وصیت نامه
علیرضا اربابی در پانزدهم شهریور ماه سال ۱۳۴۷ در روستای عباس آقاجان از توابع بخش پشت آب شهرستان زابل در یک خانواده مؤمن و مذهبی دیده به جهان گشود. پدرش موسی نام داشت و مادرش حوا بود.

علیرضا اربابی در پانزدهم شهریور ماه سال ۱۳۴۷ در روستای عباس آقاجان از توابع بخش پشت آب شهرستان زابل در یک خانواده مؤمن و مذهبی دیده به جهان گشود. پدرش موسی نام داشت و مادرش حوا بود.

تحصیلاتش را تا مقطع پنجم ابتدایی ادامه داد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل بسیج مستضعفین فعالیتهایش را در این نهاد مردمی متمرکز ساخت. او همیشه نمازش را در مسجد به جماعت می‌خواند. با عشق و علاقه‌ای که به حضور در جبهه‌های نور علیه ظلمت داشت چندین بار به میادین نبرد عزیمت کرد تا اینکه در دوازدهم تیرماه 1365 در مهران و در  عملیات «کربلای یک» که منجر به آزادسازی شهر مهران شد در مصاف با متجاوزین عراقی در سن ۱۸ سالگی به فیض شهادت نایل گردید.

 

در فرازی از وصیت نامه این شهید والامقام می خوانیم:

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم
 
والْعصرِ  إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسرٍ إِلَّا الَّذینَ آم نُوا  وعملُوا  الصالحات و تَواصوا  بِالْحقِّ
سوگند به عصرهمانا انسان در زیان است مگر آنانکه ایمان آورده و شایسته عمل کننـد

بـه نام خدا، به نام آن خدایی که آدمی را آفرید و نام او که ازلی و ابـدي اسـت و همـه از پیر [...] از کوچکترین شیء ناچیز تا بزرگترین چیزها به نـام او کـه در فطـرت و قلـب  انسانها جا گرفته .

خدمت پدرم سلام عرض می کنم و امیدوارم که سـلام مـرا قبـول کننـد.

پـدر جـان حق خود را بر من حلال کن و مرا بـبخش. می خواهم که صبر داشته باشید که خدا از شما راضی باشد.

 [...] خدمت مادر عزیزم سلام عرض می کنم. مادر جان سلام مادر جـان بیـشتر سـختیهـا و رنجها را تو کشیدي و از شما می خـواهم کـه فقط به خاطر رضاي خدا کار کنید. برادرم را به کلاس قرآن تشویق کن به تمام خویـشان سلام عرض میکنم

از اقوام میخواهم که خـدا را عبادت کنند. و از برادرهاي کوچکم محمد و احمد می خواهم و راه مرا ادامه بدهنـد. و از خواهران گرامیم میخواهم که حجاب خود را فراموش نکنند

 

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده