گفت‌وگویی با نویسنده کتاب «فیض حضور» زندگی مهندس شهید مصطفی ابراهیمی مجد
سه‌شنبه, ۰۵ تير ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۳۲
شهید چمران بسیار به شهید مجد علاقه داشت و با هم شروع به ساخت انواع موشک‌ها مثل موشک «مصطفی مصطفی» می‌کنند. حتی اینطور می‌شود گفت که شهید مصطفی مجد و شهید مصطفی چمران پدر صنعت موشکی کشورمان هستند و سردار شهید تهرانی‌مقدم صنعت موشکی را نهادینه کرد و..

«مصطفی مصطفی» اولین موشک صددرصد ایرانی بود


نوید شاهد:

«مصطفی مصطفی» نام موشکی بود که شهید دکتر مصطفی چمران و شهید مهندس مصطفی ابراهیمی مجد با هم می‌ساختند. رزمنده‌ها اسم کوچک هر دوی این شهدا را روی موشک ابتکاری‌شان گذاشته بودند و به این ترتیب «مصطفی مصطفی» حاصل فکر چمران و تلاش مجد، بلای جان عراقی‌ها شده بود. مصطفی چمران را خیلی از ما می‌شناسیم. دانشمند پارسایی که ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ با شهادت جاودانه شد، اما مصطفی مجد آنقدر مهجور و ناشناخته مانده است که بسیاری از یادگاران جنگ نیز حتی نامی از او نشنیده‌اند. در حالی که به تازگی سالگرد شهادت دکتر چمران را پشت سرگذاشته‌ایم، سراغ عباس کفایی قائنی، نویسنده کتاب «فیض حضور» (زندگینامه شهید مصطفی مجد) رفته‌ایم تا این مهندس شهید را بیشتر بشناسیم.

چطور شد تصمیم گرفتید از شهید مجد بنویسید؟

چند سال پیش در یکی از جلسات بسیج مهندسین که بنده هم عضو آن هستم، آقای مهندس چمران (برادر شهید چمران) خاطراتی را از مهندس شهید مصطفی مجد بیان کردند. یادم است ایشان می‌گفتند بعد از شهادت مجد از روی وصیتنامه‌اش متوجه شدند که با امام زمان (عج) ملاقات داشته است، اما، چون نمی‌خواسته در زمان حیاتش کسی پی به این مسئله ببرد، موضوع ملاقات را در وصیتنامه‌اش می‌آورد. از همان لحظه مشتاق شدم از شهید مجد بیشتر بدانم و اگر شد کتابی از زندگی ایشان تهیه کنم. اولین قدم رفتن به بهشت زهرا (س) و زیارت مزار این شهید بود. به زحمت توانستم از خانه شهید بهشت زهرا شماره یکی از مرتبطان با ایشان را پیدا کنم و همین طور رفته‌رفته همرزمان و برخی اعضای خانواده شهید مجد را پیدا کردم. نهایتاً سال ۹۵ کتاب «فیض حضور» از سوی انتشارات تقدیر منتشر شد.

خیلی از دوستداران دفاع مقدس، شهید مجد را از وصیتنامه پر رمز و رازش می‌شناسند. به نظر می‌رسد او تنها به عنوان شهیدی که به خدمت امام زمان (عج) رسیده، شهرت دارد؟

بله، خیلی‌ها وقتی نام شهید مجد را می‌شنوند، توجه‌شان به وصیتنامه ایشان و موضوع ملاقاتش با امام زمان (عج) معطوف می‌شود. در حالی که وقتی در زندگی این شهید تورق می‌کنیم، می‌بینیم نکات ناب و جذاب بسیاری وجود دارد که نسل جوان می‌تواند از آن الگوبرداری کند. همین موضوع دیدار با امام زمان که خود شهید عنوان کرده نتیجه تعبد، تدین و خلوص ایشان است. ما با یک مهندس جوان، تحصیلکرده و خلاق، در عین حال مؤمن و انقلابی روبه‌رو هستیم که در گروه تخریب شهید چمران ابتکار‌ها و خلاقیت‌های زیادی بروز می‌دهد. شهید چمران بسیار به شهید مجد علاقه داشت و با هم شروع به ساخت انواع موشک‌ها مثل موشک «مصطفی مصطفی» می‌کنند. حتی اینطور می‌شود گفت که شهید مصطفی مجد و شهید مصطفی چمران پدر صنعت موشکی کشورمان هستند و سردار شهید تهرانی‌مقدم صنعت موشکی را نهادینه کرد و گسترش داد.

شهید تهرانی مقدم و شهید مجد با هم ارتباط داشتند؟

به صورت مستقیم نه، سه ماه بعد از شهادت دکتر چمران که مجد هم به شهادت می‌رسد، جانشین ایشان شهید عاصمی می‌شود. با ادغام ستاد جنگ‌های نامنظم به مجموعه سپاه، عاصمی به قسمت ادوات سپاه می‌رود و شهید تهرانی مقدم مسئول این قسمت می‌شود. برای اولین بار شهید تهرانی مقدم با موشک‌های ساخته شده توسط چمران و مجد از طریق عاصمی آشنا می‌گردد. بعد‌ها ایشان صنعت موشکی را نهادینه می‌سازد و به گستردگی فوق‌العاده کنونی می‌رساند. جالب است که شهید تهرانی مقدم و شهید مجد هر دو در مسیر توسعه صنعت موشکی به شهادت می‌رسند. شهریور ۱۳۶۰ که مجد یک موشک را به مرحله آزمایش گذاشته بود، موشک عمل نمی‌کند. ایشان با یک نفر از همکارانش برای بررسی مشکل روی داده می‌روند که موشک منفجر می‌شود و مجد و همراهش شهید می‌شوند.

اوایل جنگ که حتی اسلحه انفرادی به نیرو‌های انقلابی داده نمی‌شد، شهید مجد چطور موشک می‌ساخت؟

ایده و طرح این موشک‌ها از شهید چمران بود که همه می‌دانیم از دانشمندان بنام و تحصیلکرده بود. در واقع بخش نرم افزاری به عهده دکتر بود و بخش سخت‌افزاری ساخت موشک‌ها به عهده مصطفی مجد. همانطور که گفتید اوایل جنگ امکانات بسیار محدود بود. خیلی از رزمنده‌ها بر اثر برخورد با مین‌های عراقی شهید می‌شدند. این مین‌ها اغلب ساخت بلوک شرق بودند و حتی تکنسین‌های ارتش که بیشتر با تجهیزات غربی آشنایی داشتند از خنثی‌سازی مین‌های دشمن عاجز می‌ماندند، بنابراین شهید مجد با جمع آوری مین‌های برجای مانده و خطرپذیری تحقیق روی آنها، روش خنثی کردنشان را یاد می‌گرفت و برای تکثیر به دانشگاه جندی شاپور اهواز (دانشگاه شهید چمران کنونی) می‌فرستاد تا از طریق این دانشگاه رزمنده‌های ارتش و سپاه با چگونگی خنثی‌سازی مین‌های عراقی آشنا شوند. همان اوایل دفاع مقدس وقتی شهید چمران جنگ آب را علیه بعثی‌ها راه می‌اندازد تا با هدایت آب کارون و کرخه به دشت‌ها باعث عقب‌نشینی تانک‌های دشمن شود، عراقی‌ها با ساختن خاکریز جلوی آب‌ها را سد می‌کردند اینجاست که توپ‌ها و سلاح‌های سنگین ما برای نابودی سد عراقی‌ها به کار نمی‌آیند و شهید چمران و شهید مجد تصمیم به ساخت موشک می‌گیرند. آن‌ها ابتدا از لوله‌های دومتری که سرجنگی رویشان تعبیه شده بود، استفاده می‌کنند. از روش‌های آزمون و خطا استفاده می‌کنند، تا اینکه اواخر عمر شهید مجد طول برخی از این موشک‌ها به ۹ متر می‌رسید. موشک‌هایشان انواع مختلفی هم داشت. از موشک «مصطفی مصطفی» گرفته تا موشک «بشیر» و... را می‌سازند.

در صحبت‌هایتان گفتید شهید چمران علاقه زیادی به شهید مجد داشتند؟

بله، آقای کاویانی از راوی‌های کتاب «فیض حضور» خاطره جالبی در این خصوص تعریف می‌کنند. ایشان می‌گویند که من شب و روز با شهید چمران بودم و به صورت علنی فقط یک‌بار گریه دکتر را دیدم (شاید در خفا اشک می‌ریخت، اما علنی فقط همان یک‌بار بود). کاویانی می‌گوید: یک روز دکتر چمران از من خواست خودم را به مجد برسانم و او را پیشش ببرم. رفتم و مهندس مجد را در حالی پیدا کردم که تازه از یک مأموریت برگشته و خوابیده بود. چون کار دکتر واجب بود، به ناچار بیدارش کردم و پیام را رساندم. گفت: من ۴۸ ساعت است که نخوابیده‌ام و اصلاً نای آمدن ندارم. اصرار کردم و پذیرفت. وقتی پیش چمران رفتیم، ظاهر مجد خاک آلود و خسته و کوفته بود. دکتر یک مأموریت جدید برای او داشت. مجید حرف‌های چمران را شنید و چشمی گفت و رفت. وقتی مهندس مجد از در خارج شد، دکتر شروع کرد به گریه کردن. پرسیدم چرا گریه می‌کنید؟ گفت: از اخلاص مهندس مجد گریه‌ام گرفت. با آن سر و وضع خاکی و چشم‌هایی که از خستگی به خون نشسته، به خاطر اینکه کار جبهه روی زمین نماند باز هم مأموریت جدید من را قبول کرد و حرفی نزد.

آشنایی چمران و مجد از همان ستاد جنگ‌های نامنظم بود؟

خیر، این دو نفر از اوایل پیروزی انقلاب با هم آشنا بودند. شهید مجد در دفتر بررسی وضعیت منافقین و ضد انقلاب زیر نظر شهید چمران فعالیت می‌کرد. آنجا با هم دوست می‌شوند و بعد که جنگ شروع می‌شود، چمران به اهواز می‌رود و ستاد جنگ‌های نامنظم را تأسیس می‌کند. مهندس مجد هم پشت سرش به اهواز می‌رود تا از چمران جدا نماند. خصوصیات اخلاقی دکتر چمران خیلی از اطرافیانش را به خودش جذب می‌کرد. مجد هم که یک مهندس رشته کشاورزی بود، به جبهه می‌رود تا از نبوغ و علم خودش در کنار چمران در پیشبرد جبهه‌ها استفاده کند.

یکسری شایعات در خصوص شهید مجد وجود داشت که ایشان را عضو یک گروه مذهبی خاص معرفی می‌کردند، قضیه چه بود؟

مهندس مجد قبل از انقلاب در جلسات انجمن حجتیه شرکت می‌کرد. این انجمن یکسری آموزش‌های مذهبی را به صورت هیئتی، اما بسیار منسجم برگزار می‌کرد. جوان‌های نسبتاً زیادی هم جذبشان شده بودند. بعد از پیروزی انقلاب وقتی شهید مجد و چند نفر دیگر از دوستانشان با اندیشه‌های حضرت امام آشنا می‌شوند، از انجمن خارج شده و به جبهه می‌آیند. مهندس مجد تا آخر عمرش به علمایی که در محضرشان کسب فیض کرده بود احترام می‌گذاشت، اما بعد از آشنایی با اندیشه‌های امام دیگر از ایشان پیروی می‌کرد. مجد یک جمله معروفی دارد که در وصیتنامه‌اش هم آورده است. ایشان می‌گوید: «هیچ کسی نتوانسته است امام را بشناسد.» به این معنی که از نظر شهید مجد، حضرت امام یک جنبه قدسی دارد که عقل بسیاری از آدم‌ها از درک ایشان عاجز است. مجد با چنین اعتقادی نسبت به ولایت فقیه و حضرت امام وارد جبهه شده بود، اما برخی‌ها به ایشان انگ عضویت در انجمن حجتیه می‌زدند که باعث رنجش شهید شده بود.

به عنوان نویسنده کتاب کدام بخش از زندگی شهید مجد برایتان جذاب بود؟‌

می‌توانم بگویم همه بخش‌هایش. در یک نگاه کلی او در سال ۱۳۳۳ در تهران به دنیا آمد و شهریور سال ۶۰ هم به شهادت رسید ولی زندگی مصطفی ابراهیمی مجد در این ۲۷ سال عمر زمینی پر از درس‌های ناگفته‌ای است که نسل جوان باید از آن آگاهی داشته باشد و از زندگی او الگوبرداری کند. زندگی شهدایی مثل مصطفی مجد حتی بعد از شهادت هم مملو از حکایات عجیب و پندآموز است. این شهید صاحب کراماتی است که من به برخی از آن‌ها در کتاب اشاره کرده‌ام. به عنوان نمونه خانمی که نخواست اسمش را بیاورم از کرامات شهید می‌گفت که بسیار شنیدنی و جذاب بود.

به نظر می‌رسد به رغم بزرگی مصطفی مجد در معرفی ایشان اجحاف شده است؟

متأسفانه آنطور که باید شناخته نشده است. حتی روی کتاب ایشان تبلیغات زیادی صورت نگرفت. معتقدم جوان‌ها باید با چنین شخصیت‌هایی آشنا شوند. مجد و دکتر چمران در اوج محدودیت و کمی امکانات اختراعات و ابتکار‌هایی داشتند که بعد‌ها منشأ خدمات بسیاری شد. خیلی از جوان‌ها فکر می‌کنند باید همه شرایط برای پیشرفت مهیا باشد آن وقت شروع به تلاش کنند، اما مرور زندگی مهندس مجد نشان می‌دهد در اوج محدودیت‌ها هم می‌توان خلاق بود، تلاش کرد و نتیجه گرفت.

در همین زمینه بخوانید:



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده