خاطره
اکثر اوقات نمازصبح به مسجد می رفت . همیشه مقداری پول باخودش می بردوبه صندوق مسجد محل که ازطریق این صندوق به نیازمندان به صورت وام کمک می کردند،واریزمی کردواین کار را تا روزی که به شهادت رسید ادامه داد.
نوید شاهد کردستان:

شهید معظم ؛ جمال امینی


سادگی و یکرنگی را از محیط ساده روستا و از روستا نشینان سخت کوش به ارث برده بود. صداقت،صفا و مهربانی و خوش رویی از ویژگی های اخلاقی او بود . حتی به هنگام خستگی زیاد چهره اش دگرگون نمی شد . شاید به همین خاطربود که همه اورا دوست داشتند .

پدرش سعید و مادرش خدیجه نام داشت. از زمانی که در روستای «خوری آباد» دیده به جهان گشود طعم تلخ فقر و نداری را با تمام وجود درک کرد و وقتی که خود را شناخت در کنار پدر و سایر اعضای خانواده با کار های سخت در روستا دست و پنجه نرم کرد.

با فوت پدر،کار وی سنگین تر شد و می بایست بیشتر از گذشته تلاش کند . با وجود مشکلات و کاستی های زندگی ، هیچگاه از انجام فرائض دینی غافل نبود . در نماز های جمعه و جماعت حضور فعال داشت.

چند سالی بود که در شهر بانه سکونت داشتند و با خانم نسرین رحیمی ازدواج کرد. مدت زیادی از زندگی مشترکشان نگذشته بود که در 15 خرداد سال 1363 در حالی که هنوز خستگی کار را به تن داشت مظلومانه قلب رئوف و مهربانش بر اثر اصابت ترکش هواپیماهای دشمن بعثی عراق از تپش افتاد و در سن 25 سالگی به مقام رفیع شهادت در راه خدا دست یافت و جاودانه شد.

سخت کار می کرد و هر موقع از کار بیرون فراغت می یافت و به منزل برمی گشت در انجام کارهای منزل هم به من کمک می کرد.گاهی می گفتم تو خسته ای لازم نیست به من کمک کنید در جواب لبخندی می زد و می گفت: من وظیفه ام را انجام می دهم.

کمک به نیازمندان

اکثر اوقات نمازصبح به مسجد می رفت . همیشه مقداری پول باخودش می بردوبه صندوق مسجد محل که ازطریق این صندوق به نیازمندان به صورت وام کمک می کردند،واریزمی کردواین کار را تا روزی که به شهادت رسید ادامه داد. 1


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده