با شهدای قیام ملی پانزدهم خرداد/2
شهید «قاسم مکاری قمی (پوررحیمی)» از شهدای 15 خرداد 1342 در قم است. در پنجاه و پنجمین سالروز واقعه خونین 15 خرداد با زندگینامه و نحوه شهادت این شهید آشنا می شویم.
حضور امام خمینی(ره) و آقا مصطفی در مراسم ترحیم شهید 15 خرداد

زندگینامه: شهید قاسم مکاری قمی (پوررحیمی) سال 1314در قم متولد شد. تحصیلات خود را تا پایه چهارم ابتدایی ادامه داد. این شهید به شغل نجاری همت گماشت و اواخر دهه 30 ازدواج کرد. او در روز پانزدهم خرداد 1342 در کوچه آبشار قم مورد هدف دژخیمان قرار گرفت و با اصابت تیر به سینه به شهادت رسید. پیکر شهید به تهران منتقل و قبرستان مسگرآباد به خاک سپرده شد.

پس از گذشت چندین سال از شهادت شهید قاسم مکاری قمی (پوررحیمی)، برادر ایشان، شهید عباس پوررحیمی، در چهاردهم تیرماه سال 1366 در شلمچه به شهادت رسید.

خانواده شهید بعد از شهادت ایشان تصمیم به تغییر نام خانوادگی گرفته و نام خانوادگی آنها از «مکاری قمی» به «پوررحیمی» تغییر می کند.

برشی از خاطرات محمود پوررحیمی، برادر شهید قاسم مکاری قمی (پوررحیمی):

ایشان یک جوان بسیار مومن و معتقد بود. تا قبل از سال 1342 در تهران زندگی می کرد. سال 38، 39 بود که به قم مراجعت و ازدواج کرد. سال 1342 پس از دستگیری امام خمینی (ره) طبعا مردم می ریزند در خیابان ها. تهران هم همین طور بوده است. ایشان هم یکی از آنهایی بود که صبح از خانه بیرون آمده و به سمت خیابان حرم رفته بود. ظاهرا بعد از آن که از خیابان حرم بیرون می آید و سمت خیابان تهران و نزدیک آبشار می رود، به وسیله تیراندازی ماموران از ناحیه سینه به شهادت می رسد. بعد ایشان را با 14 نفر دیگر به تهران برده و در مسگرآباد بالا، نزدیک جاده ژاندارمری و جاده مشهد دفن می کنند.

حدود یک هفته ای بود که از وضعیت قاسم بی اطلاع بودیم در این مدت به دنبال او می گشتیم. من آن زمان در تهران زندگی می کردم. یک روز دامادمان گفت که برادرت مریض و در بیمارستان است. باید به قم برویم. آنجا متوجه شدم که قاسم شهید شده است و قاسم را در مسگرآباد دفن کرده اند. با احتیاط مراسمی گرفتیم. نمی دانم برای مراسم هفتم بود یا برای چهلم که حضرت امام خمینی (ره) به اتفاق آقا مصطفی برای مراسم تشریف آوردند و حدود نیم ساعتی آنجا بودند. این موضوع برای خانواده ما باعث افتخار بود. بعد از آن حضرت امام (ره) یک نفر را مامور کرده بودند که برای تامین مخارج مادر و زندگی شهید. ما کمک را قبول نکردیم زیرا شهید فرزندی نداشت و مادر هم تحت تکفل ما بود.

یک روز از طرف بنیاد شهید به ما اطلاع دادند که عکس های برادر شهیدمان در بنیاد است. من به اتفاق خواهرها و دیگر برادرم به بنیاد شهید رفتیم. حدود 14 عکس به ما نشان دادند. و از ما پرسیدند که کدامیک از این شهیدان را می شناسید. عکس برادرمان و دیگر شهیدان را شناسایی کردیم اما از آنجایی که بیست و چند سال از شهادت گذشته بود و اکثر خانواده ها نقل مکان کرده بودند، آدرس آن ها را نمی دانستیم. آن روز به مسولان بنیاد شهید گفتیم حالا که شما عکس ها را پیدا کردید، شهادت این شهیدان مشخص است پس لطفا فکری به حال مزار آن ها کنید زیرا قبرستان را خاکبرداری کردند، جاده مشهد را دارند می ریزند و پُر می کنند.

خداروشکر از طرف بنیاد شهید دیواری کشیدند و قبرستان شهدا را جدا کردند و روی تابلویی نوشتند «وادی عشق شهدای 15 خرداد 1342».

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده