شهيد دلدار بيشتر از دو سال نداشت كه با پدر به مسجد مي رفت و همانند پدر شروع به نماز خواندن مي كرد البته هر كاري كه پدر انجام مي داد، او با نگاه كردن او را تقليد مي نمود و سپس همانند آن كار را انجام مي داد.
به گزارش نویداهد گیلان شهيد حسين علي دلدار كه در يك خانواده مذهبي در شهرستان انزلي متولد شد. اين شهيد بزرگوار از همان سنين كودكي به همراه پدر در مساجد  محافل مذهبي شركت مي نمود.

شهيد دلدار بيشتر از دو سال نداشت كه با پدر به مسجد مي رفت و همانند پدر شروع به نماز خواندن مي كرد البته هر كاري كه پدر انجام مي داد، او با نگاه كردن او را تقليد مي نمود و سپس همانند آن كار را انجام مي داد .

شهيد دلدار به اعضاي خانواده بسيار علاقه مند بود مخصوصاً به خواهر او كه خيلي به او عشق مي ورزيد و از صميم قلب او را دوست مي داشت. شهيد دلدار با اين روحيه لطيف هميشه به فكر مردم بود و در همه حال به آنها كمك مي كرد. در فصل زمستان سعي مي نمود نفت را كه در بد ترين شرايط مي توانست آن را بدست آورد با هزاران مشقت به آن دسترسي مي نمود و بعد در اختيار آنهائي كه به آن نياز داشتند مي رساند علاوه بر مواد سوختي تا آنجايي كه برايش مقدور بود مواد غذايي را تهيه مي كرد و در اختيار نيازمندان قرار مي داد . شهيد دلدار در دوران نوجواني مؤذن مسجد محله بود و با عشق فراوان شروع به اذان گفتن مي كرد . شهيد دلدار بسيار محجوب و با متانت بود . نحوه شهادت اين شهيد بزرگوار اين طور  بيان نمودند كه ابتدا خمپاره اي به او برخورد مي كند و دو زانوي او به آسمان پرتاب مي شود و خودش در گوشه اي مي افتد اما با هزاران مشقت خود را به منطقه مي رساند ، تا او را ببينند . بعد پيداكردن او را سوار ماشين كرده و پاهايش را باند پيچي مي كنند و به او مي گويند كه آرزوي تو چيست ؟  شهيد مي گويند كه جسد به پدر و مادرم برسانيد و با حالت خنده به شهادت مي رسد البته به هنگام شهادت لبش پر خنده و چشمش پر از اشك بود و قطره اي از اشكش در گوشه اي از چشمش به جاي مانده بود.   

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده