده خطاب به مادرش چنین می‌نگارد: «مادرم اینجا جای خودسازی است و انسان می‌تواند خود را تزکیه نفس و یا جهاد اکبر کند.»
نامه


به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید مجتبی كاوياني دوم خرداد 1342 در شهر اشتهارد از توابع شهرستان كرج به دنيا آمد. پدرش غلامرضا )فوت 1352 ( و مادرش مريم نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی پرداخت. طلبه بود. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. بيست و دوم فروردين 1362 در فكه توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسيد. مزار وي در زادگاهش واقع است.

در ادامه متن نامه به یادگار مانده شهید "مجتبی کاویانی" را بخوانید.

بسم الله الرحمن الرحيم

حضور محترم خانواده عزیزم سلام علیکم؛

پس از تقدیم عرض سلام، سلامتی شما یاوران الله، پاسدار خون شهیدان را از خداوند متعال خواستارم و اگر جویای حال این فرزند حقیرتان را خواسته باشی، بحمداله به لطف خدا مشغول می‌باشم و مادرم خیلی باید مرا ببخشی که تا کنون نتوانستم، برایتان نامه بنویسم چون ما در پادگان دو کوهه هستیم و فعلا نمی گذارند به شهر بیایم و در اینجا جایمان خیلی خوب است و جای هیچگونه نگرانی نیست و تنها ناراحتیم دوری شما هست و ان شاءاله به همین زودی‌ها حمله شروع می شود و کار صدامیان تمام میشود و ان شاءاله دسته جمعی به کربلا، زیارت شش گوشه امام حسین (ع) میروم.

مادرم، اینقدر نیرو در پادگان دو کوهه است و هر روز یکی از وزیران و یک نمایندگان مجلس می آید و برای ما صحبت می کند و در اینجا بچه های اشتهارد تقریبا 30، 40 نفر هستند و برادر "علی احسنی" هم در کنار من است ودر یک چادر 4 اشتهاردی با هم هستیم، یکی از خیابان بزرگ، "رضا امیری" و "ابوالفضل اسلامی" پسر قدرت اله و کرم مظاهر که در محل قاضیان خیاطی دارد با هم هستیم و آن دو رفقا ما در رابطه عموم هستند.

مادرم تلفن کردم برای محمد و کریم بود و گفت که دیروز مادرت خانه بود و باقر هم در خانه ما بود و شما را سلام می رساند و گفت که باقر قرار است به گیلان‌غرب برود، مادرم اگر رفته آدرس او را برایم بفرستید تا از خداوند توفیق پیدا کردم برایش نامه بنویسم.

مادرم دعا کنید، دعا کنید که این حمله آخرین حمله باشد و ان شاءاله به یاری خدا کار صدام تمام شود و فرزندان اسلام به خانه هاشان برگردند و به هرکس می رسد بگو که دعا کنید برای رزمندگان.

مادرم، به محمد دایی جان، تلفن کردم و یک مقدار صحبت کردم و گفت که مادرت به رامجین رفته است، زیاد نوشتم بس است، مادرم اینجا جای خودسازی است و انسان می‌تواند خود را تزکیه نفس کند یا جهاد اکبر کند و از قول این بنده حقیر به تقی و ملوک و سید و منیره و اگر باقر است به اهل خانه سلام برسان و از قول من به دو تا زن داداش‌ها سلام برسانید و از ول من به عموها و دایی ها سلام گرم برسانید و از تک تک آنها التماس دعا دارم.

از قول این بنده حقیر به خانه علی برو و سلام گرم مرا به خانواده و عزیز و گرامی‌اش برسان.

خانواده شهدا بر گردن ما حق دارند

چون مادرم این خانواده های شهدا ، واقعا بر گردن ما حق دارند و چون این خانواده‌های شهدا دلشان به ما خوش است و از طرف این حقیر سلام برسانید و از آنها التماس دعا بگویید. حتما، مادرم این سفارش خدا را عملی می‌کنی، یادت نرود، دیگر عرضی ندارم به‌جز دوری شما خانواده عزیزم امام و رزمندگان عزیزمان را فراموش نکند و حتما در هر حال برای آنها دعا کنید.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امام را فراموش نکنید.

رزمندگان را فراموش نکنید.

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده