چهارشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۳۴
مشروح سخنان دبیرکل حزب الله لبنان در مراسم روز شهید

به گزارش نویدشاهد به نقل از صدا و سیما، سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در سخنانی ویدیویی که به صورت مستقیم برای حاضران در مراسم پاسداشت روز شهید در نبطیه، بعلبک، بیروت، صور و هرمل پخش می‌شد، ضمن تبریک میلاد پیامبر اکرم (ص)‏، اظهار داشت: این واکنش از زبان رهبر جبهه‌ای است که در حال دستیابی به تسلیحات کاملا پیشرفته اعم از موشک، پهپاد و ... است و ثابت کرد جسارت به کارگیری این تسلیحات را دارد.
سخنان سید حسن نصرالله که درباره دو رخداد مهم منطقه‌ای و محور سوم در مورد اوضاع داخلی لبنان بود به شرح زیر است: روز یازدهم نوامبر سال ۱۹۸۲ شهید احمد قصیر، جوان شهادت طلب لبنانی، با خودروی مملو از مواد منفجره، مقر حاکم نظامی و اشغالگر رژیم صهیونیستی در شهر صور را هدف قرار داد و ساختمان آن را به طور کامل ویران کرد، تا به اعتراف دشمن بیش از صد افسر و نظامی کشته شوند که در میان آن‌ها ژنرال‌های عالی رتبه ارتش و نهاد اطلاعات نظامی اسرائیل دیده می‌شدند.
آن عملیات، یک عملیات تاریخی و با بازتاب‌های فراوان بود و تا به امروز هم واکنش سردرگم آریل شارون در کنار ویرانه‌های آن بنا و در کنار اجساد تکه تکه شده آن عملیات، یکی از تبعات به یاد ماندنی آن عملیات است، شارونی که به دستاورد‌های بزرگش در اشغال لبنان و ورود نظامیانش به بیروت افتخار می‌کرد در برابر این عملیات مهم و خساراتی که بر ارتش اسرائیل وارد شده بود مات و مبهوت مانده بود. آن عملیات آن قدر سهمگین بود که دشمن در اراضی اشغالی عزای عمومی اعلام کرد.
من همه سال گفته ام و باز هم تکرار می‌کنم که عملیات شهادت طلبانه احمد قصیر، چه از نظر اهمیت و چه از نظر حجم خسارات وارده بر دشمن، مهم‎ترین عملیات در تاریخ درگیری‌های عربی- اسرائیلی و تاریخ مقاومت در برابر صهیونیست هاست. با وجود پیشرفت‌هایی که در حوزه عملیات در طول سال‌های گذشته رخ داده است، اما عملیات شهادت طلبانه احمد قصیر هنوز در رتبه اول عملیات علیه دشمن قرار دارد و این امر تا روزی ادامه خواهد داشت که عملیات دیگری فراتر از آن انجام شود. ما در حزب الله با توجه به اهمیت این عملیات روز شهادت احمد قصیر را روز شهید نامیده ایم.
سید حسن نصرالله در بخش دوم سخنانش که به موضوعات منطقه‌ای اختصاص داشت به دو موضوع اشاره کرد و گفت: اولین موضوع درباره یمن و به موضع تاریخی سید عبدالملک بدر الدین الحوثی، رهبر شجاع و عزیز که اخیرا و به مناسبت جشن سالگرد میلاد پیامبر (ص) بیان شد، اختصاص دارد. موضوعی که به رویارویی با دشمن صهیونیستی باز می‌گردد و توجه دشمن را نیز به خود جلب کرده است.
این رهبر جهادی، دو روز پیش در واکنش به تهدیدات اسرائیل، مبنی بر هدف قرار دادن یمن، در برابر جمع باشکوه مردم گفت اگر به یمن حمله کنید با شدیدترین وجهی پاسخ خواهیم داد و در واکنش به هجوم شما کوتاهی نخواهیم کرد. چنانچه گفت، رویارویی ما با دشمن صهیونیستی برخاسته از ایمان و دین ماست، به این معنی که این رویکرد، پشتوانه انسانی، دینی و اخلاقی دارد. اما اهمیت این سخن در چیست؟
گاه امام جماعت مسجد، یک خطیب، یک دبیرکل حزب یا رئیس یک جمعیت در جهان عرب و اسلام زبان به تهدید صهیونیست‌ها می‌گشاید و گاه هم تهدید از زبان فرمانده و رهبر جبهه خاصی بیان می‌شود که به مدت پنج سال با متجاوزان تحت حمایت آمریکا، انگلیس و غرب در حال نبرد است، جبهه‌ای که با حجم بالایی از نظامیان، سلاح جنگی، جنگنده و مزدور در جبهه‌هایی گسترده رویارویی می‌کند. این تهدیدات با هم تفاوت دارد، تهدیدی که بیان شد از زبان رهبر جبهه‌ای است که در حال دستیابی به تسلیحات کاملا پیشرفته اعم از موشک، پهپاد و ... است و تحولات یمن نشان داد این جبهه جسارت به کارگیری این تسلیحات را هم دارد، جبهه‌ای که در جایگاهی برگرفته از مظلومیت و حق دفاع از خود، جهان را به چالش طلبید. این تهدید از زبان فرمانده جبهه‌ای بیان شد که جنگجویانش در تمامی جبهه‌ها پیروزی‌های قابل توجه، که گاه از نظر نظامی بیشتر شبیه به معجزه است داشته اند و عملیات نصر من الله آخرین نوع از پیروزی‌های آنان بوده است.
پس ما از فرمانده و رهبری سخن می‌گوییم که صداقت بالایی دارد و قادر است تهدیداتش را عملی کند و بار‌ها نیز وعده هایش را عملی کرده است. با این حساب اسرائیلی‌ها درباره سخنان چنین فرماندهی تامل بیشتر و دقیق‌تر داشته باشند. خیلی‌ها در جهان اسلام و عرب خطبه خواندند، اما تاثیری نداشت، حتی در رسانه‌های اسرائیلی هم اثری از این خطبه‌ها و تهدیدات دیده نشد,، اما سخنان این رهبر جهادی بسیار اثر گذار بود به این دلیل که از زبان یک فرد صادق که مصادیق تهدیدات گذشته اش آشکار شد، بیان شده است.
این سخن شاید جدید نباشد، اما اعلام قوی و صریح این نکته است که عنصر قدرت دیگری بر محور مقاومت در منطقه افزوده شده است و آن یمن، یعنی یمن ایمان، حکمت، صبر، پایداری، مقاومت، جهاد و پیروزی است. مردم منطقه و جنبش‌های مقاومت باید به آنچه از زبان این رهبر مقتدر بیان شد افتخار کنند و بر این باور باشند که این سخنان عامل جدیدی برای تقویت قدرت و تقویت راهبرد مقابله با دشمن است، زیرا یمن، موقعیت جغرافیایی این کشور، دریای سرخ و جایگاه این کشور در دسترسی به دشمن صهیونیستی جهت وارد آوردن شدیدترین ضربات بر دشمن، حایز اهمیت است.
دشمن هم باید بداند این کشور، همان موقعیت راهبردی جدیدی است که هم آنان و هم آمریکا علیه آن توطئه می‌کردند تا مردم ما، در سایه این توطئه ها، فلسطین و دشمنی با این دشمنان را فراموش کنند و به مردمی سرشکسته و آرام تبدیل شوند. اما این کشور به قدرت جدیدی تبدیل و وارد جبهه رویارویی با آنان شده است و این تحول بسیار مهمی است.
نکته دیگر جمعیت باشکوهی بود که در یمن گرد هم آمده بودند، در صنعا، در جده (ببخشید، البته از خدا می‌خواهیم چنین شود) , در صعده، در حجه و شهر‌های دیگر، تا چشم کار می‌کرد مردم دیده می‌شدند. صد‌ها هزار نفر در نیم روز و برای ساعت‌های طولانی در زیر گرمای نور خورشید حاضر شده بودند در شرایطی که این نگرانی وجود داشت که ممکن است جنگنده‌ها هر لحظه این جمعیت انبوه را بمباران کنند.
اما مردم حاضر شدند، سخنان رهبرشان را شنیدند و اظهاراتش را تایید کردند. این انبوه جمعیت با این شرایط دشوار، توجه مرا به خود جلب کرد,، زیرا حرکتشان بیانگر محبت به رسول خدا (ص) و بیانگر ایمان آنان است، چنانچه پیام سیاسی بزرگی هم دارد و آن اینکه ما ملتی هستیم که با گذشت پنج سال از جنگ، با دست کم، تقدیم ده‌ها هزار شهید اعم از شهدای نظامی و غیر نظامی، با در معرض خطر مرگ قرار گرفتن صد‌ها هزار نفر به دلیل انتشار بیماری هایی، چون وبا، با داشتن کشوری که در محاصره اقتصادی و مالی است، با کشوری که دولتش در صنعا توان پرداخت حقوق کارکنان را ندارد، با مردمی که بدترین نوع دشواری‌ها و تهدیدات را حس می‌کنند، اما باز هم با این حجم خیره کننده در چنین مراسمی حاضر می‌شوند تا موضع خود و ثبات قدم خویش را اعلام نمایند، پیام قوی این حرکت برای همه طغیان‎گران جهان است، به این معنی است که مردمی که شما منتظر هراس، نومیدی، عقب نشینی، سر فرود آوردن آنان در برابر فقر و گرسنگی، دست کشیدن آنان از ایمان، دین، آزادی، کرامت، مقدسات و محوری‌ترین قضیه متعلق به جهان اسلام بودید، باید بدانید این ملت هرگز چنین نخواهد بود.
مردم یمن چنین پیامی را برای جهانیان ارسال کردند البته ملت‌های دیگر منطقه نیز چنین کرده اند. اینجاست که می‌توان به راز قدرت محوری که بدان وابسته ایم پی برد. قدرت واقعی این محور در ایمان، عقیده، معنویات، محبت به خدا و رسول خدا، اعتماد به بشردوستی، ایمان به مقدسات و آمادگی برای جانفشانی است، به این نیست که هوادارانش در پی پول، زرق و برق دنیا و دستاورد‌های فردی و شخصی باشند. البته این موارد هم از موارد ضروری برای زندگی است، اما این گونه نیست که اتکای محور مقاومت به چنین مواردی باشد.
نکته بعدی درباره اوضاع داخلی لبنان است، همواره در سخنان خود پس از روز هفدهم اکتبر و آغاز جنبش مردمی در لبنان به این نکته تاکید داشتم که باید موارد مثبت را دید، مهم‌ترین نکته مثبت که از حمایت قوی مردمی نیز بهره می‌برد این است که آنانی که به خیابان‌ها آمده و آنانی که نیامده اند در مطالباتی که دارند محور‌های اختلافی نیز دیده می‌شود، مثلا مشخص نیست که موضوع لغو فرقه گرایی سیاسی درخواست همگان باشد. قانون انتخابات نسبی و مبتنی بر اینکه لبنان به طور کلی دایره انتخاباتی واحدی باشد نیز موضوعی نیست که بتوان آن را به همگان نسبت داد.
موضوعات و عناوین متعدد مطرح شده از سوی مردم، سیاستمداران، اصحاب رسانه یا رهبرانی که خود را به نحوی با جنبش مردمی مرتبط می‌دانند، موضوعات و مطالباتی نیست که بر سر آن اجماع وجود داشته باشد. ولی برخی موضوعات و مطالبات نیز هستند که بر سر آن اجماع وجود دارد و ما آن‌ها را از همه میادین تظاهرات، شبکه‌های تلویزیونی، طرف‌های مرتبط با تظاهرات و همه مردم شنیده ایم و در رأس این مطالبات مبارزه با فساد و محاکمه و بازخواست فاسدان و استرداد اموال غارت شده و به سرقت رفته قرار دارد. در مورد این مطالبات بحث و جدلی وجود ندارد و اجماع ملی واقعی در مورد آن‌ها وجود دارد و این خواسته از حد و مرز طوائف، مناطق و احزاب عبور کرده است و حتی کسی که قلبا نیز با این مطالبات موافق نیست جرأت ندارد با آن مخالفت کند. در حال حاضر این یک نقطه مثبت است.
به برکت آنچه اتفاق افتاده است گمان نمی‌کنم کسی اعم از احزاب، گروه‌های سیاسی، رهبران یا مرجعیت دینی و سیاسی و هیچ طائفه و مذهبی امروز بتواند از مفسدان حمایت کند. این یک تحول بزرگ است که در کشور ما ایجاد شده است. در حال حاضر درخواست واقعی برای مبارزه با فساد و انگشت گذاشتن روی مفسدان و باز استرداد اموال به غارت رفته مطرح است. این موضوع با اینکه دولت در این هفته یا هفته بعد یا بعد‌ها تشکیل می‌شود یا نمی‌شود، هیچ ارتباطی ندارد.
این یک موضوع کاملا جداگانه است. ما باید بر اساس عقل، منطق و مسئولیت پذیری اظهار نظر کنیم نه بر اساس اظهارات حماسی و شعار دادن. ما در تبلیغات انتخاباتی اعلام کردیم بخشی از کمپین مبارزه با فساد خواهیم بود. ما به وضوح می‌دانستیم که مبارزه با فساد به زمان و تلاش نیاز دارد و کسی نمی‌تواند در این زمینه منتظر کسب دستاورد‌های سریع باشد. بسیاری از مردم مبارزه با فساد را با مقاومت علیه اشغالگری مقایسه می‌کنند، در حالی که بین این دو موضوع تفاوت وجود دارد. ابزارها، وسایل، امکانات، شرایط و ماهیت دو موضوع با هم تفاوت دارد.
مثلا در موضوع مبارزه با اشغالگری و مقاومت در برابر آن، ابزار‌ها و وسایل چه هستند؟ در مسیر مقاومت اولا حمایت ملی و حمایت قانونی وجود داشت و اغلب مردم لبنان علیه اشغالگری و با اسرائیل دشمن بودند و محیطی که پذیرای مقاومت بود با قدرت در صحنه حاضر بود و گروه‌های مقاومت نیز حضور داشتند. ابزار‌ها نیز فرماندهان جهادی، مبارزان، مجاهدان، اسلحه و مهمات جنگی، ذهنیت جنگی، شناسایی، برنامه ریزی، اقدامات میدانی بودند و در نهایت نیز هدف قرار دادن دشمن. حتی در مبارزه و مقاومت علیه اشغالگری ما به اتاق عملیات مشترک نیز نیاز نداشتیم.
ما در آن دوره به توزیع نقش‌ها و وظایف باور داشتیم تا محرمانه بودن و دقت عملیات حفظ شود. بر اساس این ابزار‌ها و وسایل، به مواضع اشغالگران حمله و کمین‌ها نصب و توان دشمن دچار فرسایش می‌شد و در نهایت دشمن، ذلیل و مرعوب و هراسان و مجبور شد از سرزمین ما خارج شود. معادله مقاومت اینگونه بود. اما در مورد مقابله با فساد ابزار‌ها و عناصر کاملا متفاوت هستند.
در موضوع مبارزه با فساد ما با کشوری مواجه هستیم که در آن مسئولان، کارمندان، تاجران و شخصیت‌های مهم حضور دارند که یا فاسد هستند یا در فساد نقش دارند و یا حداقل به فساد متهم هستند. هدف، محاکمه این افراد و بازخواست آن‌ها و بازگرداندن اموال غارت شده و به سرقت رفته از سوی آنان است. این هدف با ابزار‌های مقابله با اشغالگری محقق نمی‌شود و ابزار‌های آن متفاوت است.
ابزار‌های محقق ساختن این هدف چه هستند؟ این مسئله در درجه نخست به سیستم قضایی و قضات و مراجع قضایی نیاز دارد؛ قضات سالم، مستقل، شجاع و نترس که تسلیم فشار‌های سیاستمداران و نیرو‌های سیاسی قرار نگیرند و به صورت غیر گزینشی رفتار کنند. از این رو به قضات و هم به قوانین و اطلاعات واقعی نیاز است که باید در اختیار قاضی گذاشته شود. ما به محاکمه عادلانه و منصفانه نیاز داریم چرا که ظلم در حق هیچ کسی جایز نیست.
همچنین به زندانی کردن مفسدان و ایجاد ساز و کار‌های استرداد اموال غارت شده و به سرقت رفته در داخل کشور و یا اموالی که به خارج از کشور قاچاق شده نیاز داریم. فراهم کردن این امکانات و برآورده کردن نیاز‌ها در اختیار هیچ حزب، جنبش، جریان، انقلاب و انتفاضه مردمی نیست. در کشور‌های دیگر هنگامی که انقلابی پیروز می‌شود، قانون و دستگاه قضایی وارد عمل می‌شوند و ساز و کار‌های بازداشت و زندانی کردن و مجازات مفسدان و بازگرداندن اموال غارت شده و سرقتی اجرا می‌شود. این روال عادی و منطقی مبارزه با فساد است، مگر اینکه در ذهن برخی‌ها این گونه نقش بسته باشد که یک سازمان انقلابی به شیوه گردان‌های سرخ تشکیل شود که بکُشند، بربایند و شکنجه کنند.
این روش مبارزه با فساد نیست. ما در مرحله گذشته به دستگاه قضایی مراجعه نکردیم و نیازی به افشای پرونده کسی نمی‌دیدیم و پرونده‌های فساد را رسانه‌ای نکردیم، از این رو برخی از مردم بر اساس درک و فهم خود می‌گویند تکلیف پرونده‌های مبارزه با فساد چه شد؟ جواب این است که این پرونده‌ها در اختیار دستگاه قضایی قرار دارد و ما آن‌ها را پیگیری خواهیم کرد. در حال حاضر قضات پاکدست و شجاع وجود دارند که می‌توان به آن‌ها امید داشت. قوانین نیز موجود است و درخواست این است که قوانین جدید وضع شوند و قوانین فعلی اصلاح و تغییر کنند و این مسئله در مجلس نمایندگان باید بحث و بررسی شود.
پرونده‌هایی نیز وجود دارند که باید بررسی شوند و همه کسانی که به معرکه مبارزه با فساد ایمان دارند اگر اطلاعاتی در اختیار دارند که می‌تواند به پیشرفت امور منجر شود آن را به دستگاه قضایی ارائه دهند. در حال حاضر درخواستی که وجود دارد موضع گیری شورای عالی قضایی و خود قضات است. اگر از انقلاب، خیزش، جنبشی تاریخی یا گامی نجات بخش در کشور سخن گفته می‌شود، این مسئله در واقع مشروط به اقدامات و تصمیمات دستگاه قضایی، شورای عالی قضایی و قضات و وجدان و مسئولیت پذیری آن‌ها است.
در حال حاضر این فرصت تاریخی در اختیار آنان قرار دارد. اگر پرونده‌ای در اختیار دارند، متعلق به هر کسی هست او را فرا بخوانند و اگر مصونیتی دارد مصونیت او را لغو کنند. اخیرا بین دو فراکسیون "وفاداری به مقاومت" و "توسعه و آزادی" توافقی حاصل شده است و رایزنی با سایر فراکسیون‌ها ادامه دارد تا پیش نویس قانون رفع مصونیت از وزرای کنونی و وزاری سابق از سال ۱۹۹۲ تا کنون به مجلس نمایندگان ارائه شود. بر اساس این قانون، همه مسئولانی که در انجام وظایف خود تقصیر داشته اند در دادگاه مخصوص به خود محاکمه می‌شوند.
همچنین فراکسیون وفاداری به مقاوت پیشنهاد رفع مصونیت کارمندان را نیز مطرح کرده است. فراکسیون "لبنان قوی" و سایر فراکسیون نیز خواهان رفع محرمانه بودن شماره حساب‌های بانکی هستند. این مسائل باید پیگیری شود,، اما صرف نظر از این مسائل، پیام من در روز شهید که به معنای روز شجاعت و فداکاری به خاطر کشور و محافظت از آن و حفظ امنیت و ثبات و شکوفایی آن است، من به قضات لبنان می‌گویم به این شهدای فداکار اقتدا کنید؛ ما از شما نمی‌خواهیم که خون و جان خود را تقدیم کنید، بلکه انتظار از شما این است که گامی با جرأت، شجاعانه و نجات بخش بردارید و بر اساس حوزه اختیارات خود و قوانین مرتبط با آن رفتار کنید و شجاعت تسلیم نشدن در برابر هیچ مرجع سیاسی یا دینی در کشور را داشته باشید.
امروز همه مردم لبنان در انجام این مأموریت تاریخی و بزرگ با شما هستند. این مأموریت دولت و مجلس نمایندگان و رؤسای قوا نیست، بلکه مأموریت دستگاه قضایی است که باید مسئولیت خود را به صورت کامل به عهده بگیرد. این مسئله نیز که برخی‌ها می‌گویند دستگاه قضایی می‌ترسد یا نمی‌ترسد و در مورد حزب الله نیز شایعاتی را مطرح می‌کنند، موضوع جدیدی نیست و من در مورد این مسئله پیشتر سخن گفته ام و باز هم در این لحظات حساس آن را تکرار می‌کنم.
من به عنوان دبیرکل حزب الله که مسئولیت وزرای خود در دولت و نمایندگانش در پارلمان را به عهده دارد و یا کارمندان وابسته به آن در مدیریت‌های دولتی، شهرداری‌ها و بخش عمومی حضور دارند، روی سخنم با شورای عالی قضایی و قضات مربوطه است و اعلام می‌کنم اگر پرونده‌ای در ارتباط با هر مسئول حزب الله وجود دارد، بفرمایید دست به کار شوید. من به شما می‌گویم که هراسی نداشته باشید و من تضمین می‌کنم که حزب الله به اقدامات شما احترام می‌گذارد و شما را تشویق می‌کند. همچنین هر کسی اخبار و اطلاعاتی در مورد حزب الله در اختیار دارد- چرا که در شبکه‌های اجتماعی برخی افراد با هویت‌های حقیقی یا خیالی اتهاماتی را از چپ و راست متوجه حزب الله می‌کنند- و ادعا می‌کند حزب الله اموال عمومی را به غارت برده و سرقت کرده است و در فساد مالی یا ادرای دخالت دارد، در این لحظه تاریخی بفرماید و پیشقدم شوید و اخبار و اطلاعات خود را به دستگاه قضایی تحویل دهد.
اگر دادستان عمومی یا مدعی العموم به این نتیجه رسیدند که می‌توان از این اخبار و اطلاعات برای روشن شدن موضوعی استفاده کنند، وزیر و نماینده یا شهردار و کارمند وابسته به حزب الله را فرا خوانند و من لغو مصونیت آن‌ها را تا زمانی که قانون لغو مصونیت تصویب شود تضمین می‌کنم. مبارزه با فساد باید از قید و بند و حد و مرز طوائف عبور کند. فساد مانند مزدوری است که هیچ طائفه و دینی ندارد. اگر امروز ما به برداشتن گامی عملی و واقعی برای پاسخ به درد‌ها و مشکلات نیاز داریم، تحقق این خواسته مشروط به اقدام دستگاه قضایی است. همه رهبران سیاسیِ رسمی، مردمی و دینی در کشور باید از تصمیمی مشابه تصمیم ما حمایت کنند چرا که روش درست این است.
من در زمینه مسائل مالی و اقتصادی کارشناس نیستم,، ولی به دلیل نیازی که در این زمینه وجود دارد به تدریج کارشناس خواهیم شد مانند حوزه نظامی که پس از کسب تجربه خبره و کارشناس شدیم. اما امور واضحی وجود دارد که به کارشناسی و تخصص زیادی نیاز ندارد و و می‌توانیم با عبارت‌های سهل و ممتنع آن را برای مردم توضیح دهیم. من می‌خواهم بگویم در زمینه اقتصادی و مالی، گزینه‌ها و جایگزین‌ها و چشم انداز‌هایی پیش رو داریم. در عین حال می‌خواهم درباره نقش آمریکا در ایجاد مشکلات اقتصادی و مالی در لبنان سخن بگویم و کارشکنی‌های دولت‌های متوالی آمریکا و به ویژه دولت کنونی این کشور که از عبور لبنان از شرایط دشوار و خروج از بحران مالی و اقتصادی جلوگیری و این بحران راعمیق‌تر کردند.
ما می‌دانیم همانند مبارزه نظامی و مقاومت مسلح باید در موضوع اقتصادی و مالی نیز متحدان و دوستان و دشمنان خود را بشناسیم و اینکه چه کسی با دستان خود از پشت ما را به جلو سوق می‌دهد تا پیشرفت کنیم و چه کسی از پشت به شما خنجر می‌زند تا از پیش رفتن مان جلوگیری کند. این از شروط موفقیت در بحران‌های مالی و اقتصادی است. من در مورد نقش آمریکا در ایجاد بحران مالی و اقتصادی لبنان خلاصه وار به سرفصل‌هایی اشاره خواهم کرد. همه ما می‌دانیم در موضوع مالی و اقتصادی و به ویژه در مورد معادلات بودجه، دولت دارای درآمد‌ها و هزینه‌هایی است.
دولت باید حقوق‌ها را پرداخت کند، زیر ساخت‌ها را بسازد، طرح‌ها و پروژه‌ها را اجرایی و به امور مردم توجه کند و خدمات مربوط به کهنسالان و بیماران و مسائل بهداشتی را ارائه دهد. دولت، وطن و ملت مانند یک خانواده بزرگ است و اگر درآمد‌های آن از هزینه هایش کمتر باشد باید قرض بگیرد و با مرور زمان این قرض‌ها افزایش می‌یابند و در نهایت حالت ورشکستگی رخ می‌دهد. در حال حاضر بخش تولید در لبنان آسیب زده است. بخش کشاروزی نیز در بدترین حالت خود قرار دارد و همه ما از میزان توجه اندک دولت به بخش کشاورزی مطلع هستیم و اینکه چگونه مردم در همه مناطق کشاورزی می‌کنند و بدهکار می‌شوند و سودی عادیشان نمی‌شود تا با آن چرخه تولید را بچرخانند و مجبور می‌شوند محصولات کشاورزی خود را با پولی کمتر از هزینه تولید بفروشند.
هر سال ما شاهد تظاهرات کشاورزان هستیم که میوه‌ها و سبزجات و سایر محصولات خود را در اقدامی اعتراضی به خیابان‌ها می‌ریزند. از این رو کشاورزی در کشور شرایط بسیار دشواری دارد در حالی که بخش تولیدی مهمی است. اوضاع بخش صنعت نیز که یک بخش تولیدی مهم است، بسیار سخت است. جریان تجارت نیز تا حد زیادی عقبگرد داشته است. از سوی دیگر در بخش خدمت رسانی نیز ما شاهد حضور شرکت‌ها و افراد خارجی هستیم. در گردشگری نیز اوضاع به همین ترتیب است. ما نیازمند تولید هستیم و برای این هدف باید چرخ اقتصاد بچرخد.
اگر کشاورزی، صنعت، تجارت، خدمت رسانی و گردشگری وجود نداشته باشد نمی‌توان فرصت‌های شغلی ایجاد کرد و بسیاری از دختران و پسران جوان لبنانی همچنان بدون شغل خواهند بود و فقر مردم افزایش می‌یابد. در پایان نیز راهی جز توسل و پناه بردن به بانک جهانی و صندوق بین المللی پول باقی نمی‌ماند و آن‌ها نیز نمونه یونان را پیشنهاد می‌دهند و اینکه کشور را غارت کنند با این عنوان که اجازه می‌دهند در قید حیات باقی بمانیم. ما در بحث‌های مربوط به بودجه گذشته نیز می‌گفتیم شیوه افزایش مالیات‌ها و تعرفه‌ها و سایر موارد که زندگی مردم را تحت فشار قرار می‌دهد، اشتباه است.
من از راهکار‌هایی که امریکا از آن غافل است سخن خواهم گفت. یکی از آن‌ها شرکت‌های چینی است. چین امروز ثروت زیادی دارد و شرکت‌های چینی این آمادگی را دارند که به لبنان بیایند و میلیارد‌ها دلار در لبنان سرمایه گذاری کنند. چینی‌ها حاضر هستند طرح‌های تولیدی زیادی در لبنان اجرا کنند. چینی‌ها به طرح‌های که در لبنان دارند پایبند هستند. چینی‌ها حاضرند با قیمت‌های مناسب طرح‌های تولیدی را در لبنان اجرا کنند؛ بنابراین با این اقدام‌ها می‌توان چرخه تولید و اقتصاد را به حرکت در آورد و در نتیجه فرصت‌های شغلی زیادی را ایجاد کرد.
اکنون ممکن است کسی بگوید سید این درست نیست مگر ورود شرکت‌های چینی به لبنان ممنوع نیست من می‌گویم بله ورود شرکت‌های چینی به کشور ممنوع است آری طبق اطلاعی که من دارم این امر ممنوع است بلی امریکا اجازه نمی‌دهد که شرکت‌های چینی در لبنان مشغول شوند، اما چرا؟ البته امیدوارم که من اشتباه فکر کنم و دولت جدید لبنان این شجاعت را داشته باشد که رئیس آن یا هیئتی از وزیران آن به چین برود تا زمینه برای حضور شرکت‌های چینی در لبنان فراهم شود و نشان دهند که من اشتباه فکر می‌کنم.
چرا شرکت‌های چینی نمی‌توانند در لبنان فعالیت کنند، زیرا آمریکا، فعالیت آن‌ها را در لبنان ممنوع کرده است. شما وضعیت نزدیک‌ترین رژیم یعنی رژیم صهیونیستی به آمریکا در منطقه را ببینید. دولت (کابینه) نتانیاهو راه برای حضور شرکت‌های چینی باز کرد و چین طرح‌های مهمی را در سرزمین‌های اشغالی برعهده گرفت و سرمایه گذاری زیادی و مناقصه‌های زیادی را از آن خود کرد، اما بلافاصله آمریکا نسبت به این اقدام نتانیاهو موضع گیری کرد. جان بولتون قبل از اینکه استعفا دهد در سال جاری به سرزمین‌های اشغالی سفر کرد و در دیدار با مقامات اسرائیلی آن‌ها را تهدید کرد که این قرارداد‌های اقتصادی و تجاری با چین بر حمایت نظامی و تعهدات امنیتی ما درباره اسرائیل تاثیرگذار خواهد بود.
جان بولتون با تعدادی از مقامات اسرائیلی دیدار کرد پس از آن نتانیاهو چند جلسه با کابینه برگزار کرد در این جلسات نتانیاهو موضوع ارتباط با شرکت‌های چینی را بررسی کرد. آمریکا، اسرائیل را به دلیل عقد قرارداد با شرکت‌های چینی تحت فشار گذاشت. آمریکا این اقدام را با اسرائیل انجام داد اسرائیلی که دوست آنهاست. اسرائیلی‌ها گفتند که ما به شرکت‌های چینی نیاز داریم، اما آمریکا مانع آن‌ها شد. امروز نیز روزنامه‌های امریکایی و روزنامه‌های خارجی ملاحظه کنید؛ یکی از دلایل خشم آمریکا از آقای عادل عبدالمهدی نخست وزیر عراق این است که عادل عبدالمهدی به چین رفت و قرارداد‌هایی با چینی‌ها بست که بر اساس خبر‌ها ارزش این قرارداد‌ها حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیارد دلار است؛ بنابراین ارتباط با چین خط قرمز امریکاست.
امریکا وارد جنگ تجاری با چین شده است، اما جنگ تجاری بین امریکا و چین چه ارتباطی به ما (لبنان) دارد. ممکن است بگویند شما (حزب الله) ما را وارد درگیری میان امریکا و ایران کرده اید، اما چه کسی لبنان را وارد درگیری میان امریکا و چین کرده است. این درگیری میان امریکا و چین چه ارتباطی به ما دارد. چرا ما باید طرف امریکا باشیم و از دستورات امریکایی‌ها پیروی کنیم. ما می‌توانیم کشورمان را نجات دهیم. اگر ما راه را برای ورود شرکت‌های چینی به کشور باز کنیم می‌توانیم کشورمان را نجات دهیم. در صورتی که راه برای حضور شرکت‌های چینی در بخش‌های مختلف از جمله برق، راه و سایر طرح‌های مهم باز شود ما می‌توانیم کشور را نجات دهیم.
امروز شرکت‌های چینی به سوریه رفتند چرا که آن‌ها از امریکا و ترامپ نمی‌ترسند. شرکت‌های چینی در سوریه سرمایه گذاری می‌کنند و عملیات بازسازی در این کشور را دنبال می‌کنند. دولت سوریه زمینه را برای حضور شرکت‌های چینی در این کشور فراهم کرد چرا که دولت سوریه تحت تسلط امریکا نیست، اما چرا لبنان باید طبق میل امریکا عمل کند.
نخست وزیر لبنان باید سر خود را جلوی همه سران کشور‌های دیگر خم کند تا به او وام بدهند یا بتواند سرمایه‌ای را جذب کند و یا وامی را بگیرد و بعد آن وام را از جیب مردم لبنان پرداخت کند، اما چرا نباید چرخه اقتصاد لبنان بچرخد. خوب شرکت‌های چینی هستند و می‌توانند چرخه اقتصاد را به گردش دربیاورند. شرکت‌های چینی حاضرند با شرایط شما و در قالب مناقصه در لبنان سرمایه گذاری کنند، اما چه کسی مانع می‌شود؟ امریکا. بله امریکا. امریکا می‌خواهد خود منجی مردم لبنان باشد.
راهکار دوم، شرکت‌های دولتی و غیر دولتی ایران است. اما چه کسی مانع حضور این شرکت‌ها در لبنان می‌شود. این شرکت‌ها می‌توانند وارد لبنان شوند و در این کشور سرمایه گذاری کنند و از این طریق فرصت‌های شغلی ایجاد کنند، اما حضور این شرکت‌ها به لبنان ممنوع است، چون امریکا نمی‌خواهد. حتی درباره حضور شرکت‌های روسیه‌ای به لبنان نیز تردید‌هایی وجود دارد که ما اطلاعات زیادی در این باره ندارم، اما اینکه شرکت‌هایی مهمی در جهان و منطقه هستند که می‌توانند در لبنان سرمایه گذاری کنند و زمینه را برای حرکت چرخه اقتصاد لبنان فراهم آورند، اما تنها مانع بر سر راه این شرکت‌ها سیاست‌های امریکاست.
راهکار سوم، مشارکت در عملیات بازسازی سوریه است. من از بسیاری از مقامات لبنانی از جمله نخست وزیر لبنان در کنفرانس‌های مختلف شنیدم که لبنان می‌تواند نقش مهمی در بازسازی سوریه داشته باشد. خوب ما می‌گویم شرایط برای حضور شرکت‌های لبنانی در سوریه فراهم شود و این شرکت‌ها در عملیات بازسازی سوریه مشارکت کنند البته برخی از شرکت‌ها با تغییر نام و یا به صورت مخفیانه در سوریه حضور دارند، اما به طور رسمی شرکت‌ها می‌ترسند در سوریه حضور پیدا کنند. چرا شرکت‌های لبنانی از حضور و فعالیت در سوریه می‌ترسند، چون از تحریم‌های امریکا هراس دارند.
امریکا تهدید کرده است که اگر شرکتی در عملیات بازسازی در سوریه شرکت کند این شرکت‌ها در لیست تحریم‌های امریکا قرار می‌گیرند. اما حزب الله و مقاومت چه ارتباطی با این موضوع دارند طبیعتاً حزب الله و مقاومت هیچ ارتباطی با این موضوع ندارند بلکه دلیل آن تحریم‌های امریکا علیه سوریه است و اینکه امریکا می‌خواهد نظام سوریه را تغییر دهد. من می‌دانم برخی از کشور‌های عربی، شرکت ها، تاجران بزرگ و موسسه‌های زیادی به سوریه اعزام کرده اند و همه این هیئت‌ها شاهد آمادگی کامل سوری‌ها در استقبال از آن‌ها بوده اند، اما زمانی که این شرکت‌ها به کشور خود بازگشته اند سفیر امریکا با آن‌ها تماس گرفته و آن‌ها را تهدید کرده است.
سفیر امریکا به این شرکت‌ها گفته است در صورتی که آن‌ها در سوریه فعالیت کنند این شرکت‌ها در لیست تحریم‌های امریکا قرار خواهند گرفت. این همان شرایطی است که در لبنان نیز حاکم است. در صورتی که زمینه برای حضور شرکت‌های لبنانی در سوریه فراهم شود اقتصاد لبنان به اندازه ده‌ها سال رشد خواهد کرد. فشار مستمر به لبنان در موضوع امنیتی یکی از موضوعات دیگری است که شرایط را وخیم کرده است. اگر کسی بخواهد در لبنان سرمایه گذاری کند علاوه بر این که به تحریم شدن تهدید می‌شود دائما به او گفته می‌شود که لبنان کشوری ناامن است. طبعا این مساله دروغ است. این دروغی امریکایی است.
برادران و خواهران لبنانی به روزنامه‌ها و پایگاه‌های اینترنتی مراجعه کنید (و حوادث امریکا را رصد کنید) بخدا قسم کشور لبنان از لحاظ امنیت از هر یک از ایالت‌های امریکا امن‌تر است. لبنان از واشنگتن نیز امن‌تر است. شما به آمار و ارقام مراجعه کنید شما ببینید آمار مربوط به قتل، زخمی ها، درگیری‌های مسلحانه، سرقت و ربوده شدن در امریکا و لبنان را ببینید تا بدانید که لبنان از همه ایالت‌های امریکا امن‌تر است. اما با این وجود امریکا سیاست ایجاد ترس و وحشت را در پیش گرفته است تا کشور‌های جهان به لبنان نیایند و دراین کشور سرمایه گذاری نکنند.
تحریم‌ها شمشیری دو لبه است. رئیس بانک مرکزی نیز درباره تحریم‌های امریکا گفته است که تحریم‌ها تاثیر منفی بر شرایط اقتصادی لبنان گذاشته است. تحریم‌ها پیامد‌های بدی روی بانک‌های لبنان داشته است، اما مسئول این شرایط حزب الله است؟ ما بانک‌ها را تحت فشار قرار داده ایم؟ ما حزب الله اصلا کاری به بانک‌ها نداریم ما نمی‌خواهیم بانک‌ها را اشغال کنیم. هر روز یک مسئول امریکا از وزارت خارجه تا خزانه داری امریکا که به دنبال غارت بانک‌های لبنانی هستند در این باره اظهار نظر می‌کنند. چه کسی به ورود یا خروج ارز و سرمایه به لبنان یا از لبنان تشویق می‌کند قطعا این امریکاست که این شرایط را برای لبنان به وجود آورده است طبیعتا در چنین شرایطی چه کسی حاضر است در لبنان سرمایه گذاری کند.
امریکایی‌ها می‌گویند هدف تحریم‌های ما حزب الله است ما روز اول گفتیم تحریم‌ها را بردارید ثروت و دارایی‌های حزب الله در بانک نیست. اما در مورد اینکه ثروت‌های ما کجاست صحبت می‌کنیم همه دنیا می‌دانند که ثروت‌های ما کجاست. بنابراین تحریم‌ها بر بخش بانکی، تحریم علیه لبنان و مردم لبنان است؛ این تحریم‌ها مقاومت را تحت فشار نمی‌گذارد. تحریم‌های بانکی وضع شده علیه بانک‌های لبنان به منظور ایجاد فتنه بین مردم لبنان است تا در لبنان جنگ داخلی رخ دهد.
مردم لبنان را تحریک می‌کنند و می‌گویند حزب الله مسئول این شرایط است، اما واقعا چه کسی مانع گردش چرخه اقتصاد در کشور شده است. دوستان لبنان را تحت فشار قرار می‌دهند و آن‌ها را می‌ترسانند. دوستان لبنان به دلیل سیاست‌های امریکا نمی‌توانند در این کشور فعالیت اقتصادی داشته باشند. مساله ارزی و تبدیل دلار یکی از مشکلات کشور است. اگر ما به سوی گرفتن وام پیش برویم مشکلات ما روز به روز بیشتر می‌شود ما دولتی می‌خواهیم که بخش کشاورزی و صنعتی را فعال کند.
امروز که من با شما صحبت می‌کنم فرصتی تاریخی برای مردم لبنان به وجود آمده است. این شرایط فرصت بسیاری خوبی برای کشاورزان و صنعتگران لبنانی است، اما این فرصت چیست؟ این فرصت عراق است. چرا که عراق کشوری بزرگ و ثروتمند است و مردم عراق نیز مردم لبنان را دوست دارند علاوه بر این رابطه بین لبنان و عراق نیز بسیار خوب است بنابراین مشکل کجاست کسی می‌داند که چگونه می‌توان تولیدات کشاورزی لبنان به عراق صادر شود؟ چگونه می‌توان محصولات صنعتی لبنان به عراق صادر شود؟ بازار عراق گنجایش ده‌ها و صد‌ها برابر تولیدات کشاورزی و صنعتی لبنان را دارد. این مساله چه آثاری خواهد داشت؟
در صورت تحقق این امر، کشاورزی و صنعت در سراسر لبنان رونق پیدا خواهد کرد. علاوه بر این صادرات به عراق موجب راه اندازی صنایع جدید خواهد شد و همه این‌ها موجب می‌شود که فرصت‌های شغلی بیشتری ایجاد شود، اما همه این‌ها به چه دلیل متوقف شده است؟ ما برای این تبادل تجاری با عراق نه نیاز به کشتی داریم و نه نیاز به هواپیما. ما از راه خشکی می‌توانیم محصولات خود را به عراق صادر کنیم، اما این اقدام تنها به یک دلیل متوقف شده است چراکه این اقدام نیازمند بازگشایی گذرگاه‌ها بین لبنان سوریه و عراق است، امریکایی‌ها شبانه روز در تلاشند که گذرگاه بوکمال بازگشایی نشود و این مساله نیز یکی دیگر از دلایل خشم امریکا از عادل عبد المهدی است چرا که او اقدام به بازگشایی گذرگاه بوکمال با سوریه کرد.
امریکا از هیچ ابزار فشاری برای بسته ماندن گذرگاه بوکمال فروگذاری نکرد امریکا در این موضوع حتی به تهدید نیز روی آورد، اما تصمیم حاکمیت عراق بر این بود که گذرگاه بوکمال بازگشایی شود. اما دلیل دروغ امریکایی‌ها برای بسته ماندن گذرگاه بوکمال این بود که بازگشایی این گذرگاه یعنی ارسال موشک به لبنان، این در حالی است که ما بار‌ها اعلام کرده ایم که ما نیازی به واردات موشک از گذرگاه بوکمال نداریم و اصلا ما بیش از نیاز خود موشک داریم؛ بنابراین ادعای امریکایی‌ها دروغ است.
امریکایی‌ها می‌دانند اگر گذرگاه بوکمال باز شود اقتصاد سوریه احیا خواهد شد آن‌ها می‌دانند با بازگشایی این گذرگاه، کشاوزی و صنعت در سوریه رونق پیدا خواهد کرد چرا که بازار گسترده عراق به روی سوریه باز خواهد شد. امریکایی‌ها می‌دانند که در صورت بازگشایی گذرگاه بوکمال اقتصاد لبنان رونق خواهد گرفت و در این صورت لبنان نیاز به وام نخواهد داشت و کسی نمیتواند به ما لطف کند و یا بر ما منت بگذارد.
باید هیئتی دولتی رسما به سوریه برود و با دولت سوریه درباره کاهش مالیات و فراهم آوردن زمینه برای صادرات و واردات محصولات از گذرگاه‌های مختلف از جمله گذرگاه بوکمال توافق کند البته من می‌دانم بعد از این صحبت‌های من، فشار‌های امریکا بیشتر می‌شود، اما چاره‌ای نیست مردم باید شرایط را بدانند. باید شرایط به گونه‌ای باشد که کشاورزان و صنعتگران لبنانی به سودی معقول و منطقی محصولات خود صادر کنند در این صورت زندگی جریان پیدا خواهد کرد؛ در این صورت رودی از خیرات بین لبنان و عراق باز می‌شود. مردم عراق دوستدار مردم لبنان هستند. زمینه فراهم است و فقط باید با دولت سوریه گفتگو شود.
ممکن است کسی به من بگوید سید روابط شما با سوریه خوب است به این دلیل است که این صحبت را مطرح می‌کنید. شما اگر می‌خواهید کشور را نجات دهید نباید از روش غلط حمایت کنید. چون می‌خواهیم کشورمان را نجات دهیم باید به سوریه توجه ویژه‌ای داشته باشیم. نجات کشور با وام گرفتن‌ها و قرض‌های پی درپی تحقق نخواهد یافت بلکه کشور با به حرکت در آمدن چرخه تولید و بازاریابی محصولات امکان پذیر خواهد بود در این صورت کشور نجات پیدا می‌کند.
امریکا ارتباط دولت لبنان با سوریه را در این دولت و دولت‌های قبل ممنوع کرد. این دولت را دولت حزب الله نام گذاری کردند بخدا قسم اگر این دولت، دولت حزب الله بود اولین اقدامی که انجام می‌داد ارتباط با سوریه بود. امریکایی‌ها نمی‌خواهند محصولات کشاورزی، صنعتی صادر شوند و نمی‌خواهند که ثروت و سرمایه وارد لبنان شود امریکایی‌ها نمی‌خواهند کسی در لبنان سرمایه گذاری کند آن‌ها نمی‌خواهند چین، ایران، روسیه در لبنان سرمایه گذاری کنند. به همین دلیل است که من در سخنرانی قبل خود تاکید کردم که ما دولتی با حاکمیت مستقل می‌خواهیم یعنی اینکه این دولت به منافع ملی لبنان توجه کند و این شجاعت را داشته باشد که به امریکا بگوید این موضع شما مخالف منافع ملی ماست.
همه لبنانی‌ها در حوزه نفت و گاز آرزو‌ها و درخواست‌هایی دارند در این بخش چه کسی جز مردم لبنان رنج می‌برند. در مساله ترسیم مرزها، امریکا بر شروط اسرائیل پافشاری کرد همه این‌ها شواهدی بود که من بیان کردم، اما اکنون می‌خواهم با یک تیر دو نشان بزنم من می‌گویم این‌ها برخی از راهکار‌هایی است که می‌تواند کشور را از شرایط کنونی خارج کند. از طرف دیگر نیز روشن شد که امریکا مسئول این شرایط است. موضوعاتی که بیان شد درد‌ها ورنج‌هایی است که مردم لبنان سال‌ها از آن رنج می‌برند، اما مردم امروز لبنان آگاه هستند مردم لبنان می‌خواهند تصمیم بزرگی بگیرند.
اینکه پمپئو درباره عراق چه گفته است را برداران عراقی به او پاسخ می‌دهند، اما او درباره لبنان گفته است که ما باید از مردم لبنان حمایت کنیم تا از فسادی که ایران به لبنان آورده است رهایی یابند. این وقاحت عجیب است این افترا، دروغ و ظلم بسیار عجیب است کدام فساد را ایران در لبنان آورده است؟ آقای پمپئو و دوستان پمپئو بگویند کدام فساد را ایران در لبنان مرتکب شده است؟ اگر افراد فاسدی در لبنان باشند که طبیعتا هستند اغلب آن‌ها از دوستان و همپیمانان شما هستند.
پمپئو گفته است ما باید از مردم لبنان حمایت کنیم تا از نفوذ مردم ایران رهایی یابند! من در روز شنبه روز اربعین امام حسین (ع) به تظاهرکنندگان و معترضان که اغلب آن‌ها صادق هستند و مطالبات به حقی دارند و ما برای آن‌ها احترام قائلیم، گفتم مراقب کسانی که قصد موج سواری دارند باشید. برخی در تظاهرات حرفی از درد و رنج، گرسنگی، مبارزه با فساد و اموال غارت شده مردم نمی‌زنند و از نفوذ ایران سخن می‌گویند.
شما ببینید نفوذ ایران در لبنان چگونه است اگر امکان دارد از انگلیسی به عربی ترجمه کنید و توضیح دهید که نفوذ ایران در لبنان چگونه است. نفوذ ایران دربخش بانکی، اگر یک بانک لبنان با یک ایرانی ارتباط دارد آن بانک را تحریم کنید. نفوذ ایران در ارتش لبنان، ارتش لبنان که نمی‌تواند هیچ کمکی از ایران دریافت کند. نفوذ ایران در بخش نفت و گاز و شرکت ها، نفوذ ایران در نیرو‌های امنیتی داخلی لبنان، نفوذ ایران در چه چیزی؟ نفوذ ایران کجا و در چه بخش از لبنان است.
بله نفوذ ایران در لبنان یعنی مقاومت. به نظر من، منظور پمپئو و دوستان او از نفود ایران در لبنان مقاومت است. امریکایی‌ها می‌خواهند که لبنان از مقاومت دست بردارد، اما اگر لبنان می‌تواند از خود حمایت کند اگر لبنان می‌تواند از منابع نفت وگاز خود دفاع کند؛ اگر لبنان می‌تواند از وطن خود دفاع کند و سرزمین‌ها اشغالی را باز پس گیرد و کرامت، شرافت، حاکمیت و امنیت خود را حفظ کند و اینکه لبنان جزئی اصلی در معادلات منطقه است بخاطر مقاومت است، اما امریکا می‌خواهد مقاومت را از شما بگیرد و دست شما خالی شود.
بنابراین در این مرحله مردم لبنان باید همه عناصر قدرت را برای خود حفظ کند؛ مردم باید وحدت خود را حفظ کنند و اجازه تجزیه و چند بخشی شدن و آشوب و جنگ داخلی را ندهند. مردم لبنان باید به طور جدی درباره منافع ملی فکرکنند مردم باید به مسائلی که آن‌ها را در تنگنا‌های مالی و اقتصادی و بحران معیشتی قرار داده فکر کنند. همه مسائل با گفتگو، همکاری و با بریدن دست فاسدان قابل حل شدن است. مقاومت نیز به طور ویژه در این مرحله باید آگاهی، درک و بصیرت داشته باشد. امروز در روز شهید، ما با شهدای بزرگوار عهد می‌ببندیم که از عزت و همه آنچه که شهدا با خون خود به ما دادند محافظت کنیم. ما قومی هستیم که به شهدا، مردم، امت، مقدسات خود با همه سختی‌ها و هرچقدر که نیاز به فداکاری باشد وفاداریم.
دبیر کل حزب الله لبنان در پایان، خاطرنشان کرد: ما قومی هستیم که تسلیم نمی‌شویم و تا زمانی که پرچم خود را ان شاالله بر فراز بالاترین قله‌ها به اهتزاز درنیاوریم میدان را ترک نخواهیم کرد.

انتهای پیام
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده