وصیت شهيد حسن اسکندری
شهيد حسن اسکندری در وصیت خود می نویسد: «ما در مکاني به دنيا آمده ايم که نور و ايمان و خدا همه در آن درخشانند و پيدا در زماني زندگي مي کنيم که زمان خروشيدن و پيروزي توده هائي است که مي خواهند و فهميده اند که بالاخره بايد آزاد و آزاده زندگي کنند...» متن کامل وصیت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
ما خوشبخترين مردمان هستيم

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد حسن اسکندری 15 اردیبهشت سال 1341 در يکی از روستاهای بخش خشت شهرستان کازرون در خانواده ای مذهبی ديده به جهان گشود. پس از مدتی خانواده به شهرستان کازرون عزیمت کردند. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. دوران ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت پشت سرگذاشت. دوران دبیرستان را می گذراند که جنگ تحمیلی آغاز شد و حسن درس را رها کرد و راهی جبهه جنگ شد.
 
او در عمليات های فتح المبين و بيت المقدس در گردان های خط شکن حضور داشت. پس از چندين ماه حضور مستمر در جبهه سرانجام 19 خرداد ماه 1361 در عمليات رمضان با سمت فرمانده گردان خط شکن تيپ امام سجاد(ع) به شهادت رسید.
 
متن وصیت:
 
وَلَا تَقُولُواْ لِمَن يُقْتَلُ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ أَمْوَٰتٌۢ ۚ بَلْ أَحْيَآءٌ وَلَٰكِن لَّا تَشْعُرُونَ پیام و وصيت من در اولين جمله اين است: إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ.
 
وقتی بر اوضاع و احوال و شرائط مکانی و زمانی خود ژرف‏‎تر می‎‏شويم می‎‏بينيم که خوشبخت‏‎ترين مردمان هستيم. در مکانی به دنيا آمده ايم که نور و ايمان و خدا همه در آن درخشانند و پيدا در زمانی زندگی می کنيم که زمان خروشيدن و پيروزی توده‏‎هایی است که می خواهند و فهميده اند که بالاخره بايد آزاد و آزاده زندگی کنند و در مکانی که به جرم حق گویی و حق پرستی ناحقان و نامردمان به خصم‎‌ش گرفته اند و بر او فشار می آورند و از هر جا و در هر لحظه‏‎ای به فکر کوبيدن آن هستند و در چنين زمانی رسالت‏‎ها بردوش ماست که با جان و مال از اين اسلام و مکان نور به ناحيه زاهدان شب و شيران روز يعنی مرزهای کشور اسلامی روم و با وحدت و همکاری و پاسداری خود به تاريک دوستان خفاش صفت بفهمانيم که از زمان آدم هابيليان و قابيليان با هم در جنگ حق و باطلند ولی خون شهيدان هميشه گواه پيروزی حق بر باطل است.
 
يک لحظه غفلت، مساوی با بردگی است
 
من در گوشم طنين فرياد حسين(ع) بود که می‏‏‎گفت آيا کسی هست که مرا ياری کند بله با حضور خود و برادران رزمنده در جبهه به دشمنان کور و نگون بخت خواهيم رساند که: ما اهل کوفه نيستيم حسين تنها بماند، مگر امت بيمرد امام تنها بماند.
 
بله امت مسلمان و مومن ما ديگر با جان و دل درک کرده اند که يک لحظه غفلت و در صحنه حاضر نشدن مساوی با بردگی و بندگی است. من به عنوان يک قطره از اقيانوس رزمنده ها از شما فقط يک چيز می‌‎خواهم گوش به فرمان امام بودن و حاضر شدن در تمام صحنه‎‏های دشمن شکن.

سياه‏‎چال‏‎های خوفناک رژيم را به یاد آورید

و حرفی با فريب خوردگان دور از خلق: که آيا به ياد نمی‏‎آوريد سياه‏‎چال‏‎های خوفناک رژيم گذشته را و عباهای دريده و سوراخ شده روحانيون مبارز و پاهای در روغن آب شده به خاطر اسلام را چرا در آغوش گرم ملت قهرمان بيرون می‏‎آيد و به دامن گرگ‎‌های لباس ميش پوشيده می‎رويد آيا خون شهيدان شما را هنوز پيدا نکرده.
 
وصيت آخرين من آگاهی ملت در تمام شئون مربوط به اسلام و مسلمين است و مکرراً گوش به فرمان از امام اسلام پاينده امام زنده و رزمنده ملت خروشنده
والسلام عليکم و رحمةالله و برکاته.
حسن اسکندري
 
انتهای متن/
 
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده