در سالروز شهادت منتشر می شود؛
دوست دارم كه مراسم عزاداريم بزرگ نباشد و دوست دارم درمراسمم گريه نكنيد تا من در ان دنيا روسفيد باشم. ز خداوند و شما طلب آمرزش مى كنم بعد از مرگ هم كسى را مسئول ندانيد چون وظيفه مان بود از مرزمان دفاع كنيم
تشییع بی تشریفات به سفارش «مرزدار وظیفه شناس» سرباز شهید«محمدرضا ایل بیگ بختیاری»
نویدشاهد البرز؛ شهید «محمد رضا ایل بیگ بختیاری» که فرزند «حسن» و «عفت» است که در شانزدهم اسفندماه سال 1353، در تهران از یک خانواده مومن و معتقد به دین اسلام دیده به جهان گشود. وی بعد از گذراندن دوران خردسالی خود در سن هفت سالگی جهت کسب دانش به مدرسه رفت و تحصیلات خود را تا کلاس سوم راهنمایی ادامه داد و ترک تحصیل نمود و با اوج گیری انقلاب و تشکیل ارگانهای مختلف ایشان نیز در سپاه به فعالیت پرداخت و به عنوان پاسدار در سپاه مشغول به خدمت گردید. از آنجائیکه به سن قانونی رسیده بود از طریق لشکر امام حسین به ارتش جمهوری اسلامی پیوست و لباس مقدس سربازی را به تن کرده و عازم سربازی شد و بعد از چند ماه خدمت سرانجام در مورخه بیست و هفتم خرداد 1373، در «پیرانشهر» بر اثر اصابت تیر ضد انقلاب ها به فیض شهادت نائل گردید. تربت پاک شهید در «امامزاده طاهر» کرج نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.

تشییع بی تشریفات به سفارش «مرزدار وظیفه شناس» سرباز شهید«محمدرضا ایل بیگ بختیاری»

سرباز شهید« محمد رضا بیگی بختیاری» در وصیت نامه خود چنین اورده است:

به نام خداوند بخشنده مهربان
«
وَلَا تَقُولُوا لِمَن يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَٰكِن لَّا تَشْعُرُونَ (154)» : كسى را كه در راه خدا كشته شده مرده نپنداريد بلكه او زنده جاويدان است وليكن شما اين حقيقت را درنخواهيد يافت. اى كاش من چشم انتظار نبودم، عاشق بى قرار نبودم .

اى كسانيكه بعد از مرگم مامور دفن من مى شويد مرا در ميان تابوت رنگى بگذاريد تا همه بدانند كه سياه بخت نبودم . دستانم را از تابوت بيرون بگذاريد تا همه بدانند دست خالى از اين دنيا رفته ام ، چشمانم را در تابوت باز بگذاريد تا همه بدانند چشم انتظار از اين دنيا رفته ام و در آخرين كلمه اسم مادرم را بر روى سنگ قبرم بنويسيد تا بدانند از ياد مادرم جدا نبودم و تكه يخى بر روى سنگ قبرم بگذاريد تا به جاى يارم گريه كند.

با عرض سلام خدمت پدر و مادر عزيزم اميدوارم كه حالتان خوب باشد. پدر ومادر جان! نمى دانم چطور از شما معذرت بخواهم چون من خيلى به شما بدى كردم و هميشه باعث زحمت شما مى شدم. اميدوارم كه شما مرا ببخشيد تا از فشار قبر راحت باشم. من خيلى گناه كرده ام براى همين هميشه سر نماز از خدا مي خواهم كه مرا ببخشد و شما هم سرنماز مرا دعا كنيد تا شايد خداوند متعال كمى از گناهان من كم كند.

خواهرها و برادران عزيزم از شما هم مى خواهم كه مرا ببخشيد و اگر بدى به شما كرده ام شما مرا به بزرگوارى خودتان ببخشيد. شايد فرجى شود و خدا هم ما را ببخشد. دوست دارم مرا بعد از مرگم در بهشت زهرا دفن كنيد و از شما خواهش مى كنم كه هر شب جمعه سرى به فرزند گنهكارتان بزنيد تا تنها نباشم. بابا از شما هم مى خواهم كه وسايلم را بفروشيد و يا خرج حسينيه كنيد و يا به فقرا بدهيد. شايد خداوند با اين كار كمى از گناهانم كم كند. دوست دارم كه مراسم عزاداريم بزرگ نباشد و دوست دارم درمراسمم گريه نكنيد تا من در ان دنيا روسفيد باشم . از خداوند و شما طلب آمرزش مى كنم بعد از مرگ هم كسى را مسئول ندانيد چون وظيفه مان بود از مرزمان دفاع كنيم و شايد خدا خواست كه شهيد شوم اميدوارم شب اول قبر اميرالمومين شفاعتم را بكند از همه اقوام و خويشان طلب آمرزش مى كنم و مى خواهم كه مرا ببخشند. اول از همه از پدر و مادرم مى خواهم مرا ببخشند به بزرگى خودشان بعد از خواهر و برادر و فاميل برايم دعا كنيد و از خدا برايم طلب آمرزش كنيد و خواهش مى كنم از همه اقوام مرا ببخشند.

بیست و سوم مرداد 1372،والسلام

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده