در وصیت نامه شهید قنبر زارع می خوانیم:
شهيد قنبر زارع در وصیت خود می نویسد: »برادرم بايد عاشورا را هر روز بلکه هر ساعت تکرار کنيم تا آواي مظلوميت حسين(علیه السلام) را بر پهنه ي بيکرانه ظلم طنين افکند و برادرم بايد شنيد پيام امام علي (علیه السلام)...» متن کامل وصیت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
توصیه هایی بدون انقضا در کلام شهید/وصیت نامه شهید قنبر زارع
 
 
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد قنبر زارع در سال 1344 در روستاي بليان ديده به جهان گشود. سال دوم راهنمايي را مي گذراند که انقلاب شکوهمند اسلامي به رهبري امام شروع شد و فصلي نو در زندگي او بوجود آورد.
 
با شروع جنگ تحميلي براي اعزام به جبهه ثبت نام نمود تا اين که در سال 1360 موفق اعزام به جبهه شد و در جريان فتح بزرگ بستان(طريق القدس) به همراه ديگر برادران ، شهرستان را از چنگ غاصبان بدر آورد.
 
پس از چندبار اعزام به جبهه سرانجام در عمليات والفجر 4 شرکت کرد و سرانجام در 2 آبان سال 1362 پس از رشادت هاي فراوان به فیض شهادت نائل آمد.
 
 
(متن وصیت نامه)
بسم الله الرحمن الرحيم
انا اعطيناک الکوثر . فصل لربک و النحر . ان شانئک هو الابتر .
سلام بر انبياء الله و امامان معصوم و اولياء الله. وقت آن است تا رخت را از ديار بودن به سوي ديار شدن بر بنديم و سبکبال بر خاک غلطيم تا روح متلاطم مان راه خويش را پيش گيرد و هجرت تازه اي را آغاز کند.
 
بنام هستي بخش قادر و دوستدار مجاهدين في سبيل الله و با سلام بر پيامبران حق و حقيقت ،از آدم صفوه الله تا خاتم الانبياء محمد رسول الله(ص) و امامان معصوم از علي مظهر عدالت تاريخ تا مهدي منجي انسانها و سلام بر امام خميني و نايب المهدي و پير پرچمدار توحيد و سلام بر رزمندگان حق و سلام بر عباد صالح و سلام بر شيعه اين مظلوم تاريخ خون بار اسلام از وفات نبي اکرم تا نهضت سربداران و تا قيام ايران اسلامي و تا فرداهاي ظهور و سلام بر قيام، بر سنگر، و سلام بر تلاش و کوشش و سلام بر شمشير کلام و سلام بر شهيدان اين ناقلان پيام هاي نو.
 
امروز که زمانه و مردمان آن بدين گونه زير وحشيانه ترين روش هاي استعماري دست و پا مي زنند و فشار و قطب ابر جنايت کار غرب و شرق انسانيت و مهر و عطوفت و صداقت و زندگي را بلوکه نموده ، امروز که يک رأي آمريکا و شوروي به اندازه 190 کشور جهان ارزش دارد ، امروز که سازمان هاي بين المللي سازمان هاي خصوصي شده، امروز که اسلام دين خدا ، دين حق در ميان يک ميليارد مسلمان غريبانه دارد زير چکمه هاي شرق و غرب و صهيونيسم دست و پا مي زند، امروز که رهبران کشورهاي اسلامي کاخ سبزپوشان از کاخ سبز معاويه بس وسيعتر و فراختر است ، امروز که مرکز وحي به مرکز اختناق و پايگاه تجاوزکاران دنيا تبديل شده، امروز که روزانه هزاران نفر سپاهپوست آفريقا از گرسنگي مي ميرند،در حالي که ميلياردها دلار پول صرف ساخت اسلحه هاي مرگ بار اتمي مي شود، امروز که ايران اسلامي از ميان اين همه جنايات شرق و غرب فرياد هل من ناصراً ينصرني خود را از گلوي پاک روح الله الموسوي الخميني به مستضعفين جهان اعلام مي دارد،بايد رفت بايد،بايد جوشيد، بايد حرکت را آغاز کرد و بايد به فکر صدور انقلاب شد و به قول امام فکر اينکه ما انقلابمان را صادر نکنيم از سر دور کنيم.بايد چون موج امواج فريادهاي مرگ بر آمريکا و مرگ بر اسرائيل و مرگ بر شوروي تا آن سوي قاره هاي مرگ و وحشت و اختناق و ساحل هاي خشک زندگي را از خون موج هاي مواج پر از لاله هاي پر طراوات زندگي نمود. بايد اسلحه بر گيري اي برادر و فيليپين را و فلسطين را و  بحرين را و عربستان را و همه نقاط اسلامي را از چنگ غاصبان آن به در آوريم.
 
آري برادرم بايد عاشورا را هر روز بلکه هر ساعت تکرار کنيم تا آواي مظلوميت حسين(ع) را بر پهنه ي بيکرانه ظلم طنين افکند و برادرم بايد شنيد پيام امام علي (علیه السلام): کونو للظالم خصما و للمظلوم عونا. بر هر ظالمي مي تازيم و از هر مظلومي دفاع مي کنيم و برادر بر توست و خداي نيز از تو حساب خواهد کشيد که امروز جهاني را به حرکت و انقلاب واداري. برادرم ظلم نتوانستن را شکسته،امروز ديگر بايد فرياد چگونه توانستن را از گلوي امامت بشنويم.
 
از علی (ع) ایثار آموز
 
و تو برادر بايد چون علي ايثار و چون امام حسن صفا و چون امام حسين رزم و چون امام سجاد دعا و چون امام باقر علم و چون امام صادق راستگوئي و چون امام کاظم صبر و چون امام رضا قناعت و چون امام جواد بخشش و چون امام هادي مهر و چون امام عسکري تزکيه و چون امام مهدي(عج) عدل را پيشه خويش سازيم و از زندگي اين پاکان و معصومان تاريخ درس زندگي را بياموزيم تا اگر نمي تواني مثل آنها شوي راه آنها را رفته باشي.
 
برادرم، امروز چشم همه ي محرومان جهان به سوي توست و امروز آن مادر پير و آواره فليپيني و يا آن طفل بي مادر لبناني و يا آن خواهر بي خانه و کاشانه فلسطيني و يا آن پيرمرد کشاورز افغاني همه و همه چشم اميد به تو و دستان پر توان تو دارند، همان دستاني که اسوه زمان و عصاره تقواي امروز امام خميني بر آن بوسه مي زند و بر آن بوسه افتخار مي کند و همان دستي که گاه اسلحه بر مي گيرد و گاه پيکر پاک همرزم آغـشته به خوني و گاه نيز دست پيرزني و يا پيرمردي مي گيرد و گاهي در دل شب به سوي آسمان بي انتها و بي رياي خدائي به عنوان تسليم حق بالا مي رود و گاهي نيز علم توحيد در کف برادرم امروز حضور در صحنه هاي حق و باطل وظيفه ي توست ، تکليف شرعي توست زيرا اگر تو نباشي دشمن خواهد آمد ، اگر تو در تشييع جنازه ها،در راهپيمائي ها در نمازهاي جمعه و جماعت در صحنه جنگ و کار و تلاش و کوشش نباشي دشمن را تقويت نموده اين و چه بسا که ناگهان کار را از کار گذشته ببيني .
 
برادرم در هر کاري بايد به قدرت لايزال خدائي تکيه نمائي که همه قدرت ها به جز او هلاک شدني هستند و از بين رفتني و بايد بدانيم که هر کاري در خط رضايت باري تعالي نباشد بي شک ضايع و محو خواهد بود و نيز هر کاري حق نباشد باطل است پس بايد همه کار ما براي خدا باشد و به قول ابراهيم که فرمود: ان الصلواتي و نسکي و محياي و مماتي لله رب العالمين.نمازم و اعمالم و حياتم و مرگم همه و همه براي خداست .
 
اما خواهرانم بر شماست که سلاح حجاب تان را استوار داريد که خواهرم حجاب تو مشتي است بر دهان کساني که مي خواهند از زن عروسکي براي تبليغ جنس هاي تجارتي خود درست بکنند .خواهرم بدان که حجاب تنها در چادر پوشيدن نيست ،چادر جزئي از حجاب است حجاب يعني حفظ اصالتهاي انساني در مقابل فرهنگ غرب ،حجاب يعني بازگشت به فاطمه و زينب بودن زن حجاب يعني پوشش فرهنگي و اعتقادي زن در مقابل فرهنگ و اعتقاد غربي و شرقي ،حجاب يعني مثل فاطمه زندگي کردن،مثل زينب زندگي کردن،يعني مبارزه با فسادهاي اخلاقي در جامعه يعني شخصيت دادن به زن.
 
و اما تو اي پدرم:اي عطر عاطفه ،اي اميد بيداد،از همان اوان کودکي حرکت را از حرکت گهواره اي که من در آن جنبانده اي آموختم و آموختم صدام بودن را و اشک را و احساس را و عاطفه را و زندگي را در پاکي بودن و اشک.پس برادران و خواهران :انجمن هاي اسلامي را تقويت کنيد. از روحانيت که يک واحد منسجم و فرهنگي است بپا کنيم. فعالانه در بسيج شرکت کنيد،قدر رهبر خود امام خميني را بدانيد به حزب الله روي آوريد تا فردي مکتبي ، متقي بار بيائيد تا پيروزي را نظاره گر شويد و من که همواره قطره هاي کوچک از درياي پرخروش انسان هاي آزاده بود مي روم تا به لقاءالله به پيوندم ،اينک براي رسيدن به اين هدف غبارها و حجاب ها را کناري زده ام تا وجودم براي اين کار به درخشد و جوهر انسانيتم روي کند. از زحمات شبانه روزي پدر و مادرم سپاسگزارم زيرا بار بزرگ بودن را بر دوش آنها گذاشتم و اينک مي روم تا بشوم و از بودن بيرون مي روم و زحماتشان را اندک نمايم و عاجزانه تقاضا دارم مکتبي بودن در سوگم عمل نمائيد. در پايان به برادران انجمن اسلامي النصر درود مي فرستم که مرا براي رسيدن به هدفم ياري فرمودند.والسلام.
 
انتهای متن/
منبع:پرونده فرهنگی ، مرکز اسناد ایثارگران فارس
 
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده