زندگینامه شهید میرمحمدی
چهارشنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۴۲
شهید مرتضی ميرمحمدي يكم ارديبهشت 1346، در روستاي صدرآباد از توابع شهرستان اشكذر به دنيا آمد.به­ عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور يافت. بيست ­و پنجم دي 1366، با سمت تخريب‌چي در ماووت عراق بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد.

زسی

به گزارش «نوید شاهد یزد»،شهید مرتضی ميرمحمدي يكم ارديبهشت 1346، در روستاي صدرآباد از توابع شهرستان اشكذر به دنيا آمد. پدرش عباس، كشاورز بود و مادرش بمان­جان نام داشت. تا پايان دوره ابتدايي درس خواند. كارگر بنايي بود. به­ عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور يافت. بيست ­و پنجم دي 1366، با سمت تخريب‌چي در ماووت عراق بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد. مزار او در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.


پدرش هم نام حضرت ابوالفضل «عباس » بود . مرتضي سومين فرزندش بود كه در اول اردبيهشت 1346 و در روز عيد غديرخم روز ولايت برگزيده خدا علي مرتضي چشم به هستي گشود و پدر و مادرش اين تولد را به فال نيك گرفتند و نام مرتضي «راضي شده در درگاه الهي» را برايش انتخاب كردند . او در خانواده‌اي بدنيا آمد كه فقر و تنگدستي بر آنها غلبه كرده بود لذا پدر جهت كار و بدست آوردن مخارج زندگي به همراه خانواده به تهران مهاجرت كرد .پس از چند سال اقامت در تهران به زادگاهش صدرآباد بازگشت و دوره تحصيلي ابتدايي را با موفقيت طي كرد و تا دوم راهنمايي درس را ادامه داد . و با علاقه‌اي كه به كار بيشتر از تحصيل از خود نشان داد تا یاوري براي پدر باشد . دست از تحصيل كشيد و به كارگري پرداخت و پشتيباني براي پدر در تأمين مخارج زندگي شد .
شهيد مرتضي سخت كوش ، مردم دار ، مهربان و خوش برخورد بود . در طول زندگي تا زمان شهادت كسي صداي بلند او را نشنيد ، شيفتة خاندان آل ا... و مجالس سوگواري ابا عبدا... بود در ساعات بيكاري به ورزش و كمك به پدر و مادر مي‌پرداخت .هيچكس از اهالي صدرآباد حتي يكبار بي احترامي او را نديدند ، سر به زير و‌ آرام بود . درهر مجلس و محضري ساكت آن جمع بود ولي خنده رو و بشاش بود .در سال 64 پاي در راه خدمت مقدس سربازي گذاشت دوره آموزشي خود را در پادگان شهيد بهشتي يزد طي كرد و به جبهه‌هاي جنوب و غرب اعزام گرديد . در واحد تخريب تيپ پيروز الغدير خدمات بسياري انجام داد .
همرزمان شهيد بعد از شهادتش كه براي عرض تبريك و تسليت به پدر و مادرش آمده بودند . اين چنين گفتند : مرتضي بسيار شجاع و با شهامت بود ، در اكثر محورها و خطوط و خطرناك  ، پاكسازي  ميدان برايش يك كار عادّي بود حتّي نامبرده بعضي از وقت‌‌ها تا عمق جبهه تا نزديكي دشمن پيش مي‌رفت و با خونسردي وظيفه خود را انجام مي‌داد و برمي‌گشت چرا كه بر خدا توكّل مي‌كرد . يكي ديگر از همرزمانش مي‌گفت : مرتضي از فعّال ترين و زبده ترين نيروها در واحد خودش (تخريب) بود بعد از شهادتش همه متأثّر شديم ولي او لياقت شهادت را داشت خداوند او را به سوي خود بردو عمليّات بيت المقدّس 2 در سرماي جان سوز بهمن ماه در غرب كشور و تپه‌ها و قلل سربه فلك كشيده خطوط مرزي ماووت انجام شد ، شهيد ميرمحمّدي چون گذشته مأموريت خود را كه پاكسازي و باز كردن محور جهت انجام عمليّات بود انجام داد . در حال بازگشت به پشت جبهه در 25/10/66 گلولة توپي سفير عروج او از خاك به افلاك شد و با اصابت تركش به ناحية سرش جان خود را در راه دوست و پايداري اسلام و زنده ماندن نهضت حسيني تقديم كرد و پس از 6 روز در 1/11/66 جسم خونين و پاكش را در گلزار شهداي صدر آباد رستاق در دل خاك جاي دادند . و زندگي جاويد و پر افتخارش آغاز و مشمول رحمت و نعمتهاي الهي گرديد .

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده