شهيد پرویز ابراهيمي
شهيد پرویز ابراهيمي انگشتري در دست داشت كه هم‌رزمش از مشهد براي او آمده بود كه او هم سه روز بعد به شهادت رسيد.
شهيد پرویز ابراهيمي

به گزارش نویدشاهدگیلان؛ شهيد پرویز ابراهيمي در يك خانواده متدين ديده به جهان گشود او فرزندي بسيار متين و باوقار بود از دوران كودكي علاقه‌ای زيادي به پرندگان داشت شهيد تحصيل خود را از دوران ابتدايي تا مقطع ديپلم با موفقيت به پايان رسانيد و هميشه آرزو داشت كه وارد دانشگاه شود و شهيد به هوابرد شيراز رفت شهيد قبل از رفتن به شيراز بيشتر اوقات خود را در مسجد محل می‌گذراند و عضو فعال مسجد بود و در همه مراسم شركت می‌نمود شهيد بزرگوار هیچ‌گاه نمازش قضا نمی‌شد شهيد هیچ‌گاه وقت خود را به بطالت نمی‌گذراند و اندك زماني كه مانده بود به سربازي برود در همان زمان كوتاه به كار كردن مشغول شد.

وقتي به سربازي رفت عضو چتربازي بود و در مناطق مختلف خدمت می‌کرد در مدت 2 سال خدمت فقط 3 يا 4 بار به مرخصي می‌آمد و زماني كه به مرخصي می‌آمد هميشه از خرمشهر صحبت به ميان می‌آورد.

وي می‌گفت: خرمشهر شهري كه خون مانند باران زمين را خيس می‌کند در آخرين بار اعلام كردند كه به منطقه حمله كرد و او رفت به سو مار و در همان‌جا نيز به شهادت رسيد.

در یک‌شبی كه عمليات داشتند او به جلو رفت براي سركشي سنگرها كه عراقی‌ها آن‌ها را غافلگير كردند و او نيز با هم‌سنگران ديگرش به شهادت رسيد كه يك هفته بعد از شهادتش خبرش را به ما دادند تير به قلبش اصابت كرده و از پشت او درآمده بود.

شهيد انگشتري در دست داشت كه هم‌رزمش از مشهد براي او آمده بود كه او هم سه روز بعد به شهادت رسيد.

آخرين باري كه آمد دستم را پشت سرش گذاشتم و گفتم يا امیرالمؤمنین پشت‌وپناه فرزندم باش مادرش یک‌شب او را در خواب ديد كه ملحفه سفيدي روي پسرم پهن است و در داخل قبري قرار دارد مادر دستش را روي صورتش برد شهيد دست مادرش را بوييد و بوسيد و بعد از يك ماه از اين خواب مادرش فوت نمود و به نزد فرزندش شتافت.


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده