زیاد قرآن می خواند و اکثر اوقات فراقتش به عبادت می گذشت. در هیچ زمینه ای از کمک کردن به محرومان دریغ نمی کرد. با آن که خود و خانواده اش اوضاع اقتصادی خوبی نداشتند ولی تا جای که برایش مقدور بود گره از کار نیازمندان و محرومان می گشود.

زندگی نامه شهید والا مقام علی رضا ترحمی

تاریخ تولد: 1341

تاریخ شهادت: 17/02/1361

محل شهادت: منطقه دارخوئن

نوید شاهد گلستان، علی رضا در ششمین روز از شهریور سال 1341 در خانواده مسلمان و مذهبی از اهالی روستای مهتر کلاته، روستایی در میان روستاهای سرسبز و با صفای شهرستان کردکوی متولد شد. پدرش حسینعلی  و مادرش نه نه خاتون نام داشتند که از طلوع صبح تا شام برای تامین معاش زحمت می کشیدند. با وجود اوضاع سخت زندگی و همین طور حکومت ظالمین بر مملکت در آن زمان، از همان اوان کودکی سایه سختی ها و رنج بر چهره علی رضا و خواهر و برادرانش نمودار بود.

 زندگی نامه شهید علی رضا ترحمی

سال 48 هفت ساله بود که وارد مدرسه روستا شد. بعد از دو سال درس خواندن در مدرسه با وجود علاقع عمیق به درس خواندن، بضاعت مالی اجازه نداد که علیرضا بیشتر از این ادامه تحصیل دهد. باید کار می کرد و از درامدش به پدر در تامین مخارج خانه کمک می کرد.

با همان سن کمش در کارخانجات و مکانیکیها مشغول به کار شد و حاصل دسترنجش را به خانواده می داد. گاهی اوقات چندین ساعت بدون اینکه استراحتی داشته باشد کار می کرد تا به پدرش کمک کند. گاهی از فرط خستگی و درد چشم شبها خوابش نمی برد.

مسائل مذهبی و عبادی را پدر، مادر و برادر بزرگش آموخته بود. هیچ گاه فقر و نداری و تحمل مشقتهای زیاد موجبات تزلزل ایمانش را فراهم نساخت. با ایمانی راسخ و اعتماد به خدای متعال در تمامی مراحل زندگی گام برمی داشت. با این که سواد کمی داشت، زیاد قرآن می خواند و اکثر اوقات فراقتش به عبادت  می گذشت. در هیچ زمینه ای از کمک کردن به محرومان دریغ نمی کرد. با آن که خود و خانواده اش اوضاع اقتصادی خوبی نداشتند ولی تا جای که برایش مقدور بود گره از کار نیازمندان و محرومان می گشود.

زمان پیروزی انقلاب جوانی 17-16 ساله بود و درک و آگاهی کاملی نسبت به حادثه عظیم انقلاب داشت. شجاعانه و با اطلاع کامل از این که در چه راهی گام بر می دارد در میان خیل عظیم تظاهرات کنندگان حضور می یافت و انزجارش را از حکوکت سراپا کفر و دروغ پهلوی اعلام می داشت.

بعد از پیروزی انقلاب فعالیت هایش را در پایگاه بسیج ادامه داد و به پاسداری از اسلام و سرزمین اسلامی تلاش ورزید. دوران جنگ تحمیلی همزمان با خدمت سربازی علیرضا بود. او که بی صبرانه مشتاق دفاع از میهنش بود، آمادگی خود را برای حضور در جبهه های نبرد علیه باطل اعلام نمود. در دوران حضورش در جبهه رشادت ها و دلاوری های زیادی از خود نشان داد و همه تلاشش را در سر بلندی اسلام و مسلمین بکار گرفت.

عقیده اش بر این بود که باید تا آخرین قطره ی خون خود از اسلام دفاع کرد، یا پیروز می شویم یا شهادت را به آغوش می گیریم.  پس از غسل شهادت و به جا آوردن نماز شکر در عملیات غرور آفرین بیت المقدس که منجر به فتح خرمشهر گشت حضور یافت و در همین عملیات بود که در هفدهمین روز از اردیبهشت ماه سال 61 در منطقه دارخوئن کامش به شهد شیرین شهادت،  شیرین گشت و به آرزوی دیرینه اش رسید. بعد از شهادت پیکر پاکش در گلزار شهدای امامزاده روشن آباد به خاک سپرده شد.

منبع: معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید گلستان/ پرونده فرهنگی شهدا





برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده