شهید احد کریم لو در تاریخ پانزدهم تیر ماه سال هزار و سیصدو چهل و سه در روستای قیامدشت تهران چشم باز کرد. تحصیلاتش را تا دوم راهنمایی ادامه داد و مشغول به کار شد . در نوجوانی عضو سپاه پاسداران شد و به منطقه عزیمت کرد و در چندین عملیات حضور داشت تا این که در عملیات والفجر سه در تاریخ سیزدهم مرداد ماه سال 1362 در منطقه حاج عمران به لقاء یار رسید. پیکرش در بهشت زهرا تهران به خاک سپرده شده است .
مروری بر زندگی نامه شهید «احد کریم لو»
به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ مرد از راه رسید و خسته بود. کنج اتاقش نشست . دوباره چهره احد پیش چشمش جان گرفت . قطره اشکی چشمش را سوزاند. باید می نوشت تا دلش آرام گیرد. دفتر خاطراتش را آورد و شروع به نوشتن کرد :

سیزدهم تیر ماه سال هزار و سیصدو دو است و من داغدار از دست دادن یکی از بهترین دوستانم ، احد کریم لو ، هستم . گفته اند او در منطقه حاجی عمران ، بر اثر اصابت ترکش شهید شده است ، در حالی که فقط نوزده بهار از عمرش را سپری کرده بود . احد بارها از گذشته اش برایم حرف زده بود. از کودکی زندگی سختی را تجربه کرده بود. پدرش خیلی زود از دنیا رفته بود و او از همان سال روی پای خودش ایستاد و مجبور شد درس را رها کند و به سراغ کار برود تا کمک خرج خود و خانواده اش باشد .

بعد از انقلاب ، عضو سپاه پاسداران شد و به منطقه جنوب رفت . در عملیات فتح المبین از ناحیه چشم و دست راست و پای چپ دچار آسیب شد و چشم خود را از دست داد. مدتی را به خاطر همین مجروحیت در بیمارستان گذراند و از او خواسته شد تا در سپاه پاسداران ، قسمت پاسدار خانه خدمت کند . ولی همیشه دلش در جبهه بود و بی تاب رفتن .

بارها به من گفت : می خواهم به جبهه بروم ، ولی مسئول قسمت موافقت نمی کند . عاقبت پس از تلاش زیاد به لانه جاسوسی منتقل شد . اما ماندن در آنجا هم او را راضی نمی کرد. او جبهه رفتن و خدمتگزاری در آنجا را بالاترین نوع خدمت ها می دانست و صریحاً گفت : من ، تهران ماندن را دوست ندارم .

مروری کوتاه بر زندگی شهید «احد کریم لو»

نتیجه این اعتقادش را در فرازهایی از وصیت نامه اش بازگو کرد :

...به جبهه می روم تا رهرو حسین ( ع ) باشم و به کلاس عاشقانه الله می روم تا درس جانبازی و فداکاری بیاموزم . به جبهه می روم تا یکی از کارهای فروع دین ( جهاد ) را انجام دهم ...خدایا آرزو دارم که بدن من در هنگام شهادت قطعه قطعه گردد تا در روز محشر در نزد امام حسین ( ع ) خجالت زده نباشم . تا خداوند به سرخی خونم و بدن قطعه قطعه ام رحم کند . آری اینگونه مردن را دوست می دارم ...

احد همانطور که می خواست بار دیگر راهی جبهه نبرد شد و در عملیات والفجر سه در تاریخ سیزده مرداد ماه هزار و سیصدو شصت و دو به آرزویش رسید. پیکر مطهر او را امروز تا بهشت زهرا در تهران تشییع کردیم با خون او میثاق بستیم که راهش را ادامه بدهیم . مرد به این جا که رسید ، دفترچه خاطراتش را بست و چشمها را هم گذاشت . احد برای او دست تکان می داد و او را به جبهه فرا می خواند.

شهید احد کریم لو در تاریخ پانزدهم تیر ماه سال هزار و سیصدو چهل و سه در روستای قیامدشت تهران چشم باز کرد. تحصیلاتش را تا دوم راهنمایی ادامه داد و مشغول به کار شد . در نوجوانی عضو سپاه پاسداران شد و به منطقه عزیمت کرد و در چندین عملیات حضور داشت تا این که در عملیات والفجر سه در تاریخ سیزدهم مرداد ماه سال هزار و سیصد و شصت و دو در منطقه حاج عمران به لقاء یار رسید. پیکرش در بهشت زهرا تهران به خاک سپرده شده است .

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده