بعد از پایان عملیات، گردانی که شهید عرب نژاد در آن بود، در منطقۀ اروندکنار مستقر گردید و سرانجام در هشتم آبان سال 60 ساعت نه شب، در حالی که ندای «الله اکبر» بر زبانش جاری بود....
نوید شاهد کرمان، علیرضا اولین فرزند خانواده بود که در شهریور 1343 در خانوک به دنیا آمد. وی بعد از سپری کردن دوران ابتدایی در دبستان «علوی»، پا به مدرسۀ راهنمایی زادگاهش گذاشت. او در روزهای پرالتهاب قبل از انقلاب، با حضور در راهپیمایی ها و پخش اعلامیه های حضرت امام، انزجارش را نسبت به رژیم سفّاک پهلوی نشان داد.
علیرضا در پاییز سال 58 راهی کرمان شد و در هنرستان «سعادت» رشتۀ برق را برای ادامۀ تحصیل برگزید. وی برای تأمین مخارج تحصیلش، در اوقات فراغت در یک مغازۀ ساعت سازی کار می کرد. 
او بعد از پایان کلاس دوم هنرستان، تصمیم گرفت به جبهه برود؛ به همین منظور، بعد از گذراندن یک دورۀ آموزشی کوتاه در پادگان قدس کرمان، در بیستم شهریور سال 60 عازم جبهه شد و در عملیات ثامن الائمه «شکست حصر آبادان» شرکت کرد.
بعد از پایان عملیات، گردان آنها در منطقۀ اروندکنار مستقر گردید و سرانجام در هشتم آبان سال 60 ساعت نه شب، در حالی که ندای «الله اکبر» بر زبانش جاری بود، در منطقه اروندکنار مورد اصابت گلولۀ تک تیرانداز عراقی قرار گرفت و به سوی عرش الهی پر کشید. پیکر مطهرش بعد از تشییع، در گلزار شهدای خانوک به خاک سپرده شد.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
شهیدی که در خوزستان پیمان عجیبی با خدا بست!
فرازی از وصیت نامه  شهید علیرضا عرب نژاد را مرور می کنیم:
به نام خدا، خدای مهربان، خدایی که مرا به صراط مستقیم هدایت کرد و مرا از تاریکی و جهل به روشنایی راهنمایی کرد؛ خدایی که عمرم در دست اوست و خدایی که خلقم کرد برای اطاعت از فرمانش و راهنماییم کرد به وسیلة پیامبرانش به سوی خود... .
بارالها! من در منطقة خوزستان با تو پیمان می بندم که در راه تو بجنگم و تا آخرین نفس، از اسلام و قرآن دفاع کنم. [و] هر گاه قابلیت آن را داشتم شهید شوم، فقط از تو یک چیز می خواهم و آن، این است که به خانوادة من، صبر عطا کنی.
حال ای ملت ایران! بدانید اگر من را هدف گلوله ها، خمپاره ها و خمسه خمسه ها قرار دهند، اگر مرا به چهار میخ بکشند، هرگز دست از اسلام و امام برنخواهم داشت و تا آخرین لحظة زندگیم، فریاد می زنم: الله اکبر، خمینی رهبر.
از تمام ملت شهیدپرور ایران می خواهم که به روحانیت اصیل، متکی باشید و از تفرقه بپرهیزید؛ زیرا ما هر چه داریم از این روحانیت است، روحانیت مبارز و پارسایی که از اول نهضت مشروطه تا به حال، همواره [در راه مبارزه] با جهان خواران و مخالفان اسلام، از جان و مال خود گذشتند و از اسلام، حمایت کردند و اگر از اسلام، از 1400 سال پیش [تاکنون] اثری مانده، از فعالیتهای هنگفت همین روحانیت بوده و هست. 
برادران و دوستان! گرچه من از میان شما می روم، ولی به شما سفارش می کنم که تا آخرین قطرة خون، از اسلام و از رهبر انقلاب، امام خمینی، دفاع کنید و همانند کوفیان نباشید که اول با امام بیعت کرده، سپس بر علیه امام جنگیدند.
از قول من به مادرم بگویید که [در شهادتم] گریه نکند و باعث شادی دشمنان انقلاب نشود. می دانم [که] پدرم از آمدن من به جبهه ناراحت نیست، ولی شاید در مرگ فرزندش ناراحت شود. [به او] بگویید صبر داشته باشد؛ زیرا خدا با صابرین است.
علیرضا عرب نژاد  
 برگرفته از کتاب «شهدای خانوک»
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده