وصیت نامه شهید حسن صحرایی؛
خدايا مي دانم که دوستم داري که به سوي جبهه راهنمايم کردي تو زبانم را به حمد و ثناي خود و يا قلمم را به در آشنا ساخته اي مرا در راهي که در پيش دارم ثابت قدم گردانيدي
من بنده ضعيف و درمانده توام


نوید شاهد فارس : شهید حسن صحرایی در یکم شهریور ماه 1350 در داراب دیده به جهان گشود . تحصیلات خود را تا مقطع سوم متوسطه در رشته علوم انسانی گذراند. باآغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت و سرانجام در 23 خرداد ماه 1367 در عملیات بیت المقدس در منطقه شلمچه به شهادت رسید.


(متن وصیت نامه)

همانا خداوند جان و مال مومنين را به بهاء بهشت از ايشان خريداري نمود.
آنان که در راه خدا جهاد مي کنند و کشته مي شوند و اين سعادت پيروزي عظيم است.
اي گشايش بخش دل هاي پر غم و اندوه و اي پناه بي پناهان بار ديگر به درگاهت روي آوردم حيران و سرگردان به در خانه ات پناه آورده ام ناکام و پشيمان آمده ام زيرا در اطاعت تو که امر کردي کوتاهي نموده و آن را سهل شمرده ام و به عصيان پرداختم چنان که بايد و شايد به اطاعت تو قيام نکردم.
ديگر اين که نعمات زيادي در اختيار من قرار دادي و من در شکر آنها کوتاهي کردم و تو خوبيم را خواستي و من به خود ظلم کردم. خدايا تو چقدر رحيمي که مرا به خود نزديک کردي و توبه ام را پذيرفتي خدايا من به جبهه آمده ام زيرا جبهه نزديک تر از همه به تو است.
خدايا سوگند به نام مقدست که ما خالصانه به سوي تو آمده ام مرا بپذير من بنده ضعيف و درمانده توام و همان گونه که امر فرمودي براي برآورده شدن حوائج و رفع مشکلاتم به درگاهت دعا مي کنم و در حضورت به خاک ذلت مي افتم.

خدايا مي دانم که دوستم داري که به سوي جبهه راهنمايم کردي تو زبانم را به حمد و ثناي خود و يا قلمم را به در آشنا ساخته اي مرا در راهي که در پيش دارم ثابت قدم گردانيدي چرا شکر مي گويم که مرا توفيق نيکوکاري بخشيدي و در عمل صالح قوت بخشيدي و اگر مي خواستي استحقاق اين را داشتم که عذابم کني و به کيفر گناهان زشتم برساني اما اين ک از تمامي تقصيرات ولغزشهايم درگذشتي و از رحمت بي منتهاي توست .

ملت مسلمان ايران دست به دعا برداشته و از خدا بخواهيد که از عمر ما کم کرده و به عمر اين خورشيد تابان پير جماران رهبر عزيزمان بيفزايد و زبان را از دين ما رفع کرده و بر دنيامان گرداند که زمان دنيا از بين رفتني است و چندان اهميتي ندارد اما زمان آخرت طولاني و باقي است. کاري که رضا و خشنودي خدا در پي دارد بر کاري که موجب قهر و خشم خدا را در پي دارد مقدم بشماريد و بر خلاف هواي نفس بکوشيد هميشه به طرفداري از حق برخواسته و مخالف باطل باشيد که خداوند ما را از پست ترين مراتب به قوت و قدرت مي رساند.
خلوتي که به ياري خدا آن در راه اطلاعات و بندگي اش صبر کنيم نه در راه عصيان و ظلم به خلق خدا تا در نتيجه به پاداش نيکوي ابدي نائل شويم از خدا بخواهيد که با رحمتش با ما رفتار کند نه با عدالتش و بدانيد که هيچ دري جز در خدا باز نيست اي منافقين کور دل که قلب مولاي علي را بدرد آورديد و اکنون ياران امام را آزار مي دهيد شما از اين سفر چيزي جز خفت و خواري به همراه نخواهيد برد دانيد که دل مادران شهيد داده و خواهران برادر از دست داده هميشه بر شما نفرين خواهند کرد.

حسين اي سالار شهيدان خيلي دوست داشتم به زيارت قبر شش گوشه ات نائل شوم و خاک کربلا را مرهم دردهايم کنم پروردگار مرا به سوي خود مي خواند و اميدوارم که سعادت زيارت در آن دنيا نصيب من شود. هادي جان چقدر دعا کردم و اميدوارم که در آخرين لحظات رويت را ببينم آقا جان ميان ما و خدا شفيع باش امت اسلام اتحاد و همبستگي خود هرچه بيشتر کرده و بدانيد که تنها راه سعادت همين است هرچه بيشتر با حالات روحاني و عرفاني در جبهه ها شرکت کنيد نه به هدف شهيد شدن بلکه به نيت کشتن و در هم کوبيدن دشمن پيش رويد و اگر در اين ميان شهادت به سراغتان آمد شکر خدا و اگر زنده و پيروز بازگشتيد باز هم شکر خدا کنيد.

پدر و مادر عزيزم از احسان و نيکويي شما تشکر مي کنم و از خدا مي خواهم که در برابر زحمت و تربيت من به شما جزاي خير بدهد اگر کوتاهي نسبت به شما کرده ام مرا ببخشيد از زحماتي که براي پرورشم از زمان کودکي تا به حال متحمل شده ايد سپاسگذاري مي کنم. بدانيد اگر شهادتم مورد قبول حق تعالي واقع شود قبل از همه شفاعت شما را خواهم شد و از شما مي خواهم که در شهادت من گريه نکنيد و فقط در موقعي که بر سر قبرم مي نشينيد چنان گريه کنيد تا من هم با شما هم ناله شوم.

برادران و خواهرم را نيز تشويق کنيد که در اين راه ثابت قدم باشند از دعا به جانم و کمک به جبهه ها کوتاهي نکنيد و به قبرستان برويد و شب اول قبر را در نظر بگيريد.برادران و خواهرم از اين که شما را اذيت کرده و حق برادري را چنان که بايد و شايد به جا نياورده ام شرمنده ام مرا حلال کنيد دوستان از همه شما حلاليت مي طلبم و توبه از ياد مبريد و مبادا زبانتان را به دروغ عادت دهيد اگر تکه تکه شوم و خونم در صحراي خوزستان بر زمين جاري شود قطره قطره هاي خونم ندا در خواهند داد خميني خميني و اگر لياقت شهادت نصيبم شد مرا با همين لباس مقدس بسيجي به خاک بسپاريد.

و در خاتمه پيامي براي دوستان خصوصا همکلاسيانم دبيرستان12 بهمن دارم:
اول از هر چيز از شما مي خواهم که اگر چنان چه از دست بنده ناراحتي ديده باشيد مرا براي رضاي خدا حلال کنيد و بعد از شما مي خواهم درس خود را تا بجايي که مي توانيد بخوانيد تا بتوانيد آينده اين مملکت را بچرخانيد و همچنين راه اين شهداي عزيز را ادامه دهيد.والسلام در پايان خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی ، مرکز اسناد ایثارگران فارس
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده