شهید ستواندوم زرهی "محمدحسن بسائی" پیوسته در برابر تعدی هایی که در نظام طاغوت چه در ارتش و چه خارج از آن بر پیکر خود و جامعه فرود می آمد، رنج می برد و تا توان داشت در مقابل این ناملایمات مبارزه و ایستادگی می کرد و همیشه در ارتش طاغوت مورد آزار و اذیت قرار می گرفت. نوید شاهد آذربایجان غربی شما خوانندگان محترم را به مطالعه زندگی نامه این شهید گرانقدر دعوت می کند.

لشکر یک تنه محمد بسائی

به گزارش نوید شاهد آذربایجان غربیشهید محمدحسن بسائی  سال1321 در شهرستان خوی با فقر وتهی دستی در منطقه شهانق پا به عرصه هستی گذارد. در دوران طفولیت به علت هوش سرشار ضمن تحصیل به نقاشی و طراحی نیز می پرداخت. به علت وضعیت مالی خانوادگی و عدم امکانات مالی، بعدازظهرها بعد از فراغت از تحصیل دوشادوش پدرش که کارگری ساده بود کارگری می کرد تا این که در کلاس پنجم ریاضی به علت علاقه شدید به ارتش و به علت فقر خانوادگی وارد ارتش شد و بعد از ورود به ارتش دید که محیط ارتش در آن روزها مساعد فعالیت و به هدف رسانیدن آرمانهای خود نیست و بنای مخالفت را گذاشت تا این که او را به شهرهای بد آب و هوا تبعيد كردند و بالاخره برای دور کردن از ایران او را به استرالیا فرستادند.

شهید همچنان به فعالیت خود ادامه می داد. او پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی چون دیپلم داشت،در آن زمان به وی اجازه تحصیل نمی دادند. بالاخره در زمان انقلاب وارد دانشکده افسری شد، پس از طی دوران دانشکده افسری شیراز به آذربایجان غربی پادگان قوشچی انتقال یافت.

توضيحي پيرامون وضع خانوادگي شهيد

پدر و مادر شهید افرادی معتقد به مکتب اسلام بوده و همیشه به اتفاق خانواده علاقمند رفتن به مساجد و تکایا بوده اند و پدر شهید همچون علی وار و مادرش همچون زینب گونه زندگی ساده ای داشتند. ولی پدر و مادر شهید به ترتیب صحیح فرزندان خود اهمیت فوق العاده ای ارزش قائل بودند، به طوری که با این تربیت صحیح فرزندی همچون حسین وار تربیت نموده و تقدیم اسلام کرده اند ضمناً وصیتنامه شهید گویای این واقعیتها می باشد و همسر شهید فردی مؤمن و متعهد به دین اسلام بوده و در زندگی از نظر اخلاقی و اسلامی حائض شرایط برای تربیت فرزندان آن شهید بزرگوار می باشد.

ويژگيهاي اخلاقي و علمي و اجتماعي

از نظر اخلاقی و علمی و اجتماعی هر چه از شهید بسائی گفته شود کم است ایمان و تقوا او همه را به خود جلب می کند. شهید چون در یک خانواده فقیر به دنیا آمده بود درد جامعه را لمس کرده بود از دوران کودکی در آن دوران خود مبارزه می کرد و این از نظر بینش قابل ستایش می باشد و از نظر علمی شهید دارای مدرک زبان انگلیسی از استرالیا بوده و اخلاق و کردار وی همچنان بوده که در نامه اش به ستاد ارتش در خواست می نماید ما باید ارتشی نیرومند، باانضباط، مؤمن به انقلاب و مردمی ایجاد نمائیم و شهید مذکور از نظر عقاید از دوران طفولیت اهل مسجد و منبر بود و پیوسته در کلیه مراسم برگذاشت ها شرکت فعالانه ای داشت در فروتنی و اخلاص خود را کوچک می شمرد و همه را سرور خود به حساب می آورد. ملایم در برابر آن همه فشارها و زجرهایی که در ارتش طاغوتی پهلوی کشیده بود با حربه صبر و مبارزه سرانجام بر آن همه ناملایمات غالب شد.

فعاليت‌هاي اجتماعي، سياسي، فرهنگي شهيد قبل و بعد از انقلاب

شهید ستواندوم زرهی محمدحسن بسائی پیوسته در برابر تعدی هایی که در نظام طاغوت چه در ارتش و چه خارج از آن بر پیکر خود و جامعه فرود می آمد، رنج می برد و تا توان که داشت در مقابل این ناملایمات مبارزه و ایستادگی می کرد و همشه در نظام ارتش طاغوت مورد آزار و اذیت قرار می گرفت. شهید مزبور با افکار و عقاید مطلوب سعی در آگاه نمودن افراد زیر دست خود داشت و با تلاش خستگی ناپذیر این راه را ادامه می داد.

با شکوفا شدن انقلاب اسلامی گویی قدرت تازه ای به او دست می دهد. بعد از انقلاب که ارتش اسلام نیاز شدید به افراد متخصص در ارتش داشت با کمال علاقه در راه خدمت به اسلام قدم برمی داشت و همین سخن ارزشمند از شهید کافی است که می فرماید که من در سال1357 بیست و دوم بهمن به دنیا آمدم و در دو سالگی دار فانی را وداع گفتم!

از نظر سیاسی فردی فعال در جامعه به حساب می آمد و دوران رژیم منفور پهلوی شهید چندبار تقاضای استعفاء نمود ولی موافقت نکردند به شهرهای بد، آب و هوای انتقال دادند تا بلکه بتوانند از مبارزات او بکاهند برای نمونه رشته ایشان مخابرات بود که مدت مدیدی پست سازمانی ندادند و سپس ایشان را برای دوره عکاسی به تهران اعزام داشتند تا بدین وسیله از فعالیت نامبرده از واحد و از تماس با سربازان ممانعت به عمل آوردند دیدند باز هم نمی شود بالاخره تصمیم گرفتند او را به استرالیا اعزام کنند تا به عنوان مترجم گوشه نشین به خدمت ارائه دهد غافل از این که این امر خیلی به نفع نامبرده بود و از کلیه اسناد و مدارک ترجمه شده جهت پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی و ضدرژیم استفاده می کرد.

خلاصه هر چه قدر از سابقه مبارزاتی شهید مزبور چه در قبل از انقلاب و بعد از انقلاب گفته و نوشته شود خیلی کم است چون او فردی معتقد به مبانی اسلام و قائل به رهبری پیر جماران بود.

تحولاتي كه بعد از پيروزي انقلاب در زندگي او به وجود ‌آمد

بعد از پیروزی نور علیه ظلمت تحول شایانی در زندگی شهید به وجود آمد، چرا که آنچه را خواسته بود به آرزویش رسید، زیرا دیگر با خدمت در ارتش اسلام روحیه قوی پیدا کرده و با ارج نهادن به آرمانهای مقدس اسلامی قدمهای موثری برداشت و شهید بسائی بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی یک سال یا دو سال پیش از شهادت داوطلبانه و با قلبی سرشار از ایمان و عشق به ا... و امام امت عازم جبهه های جنگ با کفار گردید و در جبهه کردستان با اشرار و خودفروختگان داخلی و کومله و دمکرات مشغول شد.

موضع گيري‌هاي شهيد در برابر گروهك‌ها و ضدانقلاب

شهید در مقابل ضدانقلاب و شایعه پراکن ها همچون فولاد آبدیده و با پاسخ دندان شکن جواب می داد و طوری از گروهکها و ضدانقلاب نفرت داشت که یک بار هم قبل از شهادتش عازم نبرد با خودفروختگان و عوامل آنها گردید و شهید در وصیتنامه اش نسبت به فرزندش صادق می گوید: فرزندم سعی کن به دین اسلام و اجتماعات بهترین و بیشترین ثمره تو باشی و به جای توپ بازی، نارنجک بیاموز. هر روز فاسنقه من را ببند و پوتین مرا امتحان کن و اسلحه ام را روغن کاری کن و سعی کن فردی معتقد به مبانی اسلام و آرمانهای آن باشی و در مقابل استکبار شرق و غرب و عوامل آنها سر تعظیم فرود نیآوری. آزادمرد باش.

نظر شهيد درباره جنگ تحميلي عراق عليه ايران

شهید بسائی از بدو جنگ در جبهه های حق علیه باطل شرکت فعالانه داشت و نظرش با گفته اش مطابقت می کند که می فرماید: خدایا به نام تو لباس سربازی که کفن سربازی است می پوشم و به خاطر پیکار در راه تو و کتاب آسمانی ات قرآن کریم و زنده ماندن مکتب مان اسلام پوتین به پا کرده و عازم جبهه با کفار می شوم خدایا تو بهترین می دانی که درخت انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی سیر نشده و احتیاج به خون های پاک دارد و از تو می خواهم که به احترام فاطمه زهرا(ع) تا خون من نیز در سیراب کردن درخت انقلاب اسلامی به رهبری خمینی حسین زمان سهیم باشد و هر گلوله ای که به طرف دشمن رها کنم به نام تو خواهد بود و هر گلوله ای از طرف دشمن برایم اصابت کند به خاطر تو اسلام عزیز و قرآن کریم دردش را تحمل خواهم کرد و تا خون در رگهای من جریان دارد با ایمان در جنگ با کفار بعثی که بر ملت ما تحمیل شده است شرکت خواهم جست.

چگونگي اعزام شهيد به جبهه‌

شهید با شروع نا آرامی ها و مبارزه با عناصر ضدانقلاب در کردستان عازم این منطقه گردید. بعد از برگشت از کردستان به كربلاي خوزستان اعزام گردید و در جبهه های مختلف شروع به سازماندهی افراد بسیج از مشهد اعزام شده بودند مشغول گردید و در فتوحات ا... اکبر و دبستان و تنگه چزابه حضور فعال داشته و با آن که افسر ارتش را در سه ماه تعویض می نمودند نامبرده با علاقه وافر مایل به عوض شدن و استراحت نبود و در همه حال پیروز و موفق همراه لشگریان اسلام به پیش می تاخت و در عملیات فتح المبین در آخرین یورش خود بر کفار در جبهه رقابیه وقتی آگاه می شود که گروهی از بچه های بسیج در محاصره کفار قرار گرفته اند.

وی با دو نفر از درجه داران خود فرماندهی یک واحد بسیج اعزامی از مشهد را بر عهده می گیرد و پس از درهم شکستن خط محاصره دشمن در نزدیکی تپه ای که به نام خود شهید یعنی تپه شهید بسایی نامگذاری گردید از ناحیه گردن به شدت زخمی می شود که به بیمارستان شماره2 شهید فیاض بخش تهران اعزام می شود و پس از چندی به فیض شهادت نایل آمد.

روحيه شهيد پس از اعزام به جبهه و حملاتي كه در آنها شركت داشته است

شهید با روحیه قوی در تمام عملیات شرکت جسته بود گو این که شهید خودش شهادت را حس کرده بود او با این که بعد از مدت دوران خدمتش در جبهه باید به محل خدمت قبلی خود باید برمی گشت، ولی او با ایثاری که در وجود او نهفته بود در جبهه باقی ماند و با رزمندگان مشغول جنگ در جبهه گشت روحیه شهید مذکور به قدری ایده آل بود که با ایمان و خلوص نیت به سازماندهی بسیج مستضعفین منطقه پرداخت و با علاقه فراوان به عوض شدن و استراحت نبود و در همه حال پیروز و موفق همراه لشگریان اسلام به پیش می تاخت و علاقه شدیدی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به خصوص بسیج مستضعفین داشت.

آخرين ديدار و خاطره و توصيه شهيد

توصیه هایی که شهید در وصیتنامه خود ذکر کرده واقعاً قابل تمجید می باشد به خصوص که در مورد فرزندش صادق فرموده است چنین است والدین محترم به صادقم نگویید که من به سفر رفته ام و از سفر باز خواهم گشت نگویید که زیباترین هدیه را برایش به ارمغان خواهم آورد. برایشان بگویید به خاطر آزادی تو هزاران خمپاره دشمن سینه پدرت را نشانه رفته اند. بگویید انگشتان و سینه پدرت را و چشمان و خون پدرت را و قلب پدرت را موشک های دشمن در صحرای کربلای خوزستان پرپر کرده اند. اما هنوز ایمان پدرت در تمامی جبهه ها می جنگد.

به پسرم حقیقت را بگویید و بگویید که به جای توپ بازی نارنجک یاد بگیرد و به جای جغرافیای جهان تاریخ جهانخواران را بیاموزد و فرزندم همیشه باید مطالعه بکنی و باید بخوانی و آنقدر بخوانی تا حقیقت را درک کرده و دچار دیکتاتوری نگردی و اگر احیاناً زبانم لال و خدای ناکرده به اسلام گرایش پیدا نکردی، سعی کن آزادمرد باشي و هیچ وقت از حقیقت گریزان نباش، هر چند که به صلاحت نباشد. از یتیمان دلجوئی کرده و به بیوه زنان رحم کن، چون خودت با یتیمی بزرگ شده و خواهی شد. بنابراین درد یتیمان را خوب درک کن. از برادرت سعید خوب مواظبت کن چون تو حالا وظیفه سنگینی بر عهده داری و موقعی که بزرگ شدی سعی کن به دین اسلام و اجتماعات بهترین و بیشترین ثمره تو باشی و شهید در توصیه به پدر و مادرش می گوید اگر گلوله سرخ دشمن به قلب ام بخورد بهتر از سعید فرزند دلبندم به سینه ام خواهم فشرد، چون خداوند مصلحت دانسته است.

دوستان من مبادا گریه کنید و باعث شادی دشمنان اسلام شوید. اگر چنین کاری بکنید هیچ کدامتان را حلال نخواهم کرد. همین قدر برادران سعی کنید در این آزمایش قوی الهی که خداوند توسط این مرد بت شکن رهبر عظیم الشان انقلاب امام خمینی که درس اش را تدریس کرده است موفق و قبول شویم، ولی هیهات که امتحان خیلی سخت است و شهید توصیه ای دیگر به همسرش دارد که چنین است همسرم می دانم که در زندگی ام از این که اول به فکر انقلاب و بعد به فکر تو و بچه ها بودم پوزش می طلبم. به حرفها و کنایه های دشمنان انقلاب توجهی نکن و قاطعانه استوار باش و اگر فرزندانم در مورد من پرسیدند بگو که سرشک دربدری و بر هیچ دیده ای جز دیده حسرت پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی آشیان نداشت.

زمينه‌هاي تخصصي شهيد و آثار هنري و فرهنگي او

زمینه های تخصصی شهید بسائی در امور نظامی بود و عموماً عبارت بودند از پیاده، مخابرات، خمپاره انداز، عکاسي و فیلمبرداری و نیز دارای دیپلم انگلیسی از کشور استرالیا بوده است و در دوران طفولیت با همکلاسان خود نمایشنامه هایی ترتیب می دادند که وضع تأسف بار شهر و دیار خود را به معرض نمایش گذاشته و بهمن ترتیب مبارزه خود را با رژیم منفور پهلوی با اجرای نمایش ها انتقادی شروع کردند.

مسافرتها، مأموريتها و دوستان شهيد و اتفاقات مهمي كه در زندگي او رخ داده است

شهید در مسافرتی که به عنوان تبعید به کشور استرالیا انجام گرفت و سعی کردند شهید را از محیط پادگان و سربازان دور نگه دارند به عنوان گرفتن دیپلم انگلیسی رهسپاری آن دیار کردند که غافل از این که شهید با هوشیاری تمام بعد از برگشتن از تمام مدارک برای پیشبرد انقلاب اسلامی استفاده کردند.

رابطه شهيد با والدين،خانواده‌ و مردم

شهید با خانواده خود در حسن تفاهم می زیست و فرزندان خود را طوری تربیت نموده بود که به وظایف خویش کاملاً آگاه بودند والدین شهید علي الخصوص با همسر شهید رفتاری اصولی داشته و برخوردی آگاهانه با وی داشت. شهید اکثراً در وصیتنامه اش در مورد فرزندانش به همسرش تأکید فراوان کرده است که فرزندانش طوری تربیت شوند که در خط اسلام و انقلاب باشند و شهید با پدر و مادر خود روابط عاطفی داشته و همیشه سعی می کرد پدر و مادرش از وی آزرده خاطر نباشند و تأکید داشته که از انقلاب شکوهمند اسلامی نهایت حمایت را بنمایند.

اوقات فراغت را چگونه مي گذراند

از نظر اوقات فراغت کمتر وقتهایی پیدا می شد که فرصتی داشته باشد اغلب با شروع جنگ تحمیلی در جبهه ها به سر می برد و اگر اوقات فراغتی پیش می آمد به مطالعه می پرداخت.

بازتاب شهادت وي در محيط‌ خانواده و خويشاوندان، محيط‌ ‌كار و جامعه‌اي كه در آن مي‌زيست

شهید مزبور چون در یک خانواده فقیر اما مذهبی به دنیا آمد. لذا مسئله شهید شدن هیچ گونه ناراحتی برای خانواده نداشت، بلکه شهادت این سردار اسلام همه اهل خانواده را مجذوب انقلاب نموده و آنها را پیروان راستین انقلاب كرد و در نامه ها و قبل از شهادت در وصیتنامه اش، خانواده اش را به صبور بودن دعوت می کرد، چرا که خودش بیان کرده بود چه قدر لذت می برم و چه شیرین و خوشایند است در راه خدا و اسلام و قرآن تیر خوردن و زجر کشیدن با این سخنان در خانواده خود محیطی شهادت طلب آماده ساخته بود. در محیط کار شهید غوغایی به پا بود در تشییع جنازه محمد حسن دوستانش واقعاً خیلی زحمت کشیدند و با او پیمان بستند که از هروان صدیق امام باشند.

نيازهاي فرهنگي بازماندگان

شهید طوری در خانواده خود قدم برداشته بود که سرشار از فرهنگ غنی اسلامی بوده به این سبب چنان نیازی به فرهنگ ندارند. همسر شهید دارای ایدئولوژی قوی اسلامی بوده و فرزندان شهید را با فرهنگ اسلام طوری آشنا ساخته که لایق بودن همسر شهید است، مخصوصاً فرزند بزرگ شهید که گویای این واقعیت است این فرزند به قدری از فرهنگ اسلامی برخوردار است که مسؤولین بنیاد شهید را به حیرت انداخته که خدایا چقدر به این بچه ایمان داده که این قدر تفکر می کند و دوراندیش است و کلاً فرزندان شهید در امور فرهنگی، سرودها، امور هنری با کمال علاقه شرکت فعالانه می جویند و از لحاظ دروس علمی در سطح مطلوبی می باشند.

چگونگي شهادت

شهید محمد حسن پس از شرکت در چند عملیات گوناگون بالاخره در تاریخ اول فروردین 61 در عملیات فتح المبین جبهه رقابیه در حالی که آگاه می شود گروهی از بچه های بسیج در محاصره کفار قرار گرفته اند وی با دو نفر از درجه داران خود فرماندهی یک واحد بسیج اعزامی از مشهد را به عهده می گیرد و پس از درهم شکستن حلقه محاصره دشمن در نزدیکی تپه ای که به نام خود شهید بسائی نامگذاری کرده اند از ناحیه گردن به شدت زخمی که به بیمارستان شماره2 شهید فیاض بخش تهران اعزام می شود و بالاخره بعد از14 روز بستری و انتظار شهادت در تاریخ 21 فروردین 61 به درجه رفیع شهادت نایل و به ملکوت اعلي می پیوندد.

منبع : اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان آذربایجان غربی


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده