شهيد صفر علي نژاد؛
شهید صفر علینژاد فرزند گلعلی در هشتم خرداد ۱۳۳۵ در روستای «خرم چماز» شهرستان نکا در یک خانواده مذهبی و متدین، مستضعف دیده به جهان گشود. در سن بیست سالگی به خدمت سربازی رفت و سربازی را به اتمام رساند. در آغاز جنگ تحمیلی به ندای امام و مقتدای خود لبیک گفت و عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید.
مرورى بر زندگى شهيد صفر علينژاد
نويد شاهد مازندران: شهید صفر علینژاد فرزند گلعلی در تاریخ هشتم خردادماه ۱۳۳۵ در روستای «خرم چماز» شهرستان نکا در یک خانواده مذهبی و متدین، مستضعف دیده به جهان گشود. وى فرزند چهارم خانواده بوده و در سن دو سالگی پدرش را از دست داد و در دامن مادری مهربان و دلسوز پرورش یافت. قرآن را نزد آقای رمضان تقوی برادر شهید حسینعلی تقوی آموخت و به خاطر تلاش و جدیت در فراگیری قرآن از ایشان گوسفندی من باب تشویق گرفت. در ۱۳ سیزده سالگی تسلط کامل بر قرائت قرآن داشت و در ماههای محرم و ماه مبارک رمضان مداحی، نوحه خوانی و قرائت دعا را انجام می داد و عضو فعال هیئت علی اصغر روستای خرم چماز بود. شهید بزرگوار اولین شهید منطقه پی رجه هزارجریب شهرستان نکا می باشد. در سن بیست سالگی به خدمت سربازی رفت و سربازی را به اتمام رساند. بعد از پایان خدمت سربازی برای تشکیل زندگی به شهرستان نکا مهاجرت کرد و ازدواج کرد و در شرکت سیمان نکا مشغول کار شد.

شهید والامقام به حجاب اهمیت زیادی می داد و همیشه به همسرش در این مورد سفارش می کرد. چندی از ازدواج شهید نگذشته بود که جنگ تحمیلی آغاز و شهید بزرگوار به ندای امام و مقتدای خود لبیک گفت و عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید و در منطقه ی جنگی اهواز مشغول خدمت شد.

سرانجام در منطقه عملیاتی سوسنگرد در تاریخ ۲۶ آبان ۱۳۵۹ در ماه محرم الحرام میهمان سفره سرور و سالار شهیدان آقا ابا عبدالله الحسین (ع) شد و شهد شیرین شهادت را در ماه سرخ شهادت نوش جان کرد. پیکر مطهرش پس از تشییع با شکوه در گلزار شهدای روستای خرم چماز آرام گرفته است.

در فرازى از وصيت نامه شهيد آمده است؛
با سلام و درود به آقا امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف و نائب بر حقش امام خمینی و با سلام و درود بر شهدای صدر اسلام. من از خراسان جهت مبارزه با دشمن بعثی عراق عازم به منطقه عملیاتی جنوب (سوسنگرد) هستم و می دانم که در این راه کشته خواهم شد. اگر شهید شدم برایم ناراحت نباشید. قضا و قدر الهی هر چه را خداوند خواست همان است. آن روز نبودیم تا در رکاب سرور و سالار شهیدان امام حسین (ع (او را یاری کنیم، ولی آن روز فرارسیده است تا بتوانیم به ندای حسین زمان لبیک گوییم. از برادرهایم می خواهم راه مرا ادامه دهند. مقداری پول در بانک دارم آن را صرف هزینه کفن و دفن من کنید.  خدا حافظ به امید دیدار.

مركزاسنادبنيادشهيدوامورايثارگران/
 انتهاى پيام/
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده