یادها و خاطره ها
جلوتر از من یکی از اسرا که بسیار متدین و دوست داشتنی بود به حمام رفت وقتی وارد حمام شد یکباره متوجه شدم از داخل حمام بخار آب بلند می شود بعد از اینکه حمام گرفت از او پرسیدم آب از کجا گیر آوردی؟...

نوید شاهد ایلام
 
اعجاز فرشته ها
در اردوگاه ما حمام کردن یکی از مشکلات اساسی بود، آب گرمی وجود نداشت و همه مجبور بودند با آب سرد بسازند زمستان که می شد این مشکل خیلی جدی خود را نشان می داد. زمستان ها این مشکل خیلی جدی خود را نشان می داد. بامداد زمستانی که آسایشگاه حال و هوای عجیبی داشت یکی مشغول نماز شب، یکی با دانه های تسبیح ذکر می گفت و... من هم می خواستم غسل بگیرم، در گوشه ای از آسایشگاه بچه ها به وسیله ی یگ تخته پتو حمام درست کرده بودند.
جلوتر از من یکی از اسرا که بسیار متدین و دوست داشتنی بود به حمام رفت وقتی وارد حمام شد یکباره متوجه شدم از داخل حمام بخار آب بلند می شود بعد از اینکه حمام گرفت از او پرسیدم آب از کجا گیر آوردی؟!گفت که : من بسم الله گفتم وقتی آب را باز کردم داغ بود.با تعجب گفتم مگه چنین چیزی ممکنه؟جواب داد که آن بالا کسی هست که به فکر ماست، همان لحظه به راز فرشته هایی پی بردم که با بعضی از پرنده های عاشق درد دل می کنند. من هم رفتم با ته مانده آن آب گرم غسل گرفتم.

آزاده عبداله تاجفر درسال 1342 در بخش چوار استان ایلام دیده به جهان گشوددر سال 1363 به اسارت دشمن بعثی در آمد و در سال 1369 پس از تحمل سالها رنج دوران اسارت و 40% جانباز سرافرازانه به آغوش میهن بازگشت  بعد از آزادی سالها مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام بودند و تا مقطع ارشد علوم سیاسی پیش رفت.

منبع : اداره هنری، اسناد و انتشارات- معاونت فرهنگی آموزشی - بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده