بارپروردگارا بر بنده ضعيف، تمامى كمال و لطف و كرامتت را بگستران و اين تشنه كام شوق را به جويبارهاى رحمت رهنمون ساز، و در ميان بهشت رضوانت منزل ده و مرا از درگاه خود محروم نفرما.
 خدایا بهترين شهادت را نصيبم گردان / تاملی در وصیت نامه طلبه شهید محمد جواد اختياردار

نوید شاهد فارس: شهيد محمد جواد اختياردار در یکم بهمن ماه 1343 در استهبان دیده به جهان گشود . شش ساله بود که در دبستان محقق مشغول تحصيل شد. پس از اتمام این دوره به مدرسه راهنمايي دکتر شريعتي رفت و با موفقيت تمام دروس را با نمرات خوب به اتمام رساند و وارد مقطع دبيرستان شد. پس از چندی وارد حوزه علميه گرديد و در ابتدا به حوزه علميه امام صادق عليه السلام استهبان رفت. به مدت دو سال در اين حوزه مشغول تحصيل شد. محمد جواد در سال 1364 وارد حوزه علميه قم گرديد تا بتواند از اساتيد آنجا بهره هاي بيشتري ببرد و نيز در جوار بارگاه ملکوتی حضرت فاطمه معصومه (عليها سلام) که خيلي به ايشان ارادت داشت جنبه معنوي خويش را تکميل نمايد .

با آغاز جنگ تحمیلی خود را به جبهه رساند در آنجا علاوه بر کارهاي رزمي تبليغات اسلامي را شروع کرد و برادران رزمنده را با مسائل اسلامي آشنا مي نمود. هنگامي که به پشت جبهه بر مي گشت با تلاش فراوان مشغول درس و تبادل نظر می شد و در راه ابلاغ احکام اسلامي تلاش می کرد .

او در عمليات کربلاي 4 شرکت کرد و سرانجام در هفتم بهمن ماه 1365 در عملیات کربلای 5 به آرزوي خود رسيد و شربت گواراي شهادت را نوشيد و جسم مطهرش حدود يک ماه در بيابانهاي کربلاي ايران به جا مي ماند .


(متن وصیت نامه)

بسم الله الرحمن الرحيم
اللهم أنطقى بالهدى و الهمنى التقوى و وفقنى للتى هى أزكى و استعملنى بما هو أرضى.
سپاس خدايى را كه مبدأ هر موجودى است، مرجع همه اشياء است، خدايى كه چشم موجودات عاجز از روايتش در دنيا و آخرت هستند. و وصف‌كنندگان از عهده وصفش برنيايند. خدايى كه (يا من دل على ذاته بذاته) مى‌باشد كه اين سخن را امام حسين(ع) فرمود. آرى بايد خود ثناگوى ذات قدسيه خود باشد و هو فوق ما يصفه الواصفون مى‌باشد. به قدرت و توانايى خود آفريدگان را خلق نمود و همگى را به تسبيح خود امر نمود . «و إن من شى‌ء إلا يسبح بحمده و لكن لا تفقهون تسبيحهم».

پروردگارا درود بى‌نهايت خويش را نثار حضرت رسول اكرم(ص) كن. چرا كه بر وحى و پيغام تو درستكار بود و برانگيخته تو از مخلوقات و رفيق و شفيق تو از بندگان. و سرانجام در دعوت تا با اقربا دشمنى نموده و مرسل وحى الهى بود كه «تبت يدا أبى لهب و تب» و براى رضا و خوشنوديت سختيها را متحمل و بردبارى در مقابل شدائد را اختيار نمود. بار خدايا به رنجى كه آن حضرت درباره تو بر جان خريد او را بهترين مقامها و درجات عطا فرما بحدى كه در رتبه و مرتبه او را همانندى نباشد.

بارالها ما را به توبه كه مايه خرسندى تو مى‌باشد موفق نما و ما را از صراطى كه خشونت و خشمت در آنست بازگردان. الهى ديده‌هايمان را از آنچه كه كراهت در آنست بازدار و در هنگام معصيت قدرت و توانايى گناه را از ما سلب گردان.

خداوندا: بندگان هنگامى كه در نيازها و وابستگي ها از مخلوقات و موجودات منصرف گردند، در نهايت به تو روی آورده  و پناه گيرند. خداوندا نعمت تو از روى كرم مى‌باشد و حال آنكه بخشش بندگان در برابر عوض است. اي آنكه نعماتش را به ازاء قيمت نفروشد و منت ننهد و اى آنكه دعاهاى بندگان او را عاجز نگرداند. خداوندا مرا بسوى تو و درگهت آرزويى است كه طاقت و توانائيم ، جنب و جوش و چالاكيم به آن نمى‌رسد. با الطاف خويش مرا متنبه و از غفلت و فراموشى آگاه ساز و از گناهانم درگذر و سرانجام مرا در جوار رحمت خويش برگير. الهى لا تكلنى على نفسى طرفة عين ابدا.

الها، معبودا «ربنا لا تزغ قلوبنا بعد إذ هديتنا و هب لنا من لدنك رحمة إنك أنت الوهاب»، رب إنى ظلمت نفسى فاغفر فإن لم تغفر لنكونن من الخاسرين.
چه كنم كه قلم و قلب و همه انديشه‌ام ناقص و قاصر و درمانده است. با اين حال چگونه ترا دريابم. وسيله‌اى جز توسل به نبى‌اكرم(ص) و بنت والاگهرشان و ائمه اطهار و حضرت معصومه(ع) چيزى نمى‌يابم. اى آنكه گناهكاران و گمراهان به جهت رحمت او فريادرسى مى‌طلبند. اى آنكه عفو تو از گناهانم بيشتر است و تمامى موجودات به او اميدوارند.

بارپروردگارا بر بنده ضعيف، تمامى كمال و لطف و كرامتت را بگستران و اين تشنه كام شوق را به جويبارهاى رحمت رهنمون ساز، و در ميان بهشت رضوانت منزل ده و مرا از درگاه خود محروم نفرما. خداوندا بعفو و بخشش با من معامله كن و مرا با انواع گناهانى كه مرتكب شده‌ام به حساب در مياور كه مقصر و مجرم خواهم شد. بلكه حساب را برمن آسان گير و عفوت را شامل حالم گردان و هرگز سر ضميرم را بر خلق نمودار مگردان و عيوب و زشتيهايم را آشكار مساز و اعمالم را به ميزان عدل مسنج و در پيش خلايق جرمم را فاش مساز.

خدايا درجه مرا به مقام رضوان خود شرافت بخش و كرامتهايى كه در حقم فرموده‌اى بحد كمال رسان و مرا در جنب و مسلك اصحاب يقين محشور گردان. خداوندا بهترين شهادت ها را نصيبم گردان آمين يا رب‌العالمين.

محبان الهى، هم‌اكنون كه خدا را دريافتيد و شناختيد، بر شما لازم آمد كه از او اطاعت نموده و ولايت فقيه را پذيرفته و به مرحله اجرا گذاريد و بدانيد كه هركسى مرگى و نقطه نهائى در جهان دارد و اعضاء و جوارح اوست كه خير و بد و شر و نيك اعمال دنيويش را در روز محشر بيان نموده و چگونگى جزئيات آنرا بازگو مى‌نمايند كه البته كلام پروردگار است كه: «اليوم نختم على أفواههم و تكلمنا أيديهم و تشهد أرجلهم بما كانوا يكسبون». و بدانيد كه برترين بنده نزد خدا آن است كه خداوند او را بر نفس اماره‌اش تسلط داده باشد و ياريش نموده باشد.

آرى «إن النفس لأمارة بالسوء إلا ما رحم ربى» و اندوه و حزن را براى تقرب و مقرب شدن به پروردگار خويشتن نموده پس سراج منور و رستگارى در قلبش فروزان گشته و در اين راه بساط ضيافت خويش را براى روز دميدن در صور اسرافيل از جهت خدمت به خدا و خلق مهيا ساخته. بلى سختى را بر خويشتن هموار كرده و بينا گشته. بسيار به ذكر خدا پرداخته و از سرچشمه شيرين و گواراى معرفت سيرآب گرديده و سرانجام نور يقين در دل او برتافته و براى رضاى خدا خود را در معركه و هولناكترين وادي ها قرار داده است. آرى اينانند بندگان راستين خداوند.

وقتى خلقت عالم به منظور لعب نباشد قهرا هدفى و غايتى دارد و آن غايت همان معاد است كه مستلزم نبوت و لوازم آن يعنى تأديب ظالمان ياغى و ستمكار است. چرا كه تأديب ظالمان مستلزم احياء حقوق مظلومين و محرومين است. اصولا زندگى هر كسى حياتى است امتحانى و آزمايشى و معلوم است كه بعد از هر امتحانى موقفى است كه در موقف نتيجه امتحان معلوم مى‌شود. پس براى هر صاحب‌حياتى مرگى است حتمى و بازگشتى است بسوى خداى سبحان تا در آن بازگشت درباره‌اش داورى شود.

خداى سبحان كه ملك و مالك همه عالم و تمام عالم رعيت و مملوك اوست بر انجام هر كارى قادر است و هر حكمى كه بخواهد مى‌تواند براند و اوست كه مختص چنين صفاتى است. خداى سبحان آدميان را چون انسان صغيرى كه در گهواره مى‌نهند و براى حيات و زندگى جهانى پرورش مى‌دهند، در گهواره خاكى جاى داد تا او تربيت كرده و براى زندگى شريف‌ترى بنام آخرت مهيا كند و نيز براى انسان در زمين راهها و جاده‌هاى بنا نهاد تا از اين جاده بگذرد. بدين معنا كه بين او و هدفش كه براى آن مقصود بوجود آمده و عبارت باشد از تقرب و دخول در كرامت راهى كه بايد بپيمايد چنانچه براى رسيدن به مقاصد دنيوى راههايى بايد طى گردد.
از خانواده محترم كه كمال احسان خويش را بر بنده تمام نمودند معذرت خواسته و همگى را به خداوند بزرگ مى‌سپارم و چون نتوانستم دينم را نسبت به شما ادا نمايم شرمنده هستم و از خدا مى‌خواهم كه ايشان را صبر عنايت فرمايد.
جواد اختيار دار
24/8/65

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی مرکز اسناد ایثارگران فارس



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده