شهید آذرماه
چهارشنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۲۸
شهید غلامرضا قاسمي­ دخت بيست و هشتم آبان 1336، در شهرستان ميبد به دنيا آمد.به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. سي فروردين 1363 بر اثر موج گرفتگي در طلائيه مجروح و بيست و هشتم آذر 1363، در بيمارستان ميبد بر اثر موج گرفتگي ناشي از جانبازي و ناراحتي اعصاب اقدام به خودسوختگي كرده و شهيد شد.
مرگ در راه خدا برای من از عسل شیرین تر است + دستنوشته شهید

به گزارش «نوید شاهدیزد»، شهید غلامرضا قاسمي­ دخت  بيست و هشتم آبان 1336، در شهرستان ميبد به دنيا آمد. پدرش ابوالقاسم، كشاورز بود و مادرش سكينه نام داشت. تا پايان دوره ابتدايي درس خواند. نانوايي مي‌كرد. نهم آذر 1359 ازدواج كرد و صاحب دو پسر و يك دختر شد. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. سي فروردين 1363 بر اثر موج گرفتگي در طلائيه مجروح و بيست و هشتم آذر 1363، در بيمارستان ميبد بر اثر موج گرفتگي ناشي از جانبازي و ناراحتي اعصاب اقدام به خودسوختگي كرده و شهيد شد. مزار او در گلزار شهداي محله يخدان زادگاهش واقع است

وصیت نامه شهید:

مرگ در راه خدا برای من از عسل شیرین تر است + دستنوشته شهید
مرگ در راه خدا برای من از عسل شیرین تر است + دستنوشته شهید

با سلام و درود فراوان بر امام زمان و نايب بر حقش امام خميني اين پير جماران و اين فرزند فاطمه زهرا که دنيا را به لرزه در آورد که تمام ابر قدرتها از او مي هراسند. من کوچکتر از آنم که براي شما مردم شريف ايران پيامي بفرستم ولي چون وظيفه دانستم چند کلمه اي براي شما صحبت کنم ، اي ملت شريف هرگز از امام روحانيون جدا نشويد که گله بدون چوپان مي شويد اگر امام و روحاني نبود شما هم نمي توانستي انقلابيان را بدنيا صادر کنيد ولي چون شما ملت شريف در صحنه حاضر بود انقلابتان بدنيا صادر کرديد و اميدوارم که شما مردم شريف ميبد در تمام تشييع جنازه ها و نماز جمعه با روحانيون همکاري نمائيد  و من هم به شما سربازاني که به سربازي مي رفته اند به شما عزيزان مي گويم که به سربازيتان برويد تا دشمن را از پا در آوريد و من هم وظيفه خود دانستم که به جبهه بيايم و در اين جنگ شرکت کنم و اگر سعادتي داشتم به مقام رفيع شهادت نايل گردم و مرگ در راه خدا براي من از عسل شيرين تر است.
اي پدر عزيز:
اگر من شهيد شدم نزد خداوند متعال گنهکار و روسياه هستم دستهاي مرا باز و بيرون از تابوت قرار بدهيد تا اين منافقين و دنيا پرستان بفهمند و بدانند که من با دست خالي از دنيا رفته ام و چشمهام را ببنديد تا اين کور دلان و قلب سياهان بدانند من با چشمي باز در اين راه که راه شهادت است پيموده ام و سلاح مرا برداريد و راه مرا ادامه دهيد .
اي کوردلان و اي منافقين بدانيد که هر چقدر گلهاي ما را پر پر کنيد گلهاي ديگري شکوفه مي شود و بجاي گلهاي پرپر شده براي اين مملکت خدايي کاري مي کنند و سفارش ديگر براي کارمندان اين دولت خدمت گذارم شما فقط در راه خدا و براي  خدا بايد کار بکنيد مثل زمان شاه ملعون پارتي بازي نکنيد .
پدر و مادر عزيز:
مبادا از خون من سوء استفاده بکنيد خدا ميداند که من قدمي که از خانه بيرون گذاشتم براي رضاي خدا و براي پيروزي اسلام به جبهه آمده ام به خانواده خودم سلام مي رسانم اگر شهادت نصيب من شد شما تنها مادر نيستي بلکه پدر محمد علي و محمد حسين و غيره ........ هستي و در آخر پيروزي اسلام و آزادي کربلا از خداوند يگانه خواستارم ، سلام من را به امام امت برسانيد و در آخر از کساني که مرا مي شناسند حلال بودي مي طلبم اگر کسي از من طلب دارد از پدرم بگيرد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده