خاطرات خانواده، دوستان و همرزمان از شهید امیر امیرگان
چهارشنبه, ۲۰ تير ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۳۲
ظهر که امیر به خانه آمد دلیلش را جویا شدم. گفت: مادرجان خانم معلم روسری نمی پوشد همه مردها موهایش را میبینند دوست نداشتم به مهمانیشان بروم.

یک روز به مدرسه امیر رفتم که درس و اخلاقش را بپرسم. خانم معلمش از او راضی بود فقط گفت چرا امیر نیامد؟ با تعجب پرسیدم کجا؟

- خانه ما.

من که اصلاً خبر نداشتم کنجکاوانه پرسیدم مگر خبری بوده؟ امیر چیزی به من نگفته.

-حتماً یادش رفته جشن تولد فرزندم بود فقط امیر را از کلاسشان دعوت کردم ولی امیر نیامد خودم هم علتش را نفهمیدم.

ظهر که امیر به خانه آمد دلیلش را جویا شدم. گفت: مادرجان خانم معلم روسری نمی پوشد همه مردها موهایش را میبینند دوست نداشتم به مهمانیشان بروم.

خانم حسینی مادر شهید امیر امیرگان:

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده