خاطراتی از شهید « جمشید شمس الديني‌پور»؛
جمشید در خواب دیده بود: مادرجان ! امشب آقا امام زمان «عج» را خواب دیدم . اجازه دهید که یکی از پسرانتان در راه اسلام و دفاع از انقلاب ، شهید شود .
نوید شاهد کرمان، شهید « جمشید شمس الديني‌پور» پنجم ‌فروردين ‌1348، در روستاي‌ گنجان از توابع ‌شهرستان بافت چشم به جهان گشود. ایشان تا پايان مقطع كارداني درس‌خواند. معلم بود، به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. نوزدهم ‌دي ‌1365، در شلمچه بر اثر اصابت تركش به سر و پاها، شهيد شد. مزار وي در زادگاهش واقع است.
عشق به امام زمان(عج) و دفاع از انقلاب
در ادامه خاطراتی از شهید « جمشید شمس الديني‌پور» را مرور می کنیم:
***شهید عاشق جنگ و جبهه بود و همین که پایش به جبهه رسید دوست داشت بیشتر وقتش را در جبهه سپری کند به عنوان مبلغ به جبهه رفته بود ولی دوست داشت در عملیات ها شرکت کند و روحش پرواز می کرد که در عملیات کربلای 4 حضور داشته باشد . برای همین خبر داد که به مرخصی نمی آید و با تلاش زیادی کارت آموزشی را گرفت و اسم خود را بر روی آن نوشت و به عملیات رفت ؛ انگار می دانست در این عملیات سعادت بزرگی نصیبش می شود و به درجة رفیع شهادت نائل می گردد ؛ به همین دلیل به هر نحو که بود با همرزمانش به عملیات رفت .
 
***مادر شهید می گوید : شبی صدای گریه جمشید را از اتاقش شنیدم و زمانی که نزد ایشان رفتم دیدم که شانه هایش می لرزد و صورتش پر اشک شده است . پس از اینکه با اصرار زیاد علت را جویا شدم ، گفت : مادرجان ! امشب آقا امام زمان «عج» را خواب دیدم . اجازه دهید که یکی از پسرانتان در راه اسلام و دفاع از انقلاب ، شهید شود .
 
***شهید شمس الدینی به مسائل مذهبی کاملاً مقید بود به گونه ای که نمازهای واجب را ترک نمی کرد ، دائم الوضو بود ، نماز شب به پا می داشت و در مراسم های دعا در گوشه ای خلوت می نمود و گریه می کرد.
منبع: کتاب شهدای روحانی استان کرمان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده