شهید "قاسم نوری زاده" همیشه تا آخر شب مشغول درس خواندن بود و صبح ها که برای نماز خواندن بیدار می شدیم، در اتاق دیگر مشغول مناجات و نماز خواندن بود. او سرانجام در بیست و یکم بهمن ماه 1364 در فاو عراق به شهادت رسید.

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران، شهید قاسم نوری زاده دهم آذر ماه 1344 در قرچک ورامین متولد شد. دوران کودکیش را در قرچک گذراند و دوران دبستانش را در دبستان فارابی فردیس سپری کرد دوره اول و دوم راهنمایی را در مدرسه حافظ قرچک و دوره سوم و دوران دبیرستان را تا اخذ مدرک دیپلم فیزیک و ریاضی را در شهر مقدس مشهد گذراند.

ایشان اول در دبیرستان دکتر علی شریعتی بودند چون محصلین این دبیرستان حزب الهی نبودند (بنا به این که این دبیرستان در بالای شهر قرار داشت) پرونده اش را گرفت و در دبیرستان آقامصطفی خمینی ثبت نام نمودند. اما مادرم همیشه می گفت: قاسم با شما فرق می کند با همه ما بعضی موقع ناراحت می شد و به تندی صحبت می کرد.

ولی هیچگاه با قاسم بلند حرف نمی زد. مادرم می گفت موقع شیر دادن به قاسم همیشه سعی می کردم وضو داشته باشم. قاسم با این که در دانشگاه قبول شده بود (اسمش در روزنامه درآمده بود) شرکت نکردند و در سپاه تشکیل پرونده دادند. همیشه تا آخر شب مشغول درس خواندن بودند و صبح ها که برای نماز خواندن بیدار می شدیم بیشتر اوقات قاسم در اتاق دیگر مشغول مناجات و نماز خواندن بودند.

ولی تحول قاسم در این مدتی که در منطقه بودند عجیب بود. طوری که کسانی که با ایشان برخورد می کردند خیلی تحت تاثیر قرار می گرفتند و مجذوب ایشان می شدند طوری که دوستانش بیشتر از صد کیلومتر را برای دیدن ایشان طی می کردند به طوری که دوستانش در کنار مزار ایشان مزاری برای خودشان رزرو کرده بودند که بعد از شهادتشان هم نیز در کنار قاسم باشند.

به هر حال وقتی قاسم به دیدن دوستانش می رفت دوستانش به شوخی می گفتند: قاسم جان امشب دیگر نماز شب نخوان و دیگر این که نقل می کردند: قاسم وقتی ما را برای نماز صبح بیدار می کردند مشاهده می شد خودش در بیرون و در هوای سرد و زمین یخ زده نماز می خواند.

از نظر شهامت دوستش به نام مجید درویش تعریف می کرد: قاسم به درجه ای رسیده بود که انگار هیچ ترسی در وجودش نیست. چون قاسم در واحد تخریب بود و برای جمع کردن موانع دشمن و گذاشتن موانع خودی خیلی به نیروهای عراقی نزدیک می شد.

طوری که یک روز عراقی ها چند نفر از بچه ها را شهید کرده بودند. دوستش مجید درویش می گفت: مسئولمان چند نفر داوطلب را برای آوردن شهدا خواست (به گفته ایشان کسی دستش را بلند نکرد) شاید به خاطر خستگی. ولی قاسم خیلی زود و با خونسردی کامل داوطلب شد و رفت و شهدا را آورد. در موقع آوردن نیروهای عراقی آتش زیادی به آن محل ریختند ولی قاسم با چند تا خاطره شهدا را به عقب آورد.

در هر صورت اگر کسی با قاسم کوچکترین آشنایی می داشت می دانست که او رزمنده ایست عارف. می دانست که اسوه تقوا شده است. می دانست که او دلباخته خدا و اسلام شده است.

این شهید گرانقدر در بیست و یکم بهمن ماه 1364 در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پهلو به شهادت رسید. پیکرش را در بهشت زهرای شهرستان تهران به خاک سپردند.

منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده