سه‌شنبه, ۰۲ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۲۰
فرمانده (سرتیم) تفحص شهدای منا در گفتگو با نوید شاهد گفت: در طول یک ماه جستجو در سردخانه های سعودی حدود «چهارصد» پیکر شهدایمان را شناسایی کردیم. در این کار مهم «توسل» بود، ما ابتدای کار دعا می خواندیم.وقتی ما شهید روحانی یا مداح یا قاری قرآنی را پیدا می کردیم، آنها را قسم می دادیم که کمک مان کنند که بغل دستی شان را نیز پیدا کنیم.
ناگفته هایی از یک ماه جستجو در سردخانه های سعودی برای شناسایی پیکرشهدا


نوید شاهد: روز سه شنبه مسئولان سردخانه برگه ای را برای امضاء به من دادند. به طرف سعودی اعلام کردم این برگه چیست؟ و وقتی برگه را خواندند؛ متوجه شدم که در این برگه نوشته: «موافقت خودمان را با دفن پیکرها اعلام می کنیم». اگر این برگه را امضا می کردم یعنی با دفن تمامی پیکرهای شهدا موافقت کرده بودم... با محمود شرافتی مسئول بازرسی و رسیدگی به شکایات سازمان حج و زیارت و «آزاده سرافزار سالهای دفاع مقدس» در آستانه دومین سالروز فاجعه منا به گفتگو پرداخته ایم.آنچه می خوانید؛ روایت سرتیم تفحص شهدای منا است که برای نخستین بار در شاهد یاران روایت می شود.

جناب آقای شرافتی در ابتدا و به اختصار از حج تمتع سال 94 بفرمایید:

حج سال 94 حج خوبی بود. برنامه ریزی شده بود. تدابیر خوبی اندیشیده شده بود. همه مسئولین بخصوص بعثه مقام معظم رهبری و سازمان حج و زیارت اتفاق نظر داشتند که حج 94 حج بسیار خوبی است تا بعد از عرفات، به سمت مشعر همه چیز طبق روال و با نظم معروف حجاج ایرانی در مدینه و مکه در جریان بود. آن سال 80 درصد نیروهای سازمان مُحِرم نبودند و این باعث سرعت نیروهای ما در امدادرسانی به حجاج می شد.

این اتفاق نظر تا کجا ادامه داشت؟

متاسفانه فقط تا روز واقعه تلخ جرثقیل در مسجد الحرام، که به دلیل بی دقتی، بی کفایتی و بی احتیاطی و عدم نکات ایمنی اتفاق افتاد و منجر به شهادت سیزده نفر از عزیزان هم وطن مان شد. من مسئول بازرسی و ارزشیابی سازمان حج و زیارت در عربستان بودم. آن روز در مسجدالحرام حضور نداشتم، روز بعد از حادثه اولین ستاد بحران ما تشکیل شد و فردای آن روز به اتفاق هیأت پزشکی برای اولین بار پای مان به سردخانه های عربستان باز شد و در کمتر از یک روز همه شهدای ایرانی شناسایی شدند. بعد از آن واقعه تلخ ایام تشریق فرارسید. حجاج روز هشتم و نهم به سمت عرفات عازم شدند، در روز دهم منا بودند. صبح روز بعد هم که برای رمی جمرات عازم شدند.

عده ای این مساله را مطرح می کنند که عدم اطلاع کافی زائران و مسئولین کاروان های ایرانی از مسیرهای عبور در منا زمینه ساز فاجعه شد. نظرتان چیست؟

این گونه نیست. زائران و مدیران کاروان ها و روحانیون کاروان ها از قبل آموزش دیده بودند. ما در آن سال 450 کاروان داشتیم. از طرف سعودی ها به صورت کتبی و ابلاغیه ای عبور و مرور نداشتیم. هر سال هم به همین روال بود. حاجیان ما از شب قبل و بعد بیتوته در مشعرالحرام سعی می کردند صبح زود روز عید قربان قبل از طلوع آفتاب وارد منا شوند. زمان استقرار آنها در منا یک ساعتی طول می کشید و بعد به سمت جمرات حرکت کرده وبعد از رمی و قربانی و حلق و تقصیر از احرام خارج می شدند. از قبل هم خیابانهای« سوق العرب» و «جوهره» و دیگر خیابان هایی که از آنها رفت و آمد می شد، مشخص بود.


در راه بازگشت از رمی جمرات متوجه فاجعه شدم. دوستانی که در صحنه بودند هم بلافاصله تماس گرفتند. بعد طلوع آفتاب در خیابان 204 هنگامی که زائرین آفریقایی در حال برگشت بودند، جمعیت ها به هم برخورد می کنند. خیلی از زائرین در همان ابتدا در گرما از خفگی به شهادت رسیدند. در ساعت اول هنوز عمق حادثه مشخص نشده بود و آرام آرام خبر حادثه پیچید و مشخص شد چه اتفاقی افتاده است.


خودتان از کدام مسیر رفتید؟

من به اتفاق 7-8 نفر از دوستان در مسیر بودیم. پلیس های سعودی ما را به سمت خیابان 204 سوق دادند. زمانی که با سیل جمعیت مواجه شدیم از طریق یکی از خیابان های فرعی به مسیر دیگری رفتیم و رمی جمرات را انجام دادیم.

چه زمانی از بروز فاجعه باخبر شدید؟

در راه بازگشت متوجه شدم. دوستانی که در صحنه بودند هم بلافاصله تماس گرفتند. بعد طلوع آفتاب در خیابان 204 هنگامی که زائرین آفریقایی در حال برگشت بودند، جمعیت ها به هم برخورد می کنند. خیلی از زائرین در همان ابتدا در گرما از خفگی به شهادت رسیدند. در ساعت اول هنوز عمق حادثه مشخص نشده بود و آرام آرام خبر حادثه پیچید و مشخص شد چه اتفاقی افتاد. اینجا بود که عیدمان تلخ شد و یک غم شدیدی کاروان های ایرانی را فراگرفت. بلافاصله به خیابان کناری 204 رفتم. تعدادی از بچه های سازمان و بعثه با پوشیدن لباس های امداد به سرصحنه رفتند و توانستند چندین نفر را هم نجات بدهند و شناسایی کنند. اما زمانی که ارتش سعودی وارد شد، محدودیت ها شدیدتر شد و دیگر اجازه فعالیت ندادند.

ارتش سعودی چه زمان وارد شد؟

تقریبا ظهر شده بود. تا قبل از ظهر بچه های ما یک مقداری آزادتر بودند و بعد سراسر منطقه به کنترل ارتش سعودی درآمد. چیزی مثل حکومت نظامی.


ناگفته هایی از یک ماه جستجو در سردخانه های سعودی برای شناسایی پیکرشهدا

در چادرهای زائران ایرانی چه می گذشت؟

خانواده ها منتظر بودند و نگران، به خصوص همسران شهدا. حاجی ها به چادرشان مراجعه نکرده بودند و دلهره و دلواپسی در بین زائرین، مسئولین و خانواده های آنان لحظه به لحظه بیشتر می شد . نگرانی ها آرام آرام داشت به یقین تبدیل می شد و شب تلخی در انتظار همه ما بود. خانواده شهدا به هر چادری مراجعه می کردند و به دنبال نشانی از همسر، پدر و یا فرزندشان می گشتند. در آن سه شب آقایان اوحدی و قاضی عسگر به میان چادرهای شهدا می رفتند.

جستجو برای یافتن گمشدگان چگونه شروع شد؟

همانطور که گفتم؛ اکثر نیروهای سازمان مُحِرم نبودند. بنابراین راحت تر می توانستند به اطراف بروند و جست و جو کردند. از ابتدا هم آقای حمید محمدی معاون وقت سازمان رئیس عملیات میدانی بودند و از فردای آن روز سازمان بعثه و مسئولین بعثه کمیته ای به نام «کمیته اطلاعات» تشکیل دادند و آمار و تعداد مفقودین را جمع کردند. تعداد شهدا، کاروان ها و هر اطلاعاتی که برای شناسایی به کار می آمد .مسئولیت کمیته اطلاعات با آقای «محمد آزاد»؛ معاون توسعه و برنامه و پیگیری سازمان حج بود. این کمیته کارش را شروع کرد و بعدها خیلی پیشرفت کرد و خیلی هم کمک حال تیم تفحص شد. یک روز بعد هم اسامی همه کسانی که بعد از حادثه به کاروان ها برنگشته بودند، مشخص شد.

روز یازدهم ذی حجه در منا جلسه شورای سازمان و بعثه برگزار شد و من «مسئول تفحص شهدا» انتخاب شدم. در آنجا به خدا توکل کردم و از ائمه اطهار (ع) کمک گرفتم و از همان شب شروع به کار کردم. یک تیم هفت نفره تشکیل دادیم. شش نفر از عزیزان سازمان و بعثه که آقایان دانشیار، مرزانی، بهبودی، کوزه گران، شهریاری و قانع بودند و فردای آن روز به مکه رفتیم.

40 -50 پنجاه نفری را قبل از اینکه ما برسیم دفن کرده بودند. حتی جواب سلام ما را هم نمی دادند . رفتن به شهرهای دیگر هم خیلی سخت و وقت گیر بود. تا روز یکشنبه که هیئت ایرانی به عربستان آمد. ما بیش از 100 پیکر شهید را شناسایی کرده بودیم ولی عربستان آنها را تحویل نمی داد

پیکرهای شهدا را چگونه شناسایی می کردید؟ سعودی ها در این زمینه چگونه برخورد می کرد؟

جستجو با عکس شهدا شروع کردیم و کمیته اطلاعات هم مدام عکس و نشانه های دیگر شهدا را می داد. میان جنازه ها و در سردخانه ها می گشتیم و عکس ها را با اجساد تطبیق می دادیم . سعودی ها روزها اول تدابیر امنیتی شدیدی را برقرار کرده بودند. و اجازه ورود کسی را نمی دادند.40-50 پنجاه نفری را قبل از اینکه ما برسیم دفن کرده بودند. حتی جواب سلام ما را هم نمی دادند . رفتن به شهرهای دیگر هم خیلی سخت و وقت گیر بود. تا روز یکشنبه که هیئت ایرانی به عربستان آمد. ما بیش از 100 پیکر شهید را شناسایی کرده بودیم ولی عربستان آنها را تحویل نمی داد. روز سه شنبه مسئولان سردخانه برگه ای را برای امضاء به من دادند. به طرف سعودی اعلام کردم این برگه چیست و وقتی برگه را خواندند متوجه شدم که در این برگه نوشته؛ "موافقت خودمان را با دفن پیکرها اعلام می کنیم". اگر این برگه را امضا می کردم یعنی با دفن تمامی پیکرهای شهدا موافقت کرده بودیم. نپذیرفتم و به مسئولان سردخانه اعلام کردم که ما می خواهیم اجساد را به کشورمان بازگردانیم. نقشه شان بهم خورد و بسیار عصبانی شدند. ما هم به بعثه برگشتیم. آن روز کار ما بسیار محدودشد.

پس کار تیم تفحص برای شناسایی اجساد شهدا چه زمانی سرعت گرفت؟

چهارشنبه بعد الظهر (یک هفته بعد از فاجعه) به محض اینکه خبر نهیب حضرت آقا (رهبر انقلاب) به سعودی ها درباره پیکر شهدا رسید صحنه عوض شد. مسئولین سعودی درخواست جلسه دادند و همان شب جلسه ای با حضور مسئول امنیت منا و خالد الفالح وزیر بهداشت عربستان و رئیس سردخانه معیصم و مکه تشکیل شد. بالاخره نهیت محکم حضرت آقا سعودی ها را به خط کرد و در آن جلسه مقرر شد که بلافاصله ما شروع به تفحص شهدا کنیم و از آن روزی که برنامه تفحص ما شروع شد، سی روز طول کشید.

برای تفحص پیکر شهدا چه می کردید و با چه مشکلاتی مواجه بودید؟

مجوز گرفته بودیم، ولی کار خیلی سخت بود. اجازه استفاده از موبایل نداشتیم و ساعت ها ما را تفتیش می کردند. شب ها کارمان شروع می شد. دائم بین جده و مکه در رفت و آمد بودیم. در آن یک ماه بیش از 4هزار جسد دیدیم . در سردخانه ی معیصم که حدود نهصد کشو جسد و چهار سوله پر داشت. اجساد روی هم افتاده بود. حدود 12 کانتینر پر از کیسه های اجساد حجاج روی هم قرار داشت. 10 تا 12 تا کانیتر دیگر هم در بیابانهای اطراف عرفات و دیگر بود. وضع بسیار ناهنجاری بود و منطقه را بوی شدیدی گرفته بود. خونابه داخل اجساد در حال خارج شدن بود.

در طول یک ماه حدود «چهارصد» جنازه ایرانی را ما شناسایی کردیم. ما همه اجساد در سوله ها، مکان های مختلف را می گشتیم تا بتوانیم شهدایمان را شناسایی کنیم. به عنوان مثال در بین پانصد جنازه را که می گشتیم 20 پیکر را پیدا می کردیم.

ناگفته هایی از یک ماه جستجو در سردخانه های سعودی برای شناسایی پیکرشهدا


چطور موفق می شدید پیکر ها را شناسایی کنید؟ تخصصی در این زمینه داشتید؟

یکی یکی اجساد را می دیدیم و با توسل و لطف الهی شناسایی می کردیم. چهره به چهره با توجه به عکس هایشان مقایسه می کردیم و اجساد را بیرون می کشیدیم. وقتی یک شماره یا اسمی پیدا می کردیم، می گفتیم که جستجو کنند و برایمان پیدایشان کنند. بیشتر از روی پرچم تشخیص می دادیم. فقط دنبال علامت بودیم مثلا کارت هتل و ... می گشتیم که این کارت برای کدام هتل است. یک خانمی بود که از گردنبدنش عکس گرفتیم فرستادیم که تشخیص بدهند. یک دفترچه دعا درآوردیم که یک شماره تلفن در زیرش نوشته شده بود، آن شماره تلفن را برای جستجو دادیم و متوجه شدیم که آن شماره تلفن برای یک زائر دیگر بوده که دو سال پیش به حج آمده و آن زائر این دفترچه را به این زائری داده که امسال آمده، که بلافاصله زائر را شناسایی کردیم.

سعودی ها از این اطلاعات ما متعجب شده بودند. ما عکس، مشخصات، گذرنامه، کدملی، اسم و فامیل، استان، تلفن، کاروان هر چهارصد نفر را همراه با عکس هایشان فراهم به ما داده بود. در تشخیص اجساد ما به علامت های پیکر ها مانند انگشتر، زخم، ماه گرفتگی هم توجه می کردیم.

شرایط روحی تیم تفحص در آن شرایط سخت و دشوار چگونه بود؟

در این کار مهم «توسل» بود، ما ابتدای کار دعا می خواندیم. کل تیم تفحص برای این کار با اخلاص زحمت کشیدند. توجه داشتیم که حضرت آقا گفته بودند که اینها «پیکرها مطهر» هستند لذا ما اعتقاد داشتیم که در تجسس اتفاقی برایمان نمی افتد و دچار هیچ مریضی ای نمی شویم. و الحمدلله نشدیم. (بعضی ها واهمه داشتند). وقتی ما شهید روحانی یا مداح یا قاری قرآنی را پیدا می کردیم، آنها را قسم می دادیم که کمک مان کنند که بغل دستی شان را نیز پیدا کنیم. همه مسائل شرعی را نیز در مورد پیکرها رعایت می کردیم و ذکر می گفتیم. بدون اطلاعات و مهارت قبلی اجساد را شناسایی می کردیم. این اتفاق تجربه ی اولیه بود . ما بدون ذکر و بدون وضو برای تفحص نمی رفتیم و بدون ذکر یازهرا س و دعای فرج و صلوات تفحص نمی کردیم.

- اسامی کامل تیم تفحص شهدای منا را بفرمایید:

گروه تیم تفحص: آقای مجید مرزانی- آقای مرتضی قانع- آقای جواد دانشیار- آقای محمدباقر شهریاری- آقای محمدرضا بهبودی- آقای سعید کوزه گران

روزانه چند ساعت کار می کردید؟ برنامه کاری تان چگونه بود؟

بعضی روزها 18 ساعت و بعضی روزها هم 5 یا ده ساعت کار می کردیم. بعضی شب ها از 8 شب شروع می شد تا 6 شب ادامه داشت.در تفحص ما ماسک و دستکش معمولی می پوشیدیم . اما در جده ما لباس هایی مخصوصی برای تفحص داشتیم. برای تشخیص پیکرها دو نفر را برای شناسایی چهره ها، دو نفر برای نوشتن اطلاعات، دونفر هم برای چک کردن دوباره قرار داده بودم و خودم نفر آخر برای دادن نظر قطعی می رفتم. در جده سردخانه ای به نام «محجر» بود که چهارصدپنجاه کشویی داشت که برای شناسایی تک تک آنها مجوز گرفته بودیم.

در پایان اگر مطالب هست بفرمایید:

به لطف الهی ما تنها کشوری بودیم که جنازه های شهدایش با عزت و با هواپیمای اختصاصی برگشت . در سردخانه ها ما با خانواده های حجاج دیگر کشور ها برخورد می کردیم. که هیچ مسئولی از کشورشان کاری نمی کرد و اصلا نمی توانست بکند. سعودی ها نه اطلاعاتی به آنها می دادند و نشان مزارشان را می گفتند.

دوباره تاکید می کنم اگر نهیب مقتدرانه رهبرمعظم انقلاب نبود حتی پیکر یک شهید منا نیز تحویل ایران داده نمی شد. پادشاه عربستان دستور به دفن اجساد داده بود و هنگام شناسایی اجساد در مقابل تقاضای بازگشت اجساد به ایران باید نامه دفن را امضاء می کردیم و کار تمام شده بود.

نوید شاهد

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده