«خرداد سال ۶۸ سخت ترین روزهای اسارت را تجربه کردیم؛ وقتی از طریق رادیو عراق و منافقین، خبر بیماری امام منتشر شد، هیچکدام باور نمی کردیم؛ در گروه های چند نفره در این مورد باهم بحث و گفتگو می کردیم و با این حال تمام کلاس های درسی و غیره را تعطیل کرده و به توسل و دعا مشغول بودیم و آن هنگام که از طریق تلویزیونی که به آسایشگاه آورده بودند امام (ره) را در بیمارستان و بر تخت بیماری دیدیم، همگی شروع به گریه و دعا کردیم و روز ۱۴ خرداد وقتی خبر ارتحال امام (ره) به گوشمان رسید، اردوگاه غرق در سکوت و ماتم شد و فقط صدای گریه، تسلیت و دلداری به گوش می رسید» آنچه خواندید بخشی از سخنان "بیژن سلیمی" جانباز و آزاده سرافراز دوران دفاع مقدس در گفتگو با نوید شاهد خوزستان است، شما را به خواندن متن کامل این گفتگو دعوت می کنیم.

 به گزارش نوید شاهد خوزستان،اسارت واژه غریبی است و تنها آنهایی که در این موقعیت بودند می‌توانند آن را درک کنند، به گفته آزادگان سرافراز، یاد امام خمینی (ره) و اینکه توانسته بودن به ندای پیر جماران لبیک بگویند و وارد میدان جهاد شوند آرام بخش روزهای تلخ اسارت بود اما رحلت امام (ره) در سال 68 زمانی که هنوز بسیاری از رزمندگان در اسارت بعثی‌ها بودند، تلخ‌ترین خبری بود که در اردوگاه به گوش اسرا رسید.

بیژن سلیمی جانباز 50 درصد از جمله آزادگان عزیزی است که ده سال اسارت را در اردوگاه‌های عراق تحمل کرد و با سرمایه معنویت و اراده در زمان اسارت توانست به موفقیت های بزرگی دست یابد که از جمله آنها حفظ کل قرآن مجید، یادگیری زبان آلمانی و انگلیسی و ... است.

او که در دوران اسارت با بدترین و شدیدترین شکنجه های دشمن دست و پنجه نرم کرده تلخ ترین و سخت ترین روزهای خود از دوران اسارت را مربوط به زمانی می داند که خبر رحلت امام خمینی (ره) در اردوگاه پیچید؛ روزی که چشمها خون گریست.

او در دوران اسارت به دلیل آنکه موفق به حفظ کل قرآن مجید شده بود وعده دیدار با امام(ره) را از مرحوم سید علی اکبر ابوترابی دریافت کرده بود اما امیدش نا امید شد. شما را به خواندن متن کامل گفتگوی نوید شاهد خوزستان با این آزاده سرافراز دعوت می کنیم.

نوید شاهد خوزستان: لطفا خودتان را معرفی کنید؟

بیژن سلیمی: بیژن سلیمی جانباز50 درصد هستم، در دوران اسارت موفق به حفظ کل قرآن مجید شدم که جایزه اش از طرف مرحوم سید علی اکبر ابوترابی ملاقات با امام راحل بود که نصیبم نشد.

نوید شاهد خوزستان: شما جز آزادگان هستید، چند سال اسیر بودید؟

بیژن سلیمی: بله؛ با افتخار اعلام می کنم که آزاده دفاع مقدس و دفاع از آرمان های امام راحل می باشم و جهت حفظ و حراست از آرمانهای مقدس جمهوری اسلامی به زعامت امام خمینی (ره) مدت 10 سال در زندان های دشمن بعثی همراه با دیگر عزیزان این حرمت ها را پاسداری می کردم.

نوید شاهد خوزستان: از چگونگی اسارت خود برایمان بگویید؟

بیژن سلیمی: بصورت داوطلب هنگام طی دوره سربازی به آبادان و خرمشهر اعزام و در مورخ بیست و دوم مهر ۵۹ بعد از دفاع و ایستادگی جانانه تا آخرین گلوله در محل پلیس راه سابق خرمشهر با جمع باقیمانده برادران محاصره و به اسارت درآمدم.

نوید شاهد خوزستان: دوران اسارت برای شما چگونه گذشت؟

بیژن سلیمی: در زمان اسارت مورد ضرب و شتم وحشیانه بعثی ها قرار گرفتیم و این برخوردهای وحشیانه تا زمان آزادی کماکان ادامه داشت. ولی ما در این شرایط با رهنمودهای پدرانه مرحوم سید علی اکبر ابوترابی توانستیم حداکثر بهره برداری معنوی و فرهنگی را از اسارت با خود عجین کنیم و در ۲۶ مرداد ۶۹ با سر افرازی به وطن اسلامی برگردیم.

نوید شاهد خوزستان: چه فعالیت هایی در این دوران انجام دادید؟

بیژن سلیمی: علاوه بر حفظ قرآن مجید در دوران اسارت، موفق به یادگیری زبان آلمانی و انگلیسی شدم. همچنین زبان فرانسه و عربی را هم تا حدودی یاد گرفتم. در این دوران با همرزمانم در بخش فرهنگی فعالیت داشتم و در آرایشگاه اردوگاه نیز مشغول خدمت رسانی به اسرای عزیز بودم.

نوید شاهد خوزستان: در زمان رحلت امام خمینی (ره) شما در اسارت بودید، در آن زمان چه فضایی بر اردوگاه حاکم شد و چه احساسی داشتید؟

بیژن سلیمی: خرداد سال ۶۸ سخت‌ترین روزهای اسارت را تجربه کردیم؛ وقتی از طریق رادیو عراق و منافقین خبر بیماری امام منتشر شد، هیچکدام باور نمی کردیم؛ در گروههای چند نفره در این مورد باهم بحث و گفتگو میکردیم و با این حال تمام کلاسهای درسی و غیره را تعطیل کرده و به توسل و دعا مشغول بودیم و آن هنگام که از طریق تلویزیونی که به آسایشگاه آورده بودند امام (ره) را در بیمارستان و بر تخت بیماری دیدیم، همگی شروع به گریه و دعا کردیم و روز ۱۴ خرداد وقتی خبر ارتحال امام (ره) به گوشمان رسید ، اردوگاه غرق در سکوت و ماتم شد و فقط صدای گریه، تسلیت و دلداری بگوش می رسید.

نوید شاهد خوزستان: این لحظات سخت را چگونه در اسارت و دور از وطن توانستید تحمل کنید؟

بیژن سلیمی: ایام سخت و دشواری بود تا اینکه خبر انتخاب حضرت امام خامنه ای را شنیدیم که باعث دلگرمی همه شد؛ چون دشمن تصور می کرد با ارتحال امام خمینی (ره) کار جمهوری اسلامی تمام است اما این تصور خیال باطلی برای آنان بود. خلاصه این ایام محنت بار بسختی سپری شد.

نوید شاهد خوزستان: آیا موفق به گرفتن مراسم ختم در آنجا شدید؟

بیژن سلیمی: با توجه به اینکه عراقی ها سخت گیری را کمتر کرده بودند در اردوگاه بصورت گروهی مجلس عزاداری گرفتیم، گروه های فرهنگی مشغول برگزاری این مراسم شدند و علاوه بر عزاداری مسائل بعد رحلت امام (ره) را تحلیل می کردیم که در آینده چه خواهد شد.

نوید شاهد خوزستان: وقتی به ایران آمدید در چه زمانی موفق به زیارت مرقد امام خمینی (ره) شدید؟

بیژن سلیمی: در بدو ورود به ایران بعد از گذراندن مرحله قرنطینه ما را از غرب به تهران و از آنجا به مرقد امام راحل بردند. هم تعداد استقبال کنندگان و هم تعداد اسرای منتظر زیارت مرقد امام راحل ازدحام عجیبی ایجاد کرده بود بطوریکه ورود به مرقد امام به سختی صورت گرفت. همه آزادگان مشغول گریه بودند چون ما به امید دیدار امام روزشماری می کردیم و حالا با فقدان ایشان مواجه بودیم و همراه با مردم به عزاداری پرداختیم.

نوید شاهد خوزستان: از احساس آن روزها برایمان بگویید؟

بیژن سلیمی: به حق که روزهای تکرار نشدنی بود و به گفته برخی همه به یاد شور و شوق اول انقلاب افتاده بودند؛ احساس وصف ناشدنی همراه با لبخند شوق دیدار و گریه دیدار عزیزان بود یعنی اشک و لبخند توامان بر چهره همه نقش بسته بود.

نوید شاهد خوزستان: و آخرین پیام؟

بیژن سلیمی: آقا امام زمان با اینکه من عاصی غرق در گناهم ولی بحق این ایام از شما طلب دارم که کشتی انقلاب را همانگونه که هدایت می کردید به سر انجام مقصود برسانید. الهی آمین؛ و در نهایت از خداوند تبارک مسئلت دارم تا مرا ثابت قدم نگه دارد و شهادت در راه خودش نصیبم کند. همچنین از تمام کسانی که در تهیه این گزارش در سایت نوید شاهد همکاری نموده‌اند تشکر و قدردانی میکنم زیرا با این کار شهید و شهادت و ایثار و فداکاری را به خوانندگان نوید شاهد نشان میدهند.


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده